معرفی و دانلود کتاب پناهگاه

معرفی کتاب پناهگاه

حتی در تیره‌ترین شب‌ها، پناهگاهی هست که روشنایی‌اش ایمان و شجاعت را به بشریت یادآوری کند. کتاب پناهگاه اتوبیوگرافی‌ای از کوری تن بوم است که با همکاری الیزابت شریل و جان شریل آن را نوشته است. روایتی از شجاعت و ایمان خانواده‌ای مسیحی در هلند، زمانی که حزب نازی سایه‌اش را بر سر یهودیان می‌اندازد. این زندگینامه در وبسایت آمازون به‌عنوان پرفروش‌ترین اثر شناخته شده است.

درباره‌ی کتاب پناهگاه

کوری تن بوم (Corrie Ten Boom) زنی ساعت‌ساز بود که به همراه خواهر و پدرش در یک مغازه‌ی ساعت‌سازی در هلند، زندگی‌ای توام با سادگی و ایمان داشت. اما پس از مدتی، موج یهودی‌ستیزی حزب نازی در جنگ جهانی دوم به خانه‌ی آن‌ها نیز می‌رسد و تمام شهر را در هاله‌ای تاریک فرو می‌برد. او و خانواده‌اش با اینکه مسیحی بودند، تصمیمی شجاعانه می‌گیرند؛ خانه‌ی آن‌ها به پناهگاهی امن برای یهودیان و فراریان مبدل می‌شود.

کتاب پناهگاه (The Hiding Place)، خاطراتی از زندگی زنی هلندی به نام کوری تن بوم است و با همکاری الیزابت شریل (Elizabeth Sherrill) و جان شریل (John Sherrill) نوشته شده. داستان خانواده‌ای که در بحبوحه‌ی جنگ تصمیم می‌گیرند در سمت درست تاریخ بایستند. او و خانواده‌اش در قلب خانه، اتاقی مخفی می‌سازند تا یهودیانی که از دست نازی‌ها فرار کرده‌اند را پناه بدهند. اما پس از مدتی با وجود همکاری و هماهنگی اطرافیانشان این پناهگاه لو می‌رود، تمام خانواده دستگیر می‌شوند و سرنوشتشان به اردوگاه‌های کار اجباری گره می‌خورد. کوری تن بوم در این اتوبیوگرافی با جزئیاتی مثال‌زدنی از وضعیت زندگی خودش تعریف می‌کند. از انسانیتی که آن را در مسیحیت یافته و از اینکه چطور در شرایط دشوار و حتی مرگبار، او با ایمانی که داشته توانسته از جهنم زنده برگردد.

این اثر، روایتی است از یک مبارزه‌ی انسانی و روحانی در شرایطی که سایه‌ی مرگ روی سر خانواده‌ی تن بوم کشیده شده. کوری با شجاعت، بخشش و قدرت ایمانش نشان می‌دهد که حتی در قلب وحشت و ظلم می‌توان نور امید را در قلب خود شعله‌ور کرد. این اتوبیوگرافی مذهبی تاریخی با ترجمه‌ی رقیه اسدیان وارد بازار شده و انتشارات کتابسرای تندیس آن را به مخاطبان معرفی کرده است.

نکوداشت‌های کتاب پناهگاه

• در هفتادمین سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، زندگینامه‌ی پناهگاه یادآور به‌موقعی است که پیروزی روح انسان را در شرایطی به تصویر می‌کشد که نسل امروز به سختی می‌تواند تصور کند. (The Methodist Recorder)
• کتاب پناهگاه یکی از الهام‌بخش‌ترین آثاری است که می‌توانید بخوانید؛ داستان واقعی کوری تن بوم، یک مسیحی هلندی که از جنگ جهانی دوم جان سالم به در برد. داستانی درباره‌ی ایمان و قدرت آن، شجاعتی که به مومنان می‌دهد تا امنیت را به امید نجات دیگران رها کنند... این کتابی است که مردم باید بخوانند، داستانی که امید به بشریت و ایمان به مسیح را به شما نشان می‌دهد (Various online)
• من واقعا از فرصتی که برای خواندن کتاب پناهگاه داشتم خوشحال بودم. داستانی گیراست که نمی‌توانستم آن را زمین بگذارم (Families First)‌
• اتوبیوگرافی پناهگاه الهام‌بخش خواهد بود و پیام مسیحی دلگرم‌کننده‌ و مهم جدیدی را برای خوانندگان به ارمغان می‌آورد. (The Irish Catholic)
• کتاب پناهگاه اثری است که ایمانی الهام‌بخش را در سخت‌ترین شرایط نشان می‌دهد؛ شایسته است به دست مخاطبان برسد. (Ministry Today)

اقتباس سینمایی از کتاب پناهگاه

• در سال 1975 فیلمی به همین نام به کارگردانی جیمز اف کالیر (James F. Collier) براساس خاطرات کوری تن بوم ساخته شد. بازیگر زن نقش اول آن، جانت کلیف جورج (Jeanette Clift George)، توانست جایزه‌ی گلدن گلوب و جایزه‌ی بفتا را از آن خود کند.

کتاب پناهگاه برای شما مناسب است اگر

• خواننده‌ی زندگینامه‌ها و اتوبیوگرافی‌ها هستید.
• علاقه‌مند به خواندن خاطراتی با حال و هوای معنوی و مذهبی مسیحی هستید.
• از علاقه‌مندان به ژانر تاریخی و اتفاقات اروپا در جنگ جهانی دوم هستید.
• احساس می‌کنید در رنجی بی‌پایان غرق شده‌اید و می‌خواهید بدانید دیگران چه راهی برای تحمل رنج‌هایشان در سخت‌ترین شرایط یافته‌اند.

در بخشی از کتاب پناهگاه می‌خوانیم

وسط کاغذ، سوئیشرت آبی گلدوزی‌شده آرمیده بود و آن‌قدر حس آشنا و خوشایندی بود که انگار خودم رفته بودم خانه. وقتی پوشیدمش احساس کردم نولی در آغوشم گرفته. داخل بسته کلوچه و قرص ویتامین و نخ و سوزن و یک حولۀ قرمز روشن هم بود. نولی از کجا فهمیده بود در این زندان خاکستری بی‌رنگ تشنۀ رنگ شده‌ام! حتی کلوچه‌ها را هم در سلفون قرمز خاکستری پیچیده بود.

اولین فکری را که به ذهنم رسیده بود، به مرحلۀ اجرا گذاشتم. تختم را از پای دیوار کشیدم و زیر چراغ بدون حباب سقف ایستادم. روی تخت رفتم و با کاغذ، برای لامپ حباب درست کردم؛ بلافاصله نور قرمز نشاط‌بخشی اتاق دلگیر و تاریک را دربر گرفت.

داشتم کلوچه‌ها را دوباره در کاغذ قهوه‌ای رویی می‌پیچیدم که چشمم به یادداشتی افتاد که نولی یک‌وری و رو به بالا زیر تمبر پست به ‌دقت نوشته بود. اما... دست‌خط نولی که یک‌وری... تمبر! شاید این پیغامی بوده که قبلاً کسی می‌خواسته آن را زیر تمبر و داخل آن مربع کوچک به بژ بفرستد! به افکار آشفته‌ام خندیدم و کاغذ را با آب داخل تشت مرطوب کردم و آرام‌آرام تمبر را از آن کندم.

چه بودند آن کلمات! مطمئناً آن‌جا چیزی نوشته شده بود... اما آن‌قدر ریز بود که باید دوباره روی تخت می‌رفتم و کاغذ را زیر لامپ می‌گرفتم.

«همۀ ساعت‌های توی کمدت جاشون امنه!»

امن! پس یعنی... یعنی اوزه و هنک و ماری... از اتاق مخفی بیرون رفته بودند! فرار کرده بودند! آزاد شده بودند!

یکهو به هق‌هق افتادم! بعد صدای قدم‌های محکمی را در راهرو شنیدم که نزدیک می‌شد. سریع از روی تخت پایین پریدم و آن را پای دیوار هل دادم. دریچه باز شد.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
پیش‌درآمد
مقدمه
1: جشن تولد صد سالگی
2: میز پر
3: کارل
4: مغازۀ ساعت‌فروشی
5: تهاجم
6: اتاق مخفی
7: اوزه
8: ابرهای طوفانی گرد هم می‌آیند!
9: شبیخون
10: اسخیفنینگن
11: ستوان
12: فخت
13: راونسبروک
14: سوئیشرت آبی
15: سه رؤیا
مؤخره