معرفی و دانلود کتاب سابرینا و کورینا

معرفی کتاب سابرینا و کورینا

کتاب سابرینا و کورینا، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهِ خواندنی درباره‌ی زنان بومیِ غرب آمریکا را در بر گرفته است. کالی فاهاردو انستاین، نویسنده‌ی کتاب، مشکلاتی مانند فقر و نژادپرستی را که زنان لاتینِ این ناحیه با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، در قالب داستان‌هایی خواندنی مطرح کرده است. سابرینا و کورینا، داستان اصلی این مجموعه، خواننده را با ماجراهای تلخ خانواده‌ای در دِنوِر همراه می‌کند که اعضای آن گرفتار خشونتی مرگبار علیه زنان شده‌اند.

درباره‌ی کتاب سابرینا و کورینا

کتاب سابرینا و کورینا (Sabrina & Corina: Stories)، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه درباره‌ی مشکلات زنان ساکن در ناحیه غربی آمریکا را در خود گنجانده است. کالی فاهاردو انستاین (Kali Fajardo-Anstine)، نویسنده‌ی کتاب، تبعیض نژادی و خشونت علیه زنان را در قالب داستان‌هایی تأثیرگذار و تأمل‌برانگیز در کتاب حاضر نگاشته است. مجموعاً، 11 داستان کوتاه در کتاب حاضر قرار دارد که سابرینا و کورینا، مهم‌ترینِ اثر داستانی این کتاب به حساب می‌آید.

کالی فاهاردو انستاین، کورینا را به عنوان راویِ داستان سابرینا و کورینا انتخاب کرده است. کورینا در این داستان، روایتی از گذشته‌ی تلخ خود را بازگو می‌کند. شخصیت اول داستان، روزی را به یاد می‌آورد که مادربزرگش به او زنگ می‌زند و خبر قتل فجیع سابرینا، دختر عمویش را می‌دهد. کورینا با شنیدن این خبر ناگوار، راهی منزل مادربزرگش می‌شود و می‌بیند که آنجا، مراسمی برای ختم سابرینا گرفته‌اند...

روایتی جسورانه از مشکلات زنان در غرب وحشی

در ادامه‌ی داستان، کورینا یاد خاطره‌های خوشی می‌افتد که در دوران نوجوانی با سابرینا تجربه کرده است. کالی فاهاردو انستاین، با روایت خاطره‌هایی که شخصیت‌های داستان داشته‌اند، خواننده را با مشکلات و ریشه‌های قتل فجیع سابرینا آشنا می‌کند. بچه‌های شکری، خواهران، درمان‌ها، جولیان پلازا، گالاپاگو، پارک چیزمن، تامی، به سمت غرب، همه‌ی نام‌های او و روح‌زدگی، دیگر داستان‌های کوتاهی است که کالی فاهاردو انستاین در کتاب سابرینا و کورینا نگاشته است.

کتاب سابرینا و کورینا را انتشارات بیدگل با ترجمه‌ی مزدک بلوری چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب سابرینا و کورینا

• نامزد نهایی جایزه‌ی پِن، رابرت دبلیو. بینگهام برای نخستین مجموعه‌ی داستان کوتاه
• نامزد نهایی جایزه‌ی ملی کتاب
• برنده‌ی جایزه‌ی کتاب آمریکا
• یکی از آثار برترِ کِرکِس ریویوز و کتابخانه‌ی عمومی نیویورک

نکوداشت‌های کتاب سابرینا و کورینا

• داستان‌هایی سرسخت و ضروری... عاملیت زنان، میراث و خویشاوندی... بر قلب هر شخصیت این کتاب حکم می‌راند. (نیویورک تایمز)
• کالی فاهاردو انستاین، درباره‌ی حقایق سخت زندگی زنان آن‌قدر آگاهانه و با چنان مهارت و ظرافتی می‌نویسد که من حس کردم فوق‌العاده هوشیار هستم، و در عین حال درگیر و در معرض خطر قرار گرفته‌ام. این کتاب درباره‌ی باور، کنار آمدن، اشتیاق، و ادامه دادن با وجود ناملایمات است. پرده‌ی پایانی داستان اول، هر آنچه را که باید درباره‌ی قلمرویی که وارد آن خواهیم شد بدانیم، به ما می‌گوید: در این داستان‌های به طرز دردناکی متقاعدکننده، نویسنده با ظرافت و به شکلی نمادین، درباره‌ی فناپذیری می‌نویسد. (آن بِیتی، نویسنده)
• مجموعه‌ی داستان جذاب و گیرا... داستان‌هایی که با بالا بردن جایگاه زنان لاتین‌تبار و به تصویر کشیدن کابوی‌های با دستان پینه‌بسته نه به عنوان قهرمان، بلکه به عنوان شرور و عاملان خشونت، شجاعانه روایت‌های غرب وحشی را بازآفرینی می‌کنند. (لاتینا بوک ریویو)

کتاب سابرینا و کورینا برای شما مناسب است اگر

• علاقه‌مند به مطالعه‌ی داستان‌های کوتاه با موضوع مشکلات زنان هستید.
• از طرف‌داران ادبیات لاتین هستید و می‌خواهید داستان‌هایی کوتاه از نویسنده‌ی خوش‌آتیه را مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب سابرینا و کورینا می‌خوانیم

مادرم گفت: «اوه. خب، از روی این کاناپه بلند شو. می‌خوایم بریم با ماشین یه دوری بزنیم.»

یادم نمی‌آمد آخرین بار کی با مادرم توی ماشین تنها بودم. «چی؟ کجا؟»

لبخندی زد و خطوط لبش زیر رژ لب قرمزش کش آمد. «خودت می‌بینی.»

روی تپۀ شیب‌داری مشرف به محل حفاری ماشین را پارک کردیم. پایین‌تر از ما باستان‌شناس‌هایی با کلاه‌های سفید و شلوارک‌های خاکی‌رنگ، مثل مورچه‌های مهاجم، روی زمینِ زیروروشده در هم می‌لولیدند. قطعه زمین حفاری‌شده طول و عرضی به ابعاد یک استخر عمومی کم‌عمق داشت و به مربع‌هایی به‌اندازۀ قد یک انسان تقسیم شده بود. آسمان بدون ابر بود و، به‌جز حلقۀ طلایی‌رنگ دور خورشید، سراسر آبی بود. در افق، منظرۀ بی‌نظیری از زمین و آسمان به نمایش درآمده بود. مادرم مقابلم ایستاد و دست‌هایش را از هم باز کرد و آن‌ها را مثل بال‌هایی بی‌مصرف بالا و پایین برد. باد افتاد توی موهایش و طره‌های دور صورتش را پیچ‌و‌تاب داد و چشم‌هایش را پشت دسته‌ای موی مشکی پنهان کرد. برای اولین بار از وقتی که به خانه آمده بود یادم آمد که زمانی او به‌نظرم چقدر خوشگل بود. دختر کوچکی که بودم، با لباس‌هایش بازی می‌کردم و لباس‌خواب‌های ساتنش را می‌پوشیدم و ظرافت و سبکی‌شان را تحسین می‌کردم و از خودم می‌پرسیدم آیا من هم روزی صاحب لباس‌هایی مثل اینها می‌شوم.

پرسید: «نظرت چیه؟ قشنگ نیست؟»

فهرست مطالب کتاب

بچه‌های شِکَری
سابرینا و کورینا
خواهران
درمان‌ها
جولیان پلازا
گالاپاگو
پارکِ چیزمن
تامی
به‌سمت غرب
همۀ نام‌های او
روح‌زدگی
تقدیر و تشکر
مؤخره
فهرست نام‌ها