دانلود رمان عاشقانه ایرانی
معرفی کامل کتاب و دانلود رایگان یا خرید کتابهای صوتی یا PDF مرتبط با موضوعات: دانلود رمان ایرانی، رمان ایرانی، دانلود رمان عاشقانه، داستان و رمان عاشقانه ایرانی، داستان عاشقانه، دانلود داستان عاشقانه، رمان عاشقانه ایرانی، دانلود کتاب عاشقانه، رمان عاشقانه، داستان عاشقانه ایرانی
کتاب مادر زن جیم من
- نویسنده: فروغ اصطهباناتی
کتاب مادر زن جیم من نوشتهی فروغ اصطهباناتی، روایتی رمانتیک است از فراز و نشیبهای عشقی که کم و بیش خیلی از افراد با آن رو به رو خواهند شد. در بخشی از کتاب مادر زن جیم من (jiman wife's mother) میخوانیم: حاج قمر خانم چادر سفید گل قرمزش را دور کمرش سفت کرده و دمپایی پلاستیکیهای لنگه به لنگه چپ و راست پوشیده بود و با چادری چهارگوش که از برگ نخلهای خوزستان بافته شده بود را کف حیاط میکشید و توی... ادامه ›
کتاب و من و تو
- نویسنده: فروغ اصطهباناتی
کتاب و من و تو به قلم فروغ اصطهباناتی، داستان زندگی عاشقانه و پر فراز و نشیب دختری به نام گلی را به تصویر میکشد. در بخشی از کتاب و من و تو (And you and i) میخوانیم: آن روز از اول صبح بیتاب بود و دلش شور میزد. یاد آن ضربالمثل افتاد که قاتل همیشه به محل جنایت بر میگردد. دلش هری ریخت پایین. توهم کلمه قاتل نیشتری بود که تا اعماق قلبش فرو میرفت. وسوسه و ترس و اندوه یک لحظه آسودهاش نمیگذاشت.... ادامه ›
کتاب خون بهای عشق
- نویسنده: نصراله شاه ولی
کتاب خون بهای عشق به قلم نصراله شاه ولی، داستان عاشقانه یک زوج جوان به نامهای آذر و مجید را به تصویر میکشد. در بخشی از کتاب خون بهای عشق میخوانیم: با گذشت چند روز هیچ اتفاقی نیفتاد. سهراب جوانبنگر خوبی بود. مکان و زمان را میشناخت. لحظات را درک میکرد. آن دوراندیشی و دقت عملی که در ملاقات داشت، بیشتر بخاطر خودش بود تا مریم. چه اگر گامی ناسنجیده برمیداشت، در کمال محرومیت در زیر آوار رسوایی... ادامه ›
کتاب حافظیه عصر پنجشنبه
- نویسنده: مسیح اله فرامرزی
کتاب حافظیه عصر پنجشنبه نوشتهی مسیح اله فرامرزی روایتی است تلخ از عشقی که فراز و نشیبهای بسیاری را متحمل میشود. مسیح اله فرامرزی متولد 1339 در استان بوشهر است. از دیگر آثار او میتوان به خال هندو، تنظیم دیوان حافظ جهت مشاعره و... اشاره کرد. در بخشی از کتاب حافظیه عصر پنجشنبه میخوانیم: علاقهمند شدنم به امور روحی روانی، با کلاسهای تندخوانی شروع شد. سال 73 بود. از سرعت مطالعهام راضی نبودم.... ادامه ›
کتاب مانلی
- نویسنده: فریبرز یدالهی
کتاب مانلی به قلم فریبرز یدالهی، داستان عشق دختری را که ریشه در افغانستان دارد، در چهار برههی زمانی به تصویر میکشد. این کتاب به مشکلات افغانستان میپردازد و ادامهی رمان گاه دیر گاه زود است که این بار از نگاه شخصیت زن داستان به اتفاقات نگریسته میشود. مانلی با اشعار شاعرانهاش، نگاهی اجتماعی به مسائل نیز دارد. در بخشی از کتاب مانلی میخوانیم: از اول بگویم یا از زیباترین فراز آشنایی؟ بگذار از... ادامه ›
کتاب پژواک عشق
- نویسنده: فوزیه کریمی
فوزیه کریمی در کتاب پژواک عشق با روایت داستان عاشقانهی دختری به نام آونگ، واقعیتهای جامعه را به تصویر میکشد. رمان که قلبی محکم همچون نمادی مانند ایران دارد، در ابتدا تا اندازهای با ابهام پیش میرود؛ و در طی داستان انسجام مییابد. این در حالی است که آونگ شخصیت اصلی داستان است، شخصیتهای دیگری نیز پیدا میشود؛ به طوری که کم کم با زندگی و منش آنها آشنا میشوید. مخصوصاً نمادی برجسته مانند... ادامه ›
کتاب ترمینال آقای فلانی
- نویسنده: ساره تمیمی
کتاب ترمینال آقای فلانی نوشته ساره تمیمی، داستان عاشقانهی شادی و سورج، معلم و شاگردی را روایت میکند که اتفاقات تلخ و شیرین مختلفی در طول آشناییشان روی میدهد. در بخشی از کتاب ترمینال آقای فلانی میخوانیم: واقعاً سؤالات زیادی تو ذهنم بود وقتی مادر سورج رو دیدم، قضاوتم کاملاً تغییر کرد و رسیدم به نقطه اول. دلیل این رفتارها چیه واقعاً؟ خانوم مختاری میگفت: از دست این پسرا که وقتی عاشق میشن، همش... ادامه ›
کتاب چون دوست دشمن است
- نویسنده: سیمین جعفر جلالی
کتاب چون دوست دشمن است به قلم سیمین جعفر جلالی، داستان عاشقانهی زوجی به نام نسرین و رضا را به تصویر میکشد که پس از سالها دوری در شرایطی نه چندان مناسب یکدیگر را ملاقات میکنند. در بخشی از کتاب چون دوست دشمن است میخوانیم: از پشت پنجره به حیاط خیره شدم. گنجشکها روی درخت بیهوده نوک میزدند و میپریدند، در فضا چرخ میزدند و باز روی شاخهای دیگر، روی دیوار یا زمین مینشستند و باز میپریدند. به... ادامه ›
کتاب مینا
- نویسنده: مینا اسحاقی
کتاب مینا، تالیف مینا اسحاقی، داستان دختری است که در اثر ورشکستگی شرکت پدرش و بیماری او دچار شوک عجیبی میشود. در بخشی از کتاب مینا میخوانیم: سرمو انداختم پایین و گفتم: کدوم شرکت؟! باغبانی نامرد همه پولا رو از حساب اصلی شرکت خارج کرده، به خاطر همین بابام الان تو این حال و روزه. همون عمو حسین که این همه بابا بهش اعتماد داشت. + واقعاً؟ - آره عمو! همه چی خراب شده. دیگه یه جورایی هیچی نداریم؛ صبح... ادامه ›
کتاب فصل چیدن گیلاس
- نویسنده: هومن هویدا
در کتاب فصل چیدن گیلاس، تالیف هومن هویدا، اتفاقهای جالبی رخ میدهد که تا این کتاب را نخوانید از آن مطلع نخواهید شد. در بخشی از کتاب فصل چیدن گیلاس میخوانیم: آدمیزاد وقتی عاشق میشود فراموش میکند که در همین آبادی دخترهای دیگری هم هستند که به او نزدیکترند و درکش میکنند. یادشان میرود که چه دخترهایی چشم به راه خواستگار او هستند و خودش چقدر معشوق است. فریدون در کلاس درس دکتر فشارکی در نگاه و... ادامه ›
کتاب باد ما را خواهد برد
- نویسنده: نشاط داودی
کتاب باد ما را خواهد برد نوشتۀ مژگان مظفری و نشاط داودی، رمانی مهیج، آمیخته به عشق و پر از درس زندگی است که با پردهبرداری از درون انسانها و کندوکاو در عمق احساساتشان، تصویری روشن از تعهدات، وظایف و روابط انسانی ارائه میدهد. موضوع این رمان واقعیتی ملموس و آشناست که با حقیقت آدمها پیوند خورده و ذرهای دور از ذهن نیست. شما در حین داستان با دنیای قشنگ باغ کهریزک و آدمهای نیکوکار و نیکوسرشت آشنا... ادامه ›
کتاب قهر و مهر
- نویسنده: فریبرز یدالهی
بر شقایق در کتاب قهر و مهر، تالیف فریبرز یدالهی، چه گذشته؟ نمیشود باور کرد. حقیقتی بود تلخ، تلختر از زهر. برخی از دردها قابل گفتن نیستند. حتی فکر کردن به آنها هم دشوار است. عشق و نفرت، مرگ و زندگی چه به هم نزدیک و درهم تنیدهاند. شقایق حس میکرد خون در عروقش بسته شده، رگها متورم شده و از اندامش بیرون زدهاند. همه در عیش و سرور، ماهی تنگ بلور، در بهار آخر اسیر همچنان از خانه دور. فریبرز... ادامه ›
رمان گذر تنگ دلتنگی
- نویسنده: فریبا رحمانی
در کتاب رمان گذر تنگ دلتنگی، به تالیف فریبا رحمانی، با یک گذر تنگ، جادهی بیفروغ، سکوت پرصدا، ندای بیصدا و یک ردپای بیجا همراه میشوید. همهاش حاکی از وجود کیست؟ چه کسی سکوت را میشکند؟ چه کسی ندای بیصدا را در گوش زمزمه میکند. این ردپا، حاکی از قدمهای کیست؟ در جادهی بیفروغ قلبها، درگذر تنگ دلتنگیها... این گذر، گذر دیگری خواهد شد! اگر... در بخشی از کتاب رمان گذر تنگ دلتنگی میخوانیم:... ادامه ›
رمان طلسم شده
- نویسنده: روشنک قاسمی
داستان درباره ی دختری به اسم نگینه که دختری تنها و بی خانمانه به خاطر زندگی سختی که داشته مجبور میشه توی پارک زندگی کنه که خیلی اتفاقی به تارا برمیخوره. زنی که وقتی متوجه میشه نگین خونه و خانواده ای نداره. اون رو به خونش دعوت میکنه. اما نگین از اعتمادکردن به یک غریبه هراس داره بلاخره قبول میکنه و با تارا همراه میشه و پیشنهادش رو از سرناچاری برای همخونه شدن با اون قبول میکنه و... از متن کتاب:... ادامه ›
کتاب آهوان
- نویسنده: فریبرز یدالهی
کتاب آهوان نوشته فریبرز یدالهی حکایتی است که در شهر سمنان و پیرامون آن اتفاق میافتد. دو عاشقانه داستان با هم در آمیختهاند و عدم قطعیت و تفاوتهای دو نسل را بیان میکنند. یدالهی در این داستان فضا و مکان را در مینوردد و از یک مکان به مکان دیگر و از زمانی به زمان دیگر میرود ولی نه با تکلف و بصورت تصنعی، بلکه خودجوش؛ نه بدان مقدار که خواننده در درک موضوع دچار سختی گردد بلکه به آن میزان که هوشیار... ادامه ›
کتاب موسم عاشقی
- نویسنده: زینت حسنی
کتاب موسم عاشقی، تالیف زینت حسنی، رمانیست عاشقانه، از گذشتههای دور، از آن زمان که با تلاش بسیار نفسانیات پنجگانه را به غل و زنجیر کشید تا ذهن بیانتها را دوام بخشیده و عقل، احساس و روح را کنترل کند. دوست داشتن اولین فعل زیباى دنیاست. هیچکس نمىدونه چطور آدم مىتونه میون یه عالم آدم، یه نفر خاص رو واسه خودش انتخاب کنه و حس کنه که اون، فقط و فقط اون، مىتونه نیمه ناکاملش باشه و خوشبختش کنه.... ادامه ›
کتاب شیدایی
- نویسنده: شیدا اکبریان
کتاب شیدایی، به تالیف شیدا اکبریان، یک رمان ناب عاشقانه است. در بخشی از کتاب شیدایی میخوانیم: از اتاق که اومدم بیرون یکم تو ذوقم خورده بود، دوست داشتم اتفاقات و شخصیتهای بیشتری تو پایان نامم جا بدم اما از طرفی هم شک نداشتم وقتی استاد سهیلی چیزی میگه حتما درسته. رفتم سمت در خروجی دانشگاه منتظر حامد شدم قرار بود امروز بیاد دنبالم، ساعت دو و نیم تعطیل میشه تا برسه اینجا ساعت سه میشه پس یه پنج... ادامه ›
رمان فصل آخر
- نویسنده: شیدا اکبریان
کتاب فصل آخر، به تالیف شیدا اکبریان، رمانی واقع گرایانه از نوع داستانهای خانوادگی و عاشقانه نیز است. یک عشق محروم و دردآور که روایتی است غمناک از دلتنگی... در بخشی از کتاب رمان فصل آخر میخوانیم: ده دقیقه از یک گذشته بود، اضطراب اون لحظم بیسابقه بود، فرزاد دیر کرده بود، دوس داشتم تنها بودم اونوقت تو خونه نمیموندم و میرفتم فرودگاه با خودم می آوردمش. زیر چشمی تموم حواسم به ساعت بزرگ و... ادامه ›
رمان پستوهای عشق
- نویسنده: عزیزالله رحیمیان
رمانی سراسر هیجان از هزارتوی عشق آخرین روز بهار سال 85 از راه رسید، در آن روز بدون اینکه بدانم گلنار دست به کار شد و پنجاه و پنجمین سال تولدم را جشن گرفت. برادرم و همسرش همچنین پسرم و همسرم از راه دور تولدم را تبریک گفتند و گلناز از نتیجۀ کارش بسیار راضی و خوشحال بود. با اینکه کمی خسته بودم ولی روز بعد صبح زود مثل همه روزها ازخواب بیدار شدم کمی این پهلو آن پهلو کردم، از تخت بلند شدم روبروی آینه... ادامه ›
رمان دروغی که تمام زندگیم بود
- نویسنده: ساینا مقدسی
چی میشه اگه بفهمی تمام باورهای ذهنت دروغه...چی میشه اگه بفهمی همه ی اطرافیانت دروغن...اگه ببینی کسی که تمام زندگیته یه دروغ محض باشه...یه دروغ می تونه تمام زندگیت رو خراب کنه...درست همانطور که مال من رو خراب کرد...یک دفعه با یه دروغ از عرش به فرش می رسی...با شنیدنش از بالای برج بلند رویاهات پرت می شی پایین...سقوط می کنی...وقتی میون اون دروغ، توی گیر و دار افتادن باشی یه دفعه سبک میشی...آزادِ... ادامه ›
رمان دو راهی
- نویسنده: غفور درویشانی
از متن کتاب: همیشه آدم سر به زیر بودم همیشه و همه جا ولی نمی دونم اون روز چرا دلم یه جوری شد توی سالن دانشکده راه می رفتم و از پله ها بالا رفتم و سرمو بالا اوردم و اونو دیدم اون دختری که همیشه تصویر از اون رو به عنوان عشق ارزو هام توی ذهنم ترسیم می کردم. اون روز اون تصویر به واقعیت تبدیل شد دیگه نفهمیدم چی شد جز اینکه دیدم همهی زندگیمو ول کردم و دنبال اون دختر راه افتآدم. اسمش ژینو بود، ژینو... ادامه ›
رمان دوباره زندگی می کنم
- نویسنده: ام البنین شجاعی راد
در رمان اجتماعی دوباره زندگی می کنم، «ناصر» مردی کاری و باوقار است. همسر او «پوران» زنی لجباز و بداخلاق است که به بهانههای مختلف با ناصر به مشاجره میپردازد تا آنجا که ناصر بعد از بینتیجه ماندن تلاشهایش برای بهتر شدن زندگیاش، خود را بسیار بدبخت احساس میکند. تنهایی ناصر وقتی بیشتر میشود که پوران او را از خانه بیرون میکند. بعد از مدتی ناصر با بیوهزنی بامعرفت و باوفا با نام «مرجان» ازدواج... ادامه ›
کتاب نه سرخ بود، نه سپید
- نویسنده: فرزیا شیرزاد کبریا
زیرزمین بزرگی بود. دالان دالان و پیچ در پیچ. حاج نصرالله، وقت ساختِ این خانه، نقشه زیرزمین را وسط حیاط پهن کرد و به معمار باشی گفت: «میخوام عمارت رو، روی این زیرزمین بر پا کنی. حالا دو ستون کم و زیادش چندان توفیری نداره. فقط تهاین زیرزمین یک اتاق میخوام نه بزرگ نه کوچیک.» این عمارت بالا رفت. خشت، خشت. عمارت بزرگی شد. اتاقهایی از هر چهار طرف نور گیر. با ستونهایی بلند و گچبریهایی زیبا. حالا... ادامه ›
رمان چتری برای پروانه ها
- نویسنده: ندا بشر دوست
قدم هایش بلند و محکم بود. گویی می خواست تمام خشم و عصیانش را به سنگفرش های زیر پا منتقل کند. هر رهگذری به محض دیدنِ او، امواج خشم و غضبش را حس می کرد، حتی جوانانی که خوش پوشی او، آنها را مثل یک آهن ربا به طرفش کشیده بود، به محض دیدن چهره ی یکپارچه آتشش از او فاصله می گرفتند. از سال ها پیش آموخته بود جلوی ریزش اشک هایش را بگیرد و حالا این کار برایش دشوار نمی نمود. تند تند راه می رفت، انگار باید... ادامه ›