نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی یک زندگی - گی دو موپاسان
4.3
294 رای
مرتبسازی: پیشفرض
📚samira(◕ᴗ◕✿)
۱۴۰۴/۰۳/۱۲
00
داستان در مورد دختری به نام ژان بود که تا ۱۷ سالگی در صومعه بود و در آن جا درس میخواند پدرش باران میخواست که او دختری پاکدامن و نجیب باشد وقتی که از آن جا بیرون آمد بسیار ذوق و شوق داشت در واقع اوزیاد تفریح و سرگرمی نداشت آنها بسیار ثروتمند بودند و در کاخ بزرگ که در اطراف آن مزرعه و درختان وجود داشت زندگی میکردند طولی نکشید که ژان با پسری به نام ژولیه آشنا شد ژولیت که از یک خانواده ورشکسته بود و فقیر شده بود با ژان ازدواج کرد ژان فکر میکرد که آن عاشقش است اما در واقع ژولیت تظاهر به عشق میکرد و فقط به خاطر ثروت او ازدواج کرد مدتی پس از ازدواج او فهمید که عاشقش نیست و خیانتکار است در واقع آن پسر صاحب تمام املاک شد و اخلاقش تغییر کرد پدر و مادر ژان نیز بسیار ناراحت شدند اما چارهای نبود. در واقع ژان اصلاً در زندگی از شانسی نداشت حتی پس از مرگ شوهرش پسرش نیز او را دچار سرافکندگی کرد زیرا پسرش قمار بازی میکرد و بدهی بالا میآورد و آخر او را ترک کرد. پس از تمام این مشکلات که او در حال ورشکستگی بود و بسیار تنها شده بود خدمتکار او روزالی به کمک او شتافت و در مشکلات یاریش کرد. داستان بسیار غمگینی بود من فکر میکردم آخر داستان ژان میمیرد اما سرانجام پسرش برمیگردد و ژان صاحب نوه دختر میشود.
ژان با همه معصومیتش از صومعه به خونه میاد وداستان یک زندگی آغاز میشه از زاویه دید ژان همه چیز زیباست حتی عشق ژولیان که زیر پرده فریب نهفته هست مردی که مشخص میشه ژان رو فقط بخاطر دست یافتن به ثروت پدری میخواسته وهوس هاش جایی دیگه اقناع میشه. تحمل ژان و خانواده اش نسبت به حرکات و رفتار این داماد سر خانه که مالکیت همه چیز را در دست می گیره یه جورایی آدم رو عصبی میکنهبه هر حال بارون براخودش شخص اول کاخ بوده و حالا این آدم از راه نرسیده با قیافه حق به جانب همه احترام ها را زیر پا می ذاره. واکنش اولیه ژان نسبت به همسرش قابل درک هست اما در دفعات بعد نشون میده که آنقدر نفرت جای عشق را در دل ژان پر کرده که دیگه رفتار اون مرد براش بی اهمیته. بنظرم نویسنده خواسته تمام شرنگهای زهر را در گلوی قهرمان داستان خالی کنه، شکست در زندگی زناشویی، از دست دادن عزیزان، سرنوشت تلخ فرزند، از دست دادن املاک و... این بار روزالی هست که با تدابیر عاقلانه کمر همت بر نجات این زن رنجور می بنده. در پایان داستان از ژان بعنوان یه پیرزن نام برده میشه در حالی که با کنار هم گذاشتن ماجراهای داستان شاید سن این پیرزن به سختی به ٥٠سال برسه. و اما خوانش خانم کلانتری، با احترام فراوان بسیار یکنواخت و خواب آور بود تا جایی که من گاهی از آن بعنوان لالایی و داروی خواب استفاده می کردم. اول رمان تا تقریبا بعد از ازدواج ژان هیچ کششی در داستان حس نمی کردم چنانکه بار ها تصمیم گرفتم گوش نکنم و خوانش خانم راوی مرا به این تصمیم بیشتر راغب می کرد، اما از نیمه های آن ماجرا کمی جذاب تر شد ولی برای جلو گیری از خواب فقط هنگام انجام کارهای روزمره به داستان گوش می کردم. با تشکر از کتابراه و راوی عزیز و آرزوی پیشرفت و موفقیت 🙏🏼
"یک زندگی" نمونه کاملی از یک رمان قرن نوزدهمی فرانسوی است. رمان به سبک ناتورالیستی و رئالیستی نوشته شده. بازی سرنوشت در این داستان پرفرازونشیب، حزنآور و عبرتآموز است؛ سرنوشتی که ناشی از انتخابهای ماست. در این داستان هم فضای زندگی طبقه بورژوا را میتوان دید و هم پرولتاریا. در این داستان نقش کلیسا پررنگ است و حضور کشیشان در همه مراحل زندگی مردم مشهود است؛ از تولد گرفته تا غسل تعمید، انتخاب همسر، ازدواج، شغل و مرگ! همچنین به اهمیت و نقش تعلیم و تربیت تأکید بسیار شده که چگونه میتواند زندگی انسان را رقم زند. فساد پنهان در هر قشری از جامعه وجود داشت؛ در روستاها که زبانزد خاص و عام بود و در قشر مرفه که بهشیوههای مختلف بروز میکرد. هیچ چیز این داستان دور از ذهن نیست و در واقع میبینیم که جهل، جاهطلبی، هوسرانی، پلیدی و حتی نیکی همچنان که در این داستان دیدیم، همگی با همان شدت و حدت در دنیای امروز وجود دارند. همه روابط و شخصیتهای داستان در زندگیهای امروزی هم وجود دارند و رمان "یک زندگی" فقط مربوط به زندگی یک فرد خاص نیست، بلکه حکایت زندگی همه ماست حتی در قرن بیستویکم و یک جغرافیا، فرهنگ و مذهب دیگر! آدمی همواره همان است که بوده، فقط نسخههای جدیدی از آن تکثیر و تکرار میشود.
و در نهایت میبینیم که "زندگی آنطور که مردم فکر میکنند، نه خیلی خوب است، نه خیلی بد! "
و در نهایت میبینیم که "زندگی آنطور که مردم فکر میکنند، نه خیلی خوب است، نه خیلی بد! "
آن قدر ساده و روان کتاب نوشته که گویی بچه کوچک آن را برایت تعریف می کند. روایت کتاب یک زندگی اثر گی دو موپاسان، حکایت تو حکایت است. به تعبیری راوی دارو برای خواننده داستان را داستان وار تعریف می کند. یک زندگی بیشتر از غم و اندوه و قربانی شدن صحبت می کند و ظالم پروری با مظلوم نمایی و سکوت حرف اول کتاب صوتی یک زندگی است. گی دو موپاسان از هر چیزی که انجام می دهد چنان تعریف ظریف و زیادی انجام می دهد و بااحساس اطراف و صحنه را بیان می کند که غرق در این رابطه نوشته شده و مناظر و موقعیت می شوید. کتاب نه کشش دارد نه بی کشش است چون نویسنده دوست دارد بنویسد و به فکر ترغیب یا فریب خواننده برای خواندن و یا ادامه دادن در خواندن نیست. گی دو موپاسان در یک زندگی فقط یک زندگی را تعریف می کند و زیاد عمیق وارد بازکردن هر حادثه و ذهنیتی نمی شود. داستان با آنکه غمگین است اما سعی در عذاب دادن مخاطب ندارد و فقط دوست دارد که داستانش را بیان کند شما خودتون تصمیم بگیرید که می خواهید ناراحت شوید یا نه.
اونایی که از داستان کتاب خوششون نیومده لازمه ذکر کنم که سبک ادبیاتی آقای موپاسان ناتورالیسم بوده بر خلاف رمانتیسیسم. سبکی که برخلاف رمانتیسیسم به جای توجه به زیباییهای طبیعت، جهان را با نگاهی واقعبینانه با همه زشتیهایش به تصویر میکشد و بر نشان دادن این نازیباییها تاکید میکند. این موضوع هم کاملا سلیقهای هست
کلن وقتی که به موپاسان فکر میکنم یه چنین اثری به ذهنم میاد، آرام و کرخت. آرامشی در داستان هست از توصیف طبیعت و اشیا و حالات آدمی و اتفاقهایی که در کمال کرختی و بدون شلوغ کاری رخ میدن. داستان میتونه تا ابد ادامه داشته باشه و من تا ابد میتونم به خوندنش ادامه بدم و خسته و دلزده نشم. کتاب، داستان دختری ست از نوجوانی که بزرگ میشه، ازدواج میکنه، بچه دار میشه و به پیری میرسه. داستان تلخیه و توصیم اینه که اگر در شرایط روحی مناسبی نیستین این کتابو بزارین واسه بعد.
کلن وقتی که به موپاسان فکر میکنم یه چنین اثری به ذهنم میاد، آرام و کرخت. آرامشی در داستان هست از توصیف طبیعت و اشیا و حالات آدمی و اتفاقهایی که در کمال کرختی و بدون شلوغ کاری رخ میدن. داستان میتونه تا ابد ادامه داشته باشه و من تا ابد میتونم به خوندنش ادامه بدم و خسته و دلزده نشم. کتاب، داستان دختری ست از نوجوانی که بزرگ میشه، ازدواج میکنه، بچه دار میشه و به پیری میرسه. داستان تلخیه و توصیم اینه که اگر در شرایط روحی مناسبی نیستین این کتابو بزارین واسه بعد.
با سلام
این رمان با اینکه رمانه و زادهی خیال هست ولی واقعیتهای زندگی رو به خوبی نمایش داده. با وجود اینکه نویسنده آقا هستند ولی تمام احساساتی که خانومها در طول دوران نوجوانی جوانی و ازدواج تجربه میکنند رو بخوبی به تصویر کشیده.
میشه به تجربیات ژان در زمان جوانیاش با بعد روانشناسی هم نگریست. که خانومها زودرنج نیستند بلکه که از شریک زندگیشون همون برخوردی رو میخوان که قبلا در اوج شور و حرارت عاشقانه با اونها میکردند.
بالاخره با نگرش چند بعدی به داستان چیزهای آموزنده زیادی میتوان از آن استخراج کرد.
شخصا علاقه زیادی به رمانهای قدیمیتر و کلاسیک دارم و مقایسهای که با دیگر آثار کردم باعث شد که نظر متوسط به این داستان داشته باشم. همچنین خانم راوی با وجود داشتن صدای خوب در تغییر صدا برای ایفای نقشهای مختلف زیاد خوب عمل نکردند.
به هر حال شنیدن نمونه صوتی این کتاب رو پیشنهاد میکنم.
این رمان با اینکه رمانه و زادهی خیال هست ولی واقعیتهای زندگی رو به خوبی نمایش داده. با وجود اینکه نویسنده آقا هستند ولی تمام احساساتی که خانومها در طول دوران نوجوانی جوانی و ازدواج تجربه میکنند رو بخوبی به تصویر کشیده.
میشه به تجربیات ژان در زمان جوانیاش با بعد روانشناسی هم نگریست. که خانومها زودرنج نیستند بلکه که از شریک زندگیشون همون برخوردی رو میخوان که قبلا در اوج شور و حرارت عاشقانه با اونها میکردند.
بالاخره با نگرش چند بعدی به داستان چیزهای آموزنده زیادی میتوان از آن استخراج کرد.
شخصا علاقه زیادی به رمانهای قدیمیتر و کلاسیک دارم و مقایسهای که با دیگر آثار کردم باعث شد که نظر متوسط به این داستان داشته باشم. همچنین خانم راوی با وجود داشتن صدای خوب در تغییر صدا برای ایفای نقشهای مختلف زیاد خوب عمل نکردند.
به هر حال شنیدن نمونه صوتی این کتاب رو پیشنهاد میکنم.
سلام و درود من عاشق کتاب های رمان هستم مخصوصا قدیمی و درام و یا عاشقانه با وجودیکه کتاب های زیادی خوندم و شنیدم امااسم این نویسنده را نشنیده بودم و فکر نمی کردم کتاب جالبی باشهتازه به فصل ۳ رسیدمو نظرم بسیار فرق کردهکتاب جالب و قشنگیهیک داستان اصیل و زیبا با یک ریتم آرام و دلنشین داردتوصیفات قشنگ و ادبیات دلنشینی دارد و خیلی برای تجسم راحت و مطبوعهاز داستانش چیزی نمی گویم چون هنوز کامل نشنیدماما دوست دارم وقت کافی داشته باشم تا بتوانم با خیال راحت گوش بدهم و لذت ببرم. از گوینده هم ممنونمصدای جوان و جذابی که نشان از تازه کاری ایشان هست ولی حساب و قابل شنیدن. کتابراه دوست دارم و مس خواهم کتاب های زیبا و جذاب بیشتری را رایگان هدیه بدهید. درود و سپاس
نظر من راجع به کتاب یک زندگی
آخه چقدر این کتاب قلب آدمو میفشاره! 🥺 داستانِ ژان، این زنِ اشرافیِ رویاپرداز، آنقدر واقعی و غمگینه که آدم تا آخرش با خودش میگه: "وای، این هم از زندگی... " موپاسان با نثر ساده ولی پراحساسش، تکتک شکستها و ناامیدیهای ژان رو چنان عمیق توصیف کرده که آدم تو پوست خودش نمیگنجه. از ازدواجِ تلخ تا خیانتها و محدودیتهای جامعه... همهچیز مثل یه مشت محکم به آدم میخوره!
اگه کتاب صوتیش رو گوش بدی، حس میکنی داری تو ذهن ژان قدم میزنی! مخصوصاً صحنههای تنهاییاش که واقعاً آدم رو درگیر میکنه.
کلا اگه دوس داری یه داستانِ کلاسیکِ دردناک ولی زیبا بخونی که تا مدتها تو ذهنت بمونه، این کتاب عالیه.
آخه چقدر این کتاب قلب آدمو میفشاره! 🥺 داستانِ ژان، این زنِ اشرافیِ رویاپرداز، آنقدر واقعی و غمگینه که آدم تا آخرش با خودش میگه: "وای، این هم از زندگی... " موپاسان با نثر ساده ولی پراحساسش، تکتک شکستها و ناامیدیهای ژان رو چنان عمیق توصیف کرده که آدم تو پوست خودش نمیگنجه. از ازدواجِ تلخ تا خیانتها و محدودیتهای جامعه... همهچیز مثل یه مشت محکم به آدم میخوره!
اگه کتاب صوتیش رو گوش بدی، حس میکنی داری تو ذهن ژان قدم میزنی! مخصوصاً صحنههای تنهاییاش که واقعاً آدم رو درگیر میکنه.
کلا اگه دوس داری یه داستانِ کلاسیکِ دردناک ولی زیبا بخونی که تا مدتها تو ذهنت بمونه، این کتاب عالیه.
این کتاب داستان یک زندگیست که همان جمله ی آخر کتاب رو تایید میکنه، زندگی ای که نه خیلی خوبه و نه خیلی بد. دختری ثروتمند به نام "ژان" در روزهایی که هنوز مفاهیم زندگی رو درک نکرده و از صومعه به خونه اومده و در نوجوانی با پسری به نام "ژولیان" ازدواج میکنه و سرخوش از این عشق به زودی مادر میشه و "پل" به دنیا میاد. ولی با خیانت همسرش و رابطه اون با "روزالی" مستخدمشون میفهمه که زندگی خیلی هم رومانتیک نیست و با مرگ مادر و بچه ی دومش دنیا براش جای سختی میشه. ولی مجددا وقتی در روزگار پیری نوه اش را در آغوش میکشه باز هم گرمای زندگی رو حس میکنه. ممنون از نشر گویا و بنفشه کلانتری که خیلی روان کتاب رو خوندند و سپاس از کتابراه🙏
خب اصلا این سبک داستانها رو نمیپسندم، این مدل داستانها زنان رو موجوداتی صرفا احساساتی، مهر طلب و متکی به مردان، فاقد قدرت نشون میدن، در صورتی ک زنان پرورش دهندهی بزرگان و قهرمانان سرنوشت ساز تاریخ هستند هر مرد قدرتمند، هر شخصی با هر مرتبهای از سیاست و قدرت که برای بشریت مفید واقع شده زاییده و پرورش یافتهی مادری قوی و خردمند بوده و هست، پس بدون اغماض و افراط گری چقدر خوبه که داستانهای زنان به سمت و سویی برن که یک دختر، یک زن، یک مادر به زن بودنش مباهات کنه، روزی برسه در داستان نخوانیم یک دختر با فلان مشخصات جسمی فقط منتظر یک معشوقه بود تا خوشبختش کنه.
داستان تاثیر گذار و زیبا با نثری دلنشین و گویندگی خوب و کلا داستان طبقه مرفهای را به تصویر میکشد که زحمتی برای درآوردن پول نمیکشند و غمها و غصه هایشان با طبقه عوام فرق دارد و به همین دلیل دختر ناز پروردهشان با شکست در عشق و تربیت صحیح فرزندش مواجه میشود و در زندگیش با ناکامی و نا امیدی سر و کله میزند و مشابه این تربیتها در جوامع امروزی هم دیده میشود و داستانی عبرت آموز است این کتاب را به خوانندگان توصیه میکنم
این کتاب از رمانهای برجسته نویسنده واقعه گرایی فرانسوی است، داستان درباره زنی به نام ژان است که با امیدها وآرزوهای فراوان ازدواج میکند، اما زندگی زناشوییاش به یک سری از ما امیدیها، خیانت و شکستهای عاطفی تبدیل میشود.
اگر به داستانهای روان شناسی، تلخ اما عمیق درباره زندگی و سرنوشت زنان علاقه مند هستید این کتاب پیشنهاد خوبی هست. این رمان انتقادی به جایگاه زنان و ازدواج و محدودیتهای جامعه دار قرن 19 فرانسه است.
اگر به داستانهای روان شناسی، تلخ اما عمیق درباره زندگی و سرنوشت زنان علاقه مند هستید این کتاب پیشنهاد خوبی هست. این رمان انتقادی به جایگاه زنان و ازدواج و محدودیتهای جامعه دار قرن 19 فرانسه است.
سلام ممنون از کتاب راه عالی بود خوانش هم بسیار زیبا بود البته من سرعتش رو کمی بیشتر کردم..
کتاب بسیار زیبا بود زندگی زنان دوره گذشته و حتی امروز رو نشون داد...
و البته یک نکته جالبی که من استنباط کردم اینکه رفاه زیاد و بی برنامه فقط انسانهای ضعیف و بی دست و پا و گاهی هم فاسد درست میکنه... جنبههای زیبای متنی و توصیفات کتاب هم بسیار زیبا و شاخص بود
باز هم ممنون عالی بود و بسیار لذت بردم
کتاب بسیار زیبا بود زندگی زنان دوره گذشته و حتی امروز رو نشون داد...
و البته یک نکته جالبی که من استنباط کردم اینکه رفاه زیاد و بی برنامه فقط انسانهای ضعیف و بی دست و پا و گاهی هم فاسد درست میکنه... جنبههای زیبای متنی و توصیفات کتاب هم بسیار زیبا و شاخص بود
باز هم ممنون عالی بود و بسیار لذت بردم
با خوندن این کتاب کلی فکرم درگیر شد
چطور یه مادر نمیتونه و نمیخواد دخترشو آماده شب عروسیش کنه؟
چرا پدر و مادر نمیتونن در مورد مسائل مهم زندگی به تنها دخترشون آموزش بدن؟
چرا اینقدر یه داماد میتونه وقیح باشه که همه دارایی خانواده همسرسو صاحب بشه و به همسرش هم خیانت بکنه
و کلی سوال دیگه
با این حال قام نویسنده رو دوست داشتم مخصوصا توصیف هاش از طبیعت رو. این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش
چطور یه مادر نمیتونه و نمیخواد دخترشو آماده شب عروسیش کنه؟
چرا پدر و مادر نمیتونن در مورد مسائل مهم زندگی به تنها دخترشون آموزش بدن؟
چرا اینقدر یه داماد میتونه وقیح باشه که همه دارایی خانواده همسرسو صاحب بشه و به همسرش هم خیانت بکنه
و کلی سوال دیگه
با این حال قام نویسنده رو دوست داشتم مخصوصا توصیف هاش از طبیعت رو. این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش
کتاب در مورد معصومیت و سادگی دختری که وارد جامعه ایی میشه که اطرافیانش همه در درگیر فسادی بودند که حق خود میدانستند و او تنها یک دختر یک همسر و همچنان یک مادر که عشقی خالصانه ابراز میکرد و چیزی همانندش دریافت نمیکرد
در هر حال حرفهای زیادی برا گفتن دارد و خوندن کتابی که سبک قدیمی و حال و هوای صمیمی دارد و تجربهای به همه دانستیها اضافه میکند خالی از لطف نیست
در هر حال حرفهای زیادی برا گفتن دارد و خوندن کتابی که سبک قدیمی و حال و هوای صمیمی دارد و تجربهای به همه دانستیها اضافه میکند خالی از لطف نیست
برای من سوالی پیش اومد: سالی که داستان در اون اتفاق افتاده، سال افول قدرت کلیسا در فرانسه بوده. ایا خانواده های اشرافی، هنوز به سمت کلیسا اقبال داشتند که بخوان تربیت دینی و اخلاقی دختر خودشون رو به اونجا بسپرن؟ از طرفی طبق توصیف رمان بینوایان، تا قبل از ۱۸۰۰، کلیساها مرکز تربیت بشمار نمیرفتند! مگر اینکه بعد از انقلاب فرانسه، مدیریت عقاید کلیسا کمی تغییر....!
یک زندگی یه رمان احساسی و عمیق هست. زندگی زنی با عشق و خیانت را بررسی میکند داستان واقع گرایانه و توصیفات روانشناسی را دارا هست و ژان در داستان قربانی سرنوشت هست و کمتر برای تغییر سرنوشت تلاش میکند که کمی آزاردهنده هم هست. رویاهای ژان تصور از خوشبختی با واقعیت زندگی و خیانت از بین میرود. البته نثر زیبا و توصیفات احساسی، تغییرات روحی رل خوب بیان میکند.
با تشکر از کتاب راه
با تشکر از کتاب راه
من فکر میکنم رمان از سال ۱۹۰۰ راه اشتباهی را رفته است. چیزی که در رمانهای قرن هجده و نوزده چشمگیر بود حیات زنده این بود که در شخصیتها جریان داشت. با پیشرفت سریع تکنولوژی رمان به حاشیه رفت اما همچنان از رمانهای مدرن سورئال اوانگارد و معمایی خوشم میاید و هنوز هم نویسندگی نمرده است. از استفن کینگ تا موراکامی میتوان کلی رمان خواند و در دنیای عجیبش ساعتها غرق شد.
با عرض سلام. 🌹
بسیار زیباست.
در واقع سرگذشت جگرخراش زنی است که برخی آن را شاهکاری در جهان ادب شمردهاند و میتوان به جرات گفت که این داستان یکی از خواندنیترین و گیراترین داستانهای جهان است که قلبها رو به لرزه در خواهد آورد. پرعاطفه و حساس و توصیف بسیار عالی از طبیعت اطراف.
ترجمههای جناب پارسایار مستقیم از زبان فرانسه هست و ترجمه زیبایی است.
بسیار زیباست.
در واقع سرگذشت جگرخراش زنی است که برخی آن را شاهکاری در جهان ادب شمردهاند و میتوان به جرات گفت که این داستان یکی از خواندنیترین و گیراترین داستانهای جهان است که قلبها رو به لرزه در خواهد آورد. پرعاطفه و حساس و توصیف بسیار عالی از طبیعت اطراف.
ترجمههای جناب پارسایار مستقیم از زبان فرانسه هست و ترجمه زیبایی است.
چقدر لذت بردم از شنیدن اثر، بی شک به شنیدن یک اثر کلاسیک نیاز داشتم. این اثر همونطور که از اسمش پیداست شما رو وارد یک زندگی میکنه. با خنده شخصیتها میخندید و با گریه آنها متاثر میشوید. این نشانه قدرتمند بودن اثر هست چرا که احساسات خواننده را درگیر میکند. خواندنش به شدت توصیه میشود 👍🏻
و همینطور شنیدنش با اجرای زیبای گوینده.
و همینطور شنیدنش با اجرای زیبای گوینده.
خیلی خوب بود زندگی یک انسان از زمانی که ازدواج می کنه تا زمانی که همچنان درگیر چالش های زندگی است. یک انتخاب که بدون فکر و درایت و تحقیق انجام بشه سرنوشت به گونه ای رقم میخوره که نه تنها خود بلکه اطرافیان رو هم درگیر می کنه. نتیجه گیری از این کتاب که با چشمی باز و با دیدی واضح به انتخاب بپردازیم که در آینده پشیمان نشویم.
جامعه فرانسه در قرن نوزدهم، موپاسان بخوبی آنرا با روایت زندگی یک زن از قشر مرفه که با پستیها وبلندیها همراه است، بیان میکند، در ابتدا شاید کمی حوصله بر بنماید ولی بتدریج زیبا میشود، ازشنیدنش که آنرا راوی زیبا میخواند خسته نمیشوید، به نظر من، نظر نویسنده اینست که ما خودمان زندگیمان را میسازیم چه آنرا لب پرتگاه ببریم و چه به اوج برسانیم.
کتاب آیورودا بر پیشگیری و هماهنگی با طبیعت تأکید دارد. این کتاب بر تعادل بین بدن، ذهن و روح تأکید دارد. سه دوشا پایه تعادل بدن انسان است. سلامتی از تعادل سه انرژی حیاتی (دوشاها) ناشی میشود. برای نتایج پایدار، تغییرات کوچک اما مداوم را در سبک زندگی اعمال کنید. همچنین، مشورت با یک پزشک آیورودا برای شخصیسازی توصیهها ضروری است
بسیار آشنا بود، فروپاشی بنیان خانواده، حضور نامیمون و دخالت کلیسا در امور شخصی و خانواده، پاکسازی و جرم انگاری سلیقهای لغزشها و اتفاقات و فشار سنگینی گناه دیگران بر گرده افراد پاکدامن و... متن روان، دوستانه، بدون حاشیه و صمیمی بود و حس هم ذات پنداری خواننده را برانگیخته میکرد، ارزش شنیدن و خواندن را دارد.
مقصود نویسنده به قلم کشیدن واقعیتهای اون زمان جامعه بود که به نظر به خوبی هم این کار رو انجام داد. اما برای من شخصا نه اتفاقات داستان، که شیوه واکنش شخصیتها به این اتفاقات فوقالعاده عصبانی کننده بود. اگر از تسلیم صرف، یا شخصیتهای با خشونت و دفاع منفعلانه خوشتون نمیاد و ذهنتون رو به هم میریزه این کتاب رو نخونید!
فراز و نشیب های یک زندگی رو بیان می کنه، و اینکه مسئولیت هر کارمون به عهده خودمونه. در ابتدا نتونستم با ادبیات کتاب خو بگیرم چون خیلی ادبی پر از مثال و تمثیل و تشبیه است. ولی در ادامه کنجکاوی برای فهمیدن ادامه داستان منو وادار به دنبال کردن داستان کرد. در مجموع بد نبود، می تونیم ازش درس زندگی بگیریم.
این کتاب داستان زندگی یه زن اشراف زاده فرانسوی از دوره نوجوانی تا پیری رو به تصویر کشیده که سختی های زیادی در زندگی داشته. ویژگی جالب کتاب توصیفات کاملیه که انجام داده به نحوی که میشه تمام وقایعش رو تجسم کرد، انگار که داریم فیلمش رو میبینیم. گوینده هم صدای خوبی داره و لحن و تن صداش منطبق با شخصیتهای قصه است.
کتاب «یک زندگی» روایتی تلخ و واقعگرایانه از فروپاشی آرزوهای جوانی زنی به نام ژان است. این اثر با نگاهی عمیق به ناکامیها، خیانت و رنجهای انسانی، تصویری تکان دهنده از تضاد میان رؤیاها و واقعیتهای زندگی ارائه میدهد. ترجمه روان و وفادارانه پارسا یاربهم، غنای ادبی این شاهکار کلاسیک فرانسوی را به خوبی منتقل میکند.
گی دو موپاسان در کتاب یک زندگی، از زندگی یک زن به نام ژانت از نوجوانی تا سالخوردگیاش میگوید. ژانت مو بور و جوان با چشمان آبیاش عاشق طبیعت است. او شور زندگی را در دلش دارد و حتی زندگی در صومعه هم نتوانسته آن را از او بگیرد. ژانت از واقعیتهای زندگی بی خبر است و انتظار مردی دلخواه را میکشد که او را خوشبخت کند.
شروع کتاب موپاسان با یک تغییر مهم همراه است. ژان اکنون آماده است که صومعه را ترک کرده و سرانجام برای همیشه آزاد باشد به گونهای که انگار قبل از آن هرگز دنیا را ندیده و زندگی نکرده است. آماده است که طعم خوشیهایی را بچشد که دیری آرزویشان را داشت. زندگی او تازه شروع شده و در پی کشف اسرار آن است.