نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی در ستایش مرگ - ژوزه ساراماگو
4.2
282 رای
مرتبسازی: پیشفرض
کتاب در ستایش مرگ، کتابی هست که به نظرم بخش اولش نگاهی واقع گرایانه به جوامع امروز و کارایی دولتها و سیاستهای مختلفشون داره و بطور کلی سعی بر این داره که نشون بده جوامع امروز با همه برنامهها و سیستم هاشون ممکنه در مواجهه با یک مسئله به علت تکرار، عادت شده کاملا تحت تاثیر قرار بگیرن و به مرز فروپاشی برسن.
بخش دوم کتاب اما بر خلاف بخش اول به مسئلهای عمیقا انسانی و عاطفی و فراتر از سیاستها و برنامهها و چارچوبها میپردازه که بیشتر جنبه شاعرانه تا واقع گرایی. جایی که مرگ هم عاشق میشود!
فک میکنم بطور کلی سبک این نویسنده هست که بدون به کار بردن اسمی برای شخصیت هاش، کاملا عواطف و ویژگیهای شخصیتیشون رو نشون میده. و جا داره که از مترجم این کتاب بخاطر این ترجمه عالی که با واژگانی مناسب، رگههای طنز کتاب رو علاوه بر حفظ کردن، استادانه چند برابر کردن تشکر کنم. گویندگی هم که مثل همیشه عالی.
بخش دوم کتاب اما بر خلاف بخش اول به مسئلهای عمیقا انسانی و عاطفی و فراتر از سیاستها و برنامهها و چارچوبها میپردازه که بیشتر جنبه شاعرانه تا واقع گرایی. جایی که مرگ هم عاشق میشود!
فک میکنم بطور کلی سبک این نویسنده هست که بدون به کار بردن اسمی برای شخصیت هاش، کاملا عواطف و ویژگیهای شخصیتیشون رو نشون میده. و جا داره که از مترجم این کتاب بخاطر این ترجمه عالی که با واژگانی مناسب، رگههای طنز کتاب رو علاوه بر حفظ کردن، استادانه چند برابر کردن تشکر کنم. گویندگی هم که مثل همیشه عالی.
کتاب صوتی در ستایش مرگ را با صدای اقای وقفی پور گوش دادم دو فصل اول ان بسیار کند و بی مزه و حوصله سر بر به پیش میرود اما بعد داستان وارد مرحله تازهای میشود ابتدا مرگ خود را از مردم دریغ میکند و این باعث خوشحالی و هیجان مردم از اینکه
دارای زندگی جاودان شدهاند میشود اما پس از مدتی همه با مشکلات خاصی روبرو میشوندجدید، هیچ کس جانش را از دست نمیدهد و این موضوع ابتدا باعث حیرت عدهای خاص نظیر دولت مردان و رهبران کلیسا و دکترها و کسانی که از مردن و کفن و دفن ان سود میبرند میشود وبعد از مدتی مردم عادی هم با مشکلات خاصی روبرو میشوند با اینکه در ابتدا انچنان خوشحال بودند که به شادی و خوشحالی در منازل و خیابانها میپرداختند اما کم کم عدم مرگ و زندگی جاوید مشکلات و مسایل خود را نشان میدهد خانوادهها مجبور میشوند که از افراد بسیار سالخورده و در حال مرگ مراقبت کنند و دیگر وجود مراکز دفن وکفن و بیمه عمر برای مردم بی معنی میشود و فقط برای حیوانات خانگی از قبیل سگ و گربه و طوطی استفاده میشود و در این حالت هست که انسان دچار پشیمانی میشود به نظر من کتاب بازگو کننده رمانی فلسفی بود که گاهی هم به طنز نزدیک میشدم و این شاید برای همه جالب نباشد و خواننده خاص میطلبد. ممنون
دارای زندگی جاودان شدهاند میشود اما پس از مدتی همه با مشکلات خاصی روبرو میشوندجدید، هیچ کس جانش را از دست نمیدهد و این موضوع ابتدا باعث حیرت عدهای خاص نظیر دولت مردان و رهبران کلیسا و دکترها و کسانی که از مردن و کفن و دفن ان سود میبرند میشود وبعد از مدتی مردم عادی هم با مشکلات خاصی روبرو میشوند با اینکه در ابتدا انچنان خوشحال بودند که به شادی و خوشحالی در منازل و خیابانها میپرداختند اما کم کم عدم مرگ و زندگی جاوید مشکلات و مسایل خود را نشان میدهد خانوادهها مجبور میشوند که از افراد بسیار سالخورده و در حال مرگ مراقبت کنند و دیگر وجود مراکز دفن وکفن و بیمه عمر برای مردم بی معنی میشود و فقط برای حیوانات خانگی از قبیل سگ و گربه و طوطی استفاده میشود و در این حالت هست که انسان دچار پشیمانی میشود به نظر من کتاب بازگو کننده رمانی فلسفی بود که گاهی هم به طنز نزدیک میشدم و این شاید برای همه جالب نباشد و خواننده خاص میطلبد. ممنون
با سلام خدمت کتابراهیهای عزیزن قدی که به این کتاب هست ساراماگو در این رمان به جای پرداختن به وجه متافیزیکی مرگ، بیشتر مایل است وجه پردوام پدیده بی مرگی را به تصویر بکشد و مخاطب آزاد است تفسیر دلخواه خود را از آن ارایه دهد. ساراماگو در رمانش میکوشد مساله دارترین مفاهیم زندگی را روشن کند. او به تناقضی که ممکن است مساله بی مرگی ایجاد کند نگاهی طنزآمیز دارد و با ابهام و تناقض، اختیارات قانونی مرتبط با زندگی و مفهوم هستی را به چالش میکشد و تاثیرات انضمامی بی مرگی را تصدیق میکند. مرگ دیر یا زود سرمی رسد و در هرحال مراقبت پزشکی اجباری از بیمار، مقابل مقاومت بدن او که تحلیل رفته و تنها تظاهر به قدرت میکند، قرار میگیرد. برای من جای سوال است که محافظان زندگی وقتی باید هزینه- خواه هزینه اقتصادی خواه فرهنگی - انفجارِ سیستم را که ساراماگو در رمانش به آن پرداخته پیش بینی کنند، چگونه واکنش نشان خواهند داد. تاکید عینی بر صحنه سرآغاز سوررئال رمان، یعنی اطمینان از اینکه مرگ نخواهد آمد، مخاطب را به تامل در این مساله دعوت میکند که انسان ناگزیر است در انتظار اراده خدا یا تقدیر برای مرگ بماند که به یقین خیلی بیشتر از زمانی طول میکشد که حیات او به واسطه تکنولوژی «مرگ هراسی» (tanatofobiche) تهدید یا تضمین میشود
من قبلا این کتاب رو خوندم و برایم جذاب بوده چون باعث میشه آدم از دیدی کاملا متفاوت به مرگ و زندگی نگاه کنه. محتوایی هر چند ناممکن (با توجه به قانون طبیعت) ولی بسیار جالب و قابل تامل. و قطعا جزو کتابهایی هست که به نظر من ارزش یک بار خواندن رو داره. ولی این نسخهی صوتی رو پیشنهاد نمیدم. چون خوانش کتاب در عین تسلط و روانخوانی راوی محترم و همچنین صدای خوبی که دارن، اما ریتمی بسیار یکنواخت داره که حوصله سربر هست و گاها تمرکز شنونده از موضوع بهم میخوره. به نظر من کتاب صوتی اگر به صورت نمایشی همراه با تغییر صدا در نقل قولها و حتی موزیک متن متناسب با حوادث کتاب باشه، میتونه معمولیترین آثار و نوشته ها رو به طرز جذابی در ذهن شنونده ماندگار کنه. ولی روخوانی کردن نه تنها شنونده رو ترغیب به ادامه و تمام کردن کتاب نمیکنه بلکه مشهورترین آثار رو هم میتونه به پایینترین مرتبهی ارزش تنزل بده. من تا به حال بهترین کتابهای صوتی رو از نشر آوانامه شنیدم و شاید این هست که من رو در مورد کتابهای صوتی سخت گیر کرده.
این کتاب نیز مانند کتاب کوری اثر ژوزه ساراماگو درباره یک مشکل اپیدمی بود که گریبانگیر عامه مردم شد
به نظر من آثار این نویسنده آغازی کسالتبار دارد اما رفته رفته به جذابیتش اضافه می شود
از نکات منفی این کتاب می توان به از شاخهای به شاخه دیگر پریدن آن اشاره کرد
در ابتدا درباره مردم یک کشور سخن به میان آمد سپس متمرکز شد بر روی زندگی پیرمردی که خودش درخواست مرگ کرد و پس از آن به زندگی مدیر تلویزیون و در آخر بدون هیچ مقدمهای فقط درباره مرد و مرگ کتابت شد و به گونهای این داستان از جهت خود را عوض کرد که این گونه می نمود که نویسنده ایدهای برای پایان دادان نداشته پس تصمیم گرفته موضوع را عوض کند و رمانی عاشقانه بنویسد
نکته منفی بعدی قابل پیش بینی بودن داستان بود که از هیجان انگیز بودن آن کم میکرد
چند فصل آخر را نخوانده میشد حدس زد و به نظرم کتابی که قابل پیش بینی باشه جذاب نیست
از نکات مثبت میتوان به قلم ژوزه ساراماگو اشاره کرد و نحوه ترجمه آقای وقفی پور عزیز که با نگارش فوق العادشون به این داستان رنگ و بویی زیبا بخشیدند
از نکات مثبت دیگر این کتاب میتوان به بخشی فلسفی عدم مرگ اشاره کرد که پر از نکات مهم و مثبت بود
در آخر از کتابراه و آقای مجنونی عزیز بابت لحن و صدای گیرایشان تشکر میکنم که این کتاب را تهیه نموده و ما را مستفیض کردند
به نظر من آثار این نویسنده آغازی کسالتبار دارد اما رفته رفته به جذابیتش اضافه می شود
از نکات منفی این کتاب می توان به از شاخهای به شاخه دیگر پریدن آن اشاره کرد
در ابتدا درباره مردم یک کشور سخن به میان آمد سپس متمرکز شد بر روی زندگی پیرمردی که خودش درخواست مرگ کرد و پس از آن به زندگی مدیر تلویزیون و در آخر بدون هیچ مقدمهای فقط درباره مرد و مرگ کتابت شد و به گونهای این داستان از جهت خود را عوض کرد که این گونه می نمود که نویسنده ایدهای برای پایان دادان نداشته پس تصمیم گرفته موضوع را عوض کند و رمانی عاشقانه بنویسد
نکته منفی بعدی قابل پیش بینی بودن داستان بود که از هیجان انگیز بودن آن کم میکرد
چند فصل آخر را نخوانده میشد حدس زد و به نظرم کتابی که قابل پیش بینی باشه جذاب نیست
از نکات مثبت میتوان به قلم ژوزه ساراماگو اشاره کرد و نحوه ترجمه آقای وقفی پور عزیز که با نگارش فوق العادشون به این داستان رنگ و بویی زیبا بخشیدند
از نکات مثبت دیگر این کتاب میتوان به بخشی فلسفی عدم مرگ اشاره کرد که پر از نکات مهم و مثبت بود
در آخر از کتابراه و آقای مجنونی عزیز بابت لحن و صدای گیرایشان تشکر میکنم که این کتاب را تهیه نموده و ما را مستفیض کردند
اینکه نویسندهای از سوژه مرگ، چنان حیرتانگیز بتواند قصهسرایی کند، نشان از تبحر و قدرت تخیل قوی وی دارد؛ و این در ژوزه ساراماگو به خوبی برازنده است و شایسته جایزه بهترین ادبیات نوبل جهان است.
ژوزه ساراماگو، در کتاب ستایش مرگ، از مرگ به عنوان ابژه کارش استفاده میکند که کمتر فردی این چنین او را جاندار و دوستداشتنی، داستانی از این امر طبیعی بنویسد که امورات دیگر زندگی درگیرش شود. این گره مرگ با دین، مذهب، سیاست، دولت، بیمه، خانواده و زن و... در کتاب ژوزه به تعریفی ظریف و بدون گرایش دیده میشود.
از انحصار و بهرهگیری و بهرهبرداری مرگ توسط بزرگان کشور و ملت این کتاب صحبت میکند و تخیل و غیرواقعی گرایی را با واقعی گرایی پیوند میزند که حوصله خواننده سر نرود.
نخست نام کتاب را دیدم فکر کردم سوژه منفی است از سوگ انسانها و روایت مرگشان! اما وقتی کمی که گذشت، از این رمان دریافتی دیگر و بهتر یافتم.
تصویر روی جلد نمیدانم تصویر اصلی کتاب نویسنده است یا نه؟! اما...
ژوزه ساراماگو، در کتاب ستایش مرگ، از مرگ به عنوان ابژه کارش استفاده میکند که کمتر فردی این چنین او را جاندار و دوستداشتنی، داستانی از این امر طبیعی بنویسد که امورات دیگر زندگی درگیرش شود. این گره مرگ با دین، مذهب، سیاست، دولت، بیمه، خانواده و زن و... در کتاب ژوزه به تعریفی ظریف و بدون گرایش دیده میشود.
از انحصار و بهرهگیری و بهرهبرداری مرگ توسط بزرگان کشور و ملت این کتاب صحبت میکند و تخیل و غیرواقعی گرایی را با واقعی گرایی پیوند میزند که حوصله خواننده سر نرود.
نخست نام کتاب را دیدم فکر کردم سوژه منفی است از سوگ انسانها و روایت مرگشان! اما وقتی کمی که گذشت، از این رمان دریافتی دیگر و بهتر یافتم.
تصویر روی جلد نمیدانم تصویر اصلی کتاب نویسنده است یا نه؟! اما...
من دو تا برداشت از این کتاب داشتم ۱: اینکه مرگ خیلی خوبه! حالا بنظر من اگر فقط میخواست به این موضوع اشاره کنه, میتونست جور دیگه بگه فرضا همه نامیرا میشن بدون مریضی, دیگه کسی نیاز به غذا خوردن نداشت چون گشنگی کسیو نمیکشت و جنگی وجود نداشت چون تا ابد مشغول بزن بزن بودند وکسی چیزیش نمیشد و کلا نظام خلقت و نظم جهان از بین میرفت اما دیدگاه دوم که به این کتاب دارم::
این کتاب منظور نهان و کنایی که داره و چون اکثرا آثار ساراماگو کنایی هست و تشبیه و کنایههای فراوان هست به تداوم زندگی بعد از مرگ و دنیا دیگر که ما توش جاودان هستیم اشاره داره و اینجور که نگاه میکنی بخش دوم کتاب معنا پیدا میکنه و میخواد بگه دنیای پس از مرگ یه چیز واهی هست, با توجه به باقی آثار مثل همه نامها, کوری و همزاد این نظر منو تایید میکنه و کتاب مملو از عقاید کمونیسم و پوچ گرایی هست! در کل کتاب فوقالعاده جالبی در سبک خودش هست
این کتاب منظور نهان و کنایی که داره و چون اکثرا آثار ساراماگو کنایی هست و تشبیه و کنایههای فراوان هست به تداوم زندگی بعد از مرگ و دنیا دیگر که ما توش جاودان هستیم اشاره داره و اینجور که نگاه میکنی بخش دوم کتاب معنا پیدا میکنه و میخواد بگه دنیای پس از مرگ یه چیز واهی هست, با توجه به باقی آثار مثل همه نامها, کوری و همزاد این نظر منو تایید میکنه و کتاب مملو از عقاید کمونیسم و پوچ گرایی هست! در کل کتاب فوقالعاده جالبی در سبک خودش هست
ساراماگو نویسندهای بسیار باهوش و مسلط به قلم و جامعه خود بود. بسیاری شاهکار این نویسنده را کوری و ادامه آن بینایی میدانند ولی کتاب حاظر داستانی بی نظیر از این نوسنده است در مورد همراه همیشگی ما از بدو تولد به نام مرگ.
نویسنده از همان ابتدا تصمیم گرفته جلوهای دیگر از مرگ ودر کنارش عشق را به تصفیر بکشد برای همین است که مرگ را بانو معرفی میکند. در این رمان قدرتی دیگر در دنیای ما معرفی شده که معجزه میکند قدرت موسیقی، معجزهای که با عشق در هم میتنند و مرگ را هم عاشق میکنند. جدا از تمام این زیباییها ساراماگو در این کتاب هم از به سخره گرفتن حکومتهای پوپولیستی و جامعهی شعار زده دست بر دار نیست و مانند کتابهای دیگرش تیغ تیز نقدش را نشان داده.
در آخر این رمان شاه بیتی از حافظ در ذهن تداعی میشود: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند.
نویسنده از همان ابتدا تصمیم گرفته جلوهای دیگر از مرگ ودر کنارش عشق را به تصفیر بکشد برای همین است که مرگ را بانو معرفی میکند. در این رمان قدرتی دیگر در دنیای ما معرفی شده که معجزه میکند قدرت موسیقی، معجزهای که با عشق در هم میتنند و مرگ را هم عاشق میکنند. جدا از تمام این زیباییها ساراماگو در این کتاب هم از به سخره گرفتن حکومتهای پوپولیستی و جامعهی شعار زده دست بر دار نیست و مانند کتابهای دیگرش تیغ تیز نقدش را نشان داده.
در آخر این رمان شاه بیتی از حافظ در ذهن تداعی میشود: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوار بماند.
امروز کتاب در ستایش مرگ تمام شد، نگاه متفاوت نویسنده و سطح خیال مخصوص به او مثل کوری انسان را به تلاش برای درک تخیل او وامیدارد و البته تلاشهای من برای پیش بینی هر قدمی بعدتر حقیقت بی فایده بود، گاهی ملالت توضیحات خیال گونه منطقی ذهنم را فراسیش میداد اما در نهایت دوست داشتم با مسیر این منطق ناممکن همراه شده و به پایان برسم.
تصویر مرگ در رداری موجودی خاص و پوشاندن لباس زن به تن نامفهوم مرگ و در نهایت عشق که نظام همه چیز را فرو میپاشد
چیزهایی بود که احتمالا فقط خود ساراماگو میتوانست در کنار هم آنقدر منطقی مثل اخبار واضحی درج شده در روزنامه برایمان فراهم کند،
حقیقت اینکه رمان کوری آرام تر مارا به خیال نویسنده وارد میکرد و شاید به همین دلیل خوشایند تر مینمود، اما خواندن این کتاب هم مثل هفته اول باشگاه مغزم را به تکاپو واداشت.
پس ممنون ژوزه ساراماگو عزیز
تصویر مرگ در رداری موجودی خاص و پوشاندن لباس زن به تن نامفهوم مرگ و در نهایت عشق که نظام همه چیز را فرو میپاشد
چیزهایی بود که احتمالا فقط خود ساراماگو میتوانست در کنار هم آنقدر منطقی مثل اخبار واضحی درج شده در روزنامه برایمان فراهم کند،
حقیقت اینکه رمان کوری آرام تر مارا به خیال نویسنده وارد میکرد و شاید به همین دلیل خوشایند تر مینمود، اما خواندن این کتاب هم مثل هفته اول باشگاه مغزم را به تکاپو واداشت.
پس ممنون ژوزه ساراماگو عزیز
این کتاب یکی از آثار برجسته ادبیات پرتغالی است که به عنوان یکی از شاهکارهای ادبی دنیا شناخته میشود. این رمان با روایتی شگفت انگیز و زیبا، داستان زندگی خانوادهای را در حالتی متفاوت و متفکرانه به تصویر میکشد که با موضوعاتی همچون مرگ و انسانیت سر و کار دارد. ساراماگو با استفاده از سبک نوشتاری فوق العاده و داستان سرایی شگفت انگیزش، خواننده را به عمق افکار و احساسات هدایت میکند. او توانسته است با طرح موضوعات فلسفی و انسانی، خواننده را به تأمل درباره زندگی و مرگ وا میدارد. در کل، "در ستایش مرگ" اثری است که به لطافت و عمق ادبی خود میتواند هر خوانندهای را به تأمل و تفکر وادار کند و تجربهی زندگی و مرگ را از زوایای مختلفی به نمایش میگذارد.
بخش اول داستان واقعا عجیب و تحسین برانگیزه، ایده فقدان مرگ و اثرات منفی که به جامعه میزاره و توصیف عکس العمل قشرهای مختلف از جامعه و همچنین سواستفادههای افراد از این اتفاق واقعا جالب توجه بود. همیشه تو هر ماجرایی یه عده کاسب میشن.
احساسات ضد و نقیض آدمها در مورد مرگ عزیزانشون هم به خوبی بیان شده. اینکه هم عذاب وجدان داشتن و هم دوست داشتن رنج عزیزاشون تمام بشه.
اما بخش دوم داستان که مرگ عاشق میشه آن هم عاشق فرد نه چندان خاص، به نظرم ارزش کتاب رو پایین آورده. کاش بخش دوم نوشته نمیشد یا حداقل در ادامه این کتاب نمیآمد.
ترجمه قابل قبول بود، صدای راوی هم خوب بود.
کتاب رو به علاقمندان به جامعه شناسی و روانشناسی توصیه میکنم.
احساسات ضد و نقیض آدمها در مورد مرگ عزیزانشون هم به خوبی بیان شده. اینکه هم عذاب وجدان داشتن و هم دوست داشتن رنج عزیزاشون تمام بشه.
اما بخش دوم داستان که مرگ عاشق میشه آن هم عاشق فرد نه چندان خاص، به نظرم ارزش کتاب رو پایین آورده. کاش بخش دوم نوشته نمیشد یا حداقل در ادامه این کتاب نمیآمد.
ترجمه قابل قبول بود، صدای راوی هم خوب بود.
کتاب رو به علاقمندان به جامعه شناسی و روانشناسی توصیه میکنم.
کتاب درستایش مرگ دقیقا برعکس طبیعت و قانون زندگی و مرگ بود. تا به حالا اینقدر دقیق به این موضوع که اگر مرگ وجود نداشت نگاه نکرده بودم واقعا چه بد میشد مرگی وجود نداشت. دنیا و زندگی و مرگ همه مخلوقات روی نظم خلق شدند. روزی حتی یه وقفه کوچک در چرخش این دنیا پیش بیاید مطمئنا همه دچار اختلال وتنش میشوند و زندگی از مسیر واقعی منحرف میشود و به بن بست میرسد. خداوند همه آفریدگانش را بادنظمی که فقط خودش از عهدهاش بر میاید خلق کرده است. انسان که پر ازادعا ونبوغ و عقل وهوش است در مقابل خداوند هیچ است اگر خداوندبه همین انسان لطف نمیکرد به هیچ چیز دست پیدا نمیکرد. کشف و اختراع نمیتوانست بکند. خدایا شکرت به این همه عظمت
با تشکر از کتابراه عزیز که با هدیه ای، کتاب " در ستایش مرگ" اثر ژوزه دی سوزا ساراماگو (۲۰۱۰ - ۱۹۲۲) این نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی را شناساندند. کتاب "کوری" از دیگر نوشتههای ایشان است. از کتاب لذت بردم، نگارش کتاب بسیار جالب است، مثل: "وزارت دفاع که در روزگار صداقت، جنگ خوانده میشد. " یا " همانطور که شما هم به تجربه میدانید اجرای برنامه هر نفر یک پلیس محال است" کتاب، گاهی لبخند بر لب میآورد مثلا آن جا که از واکنش جراید، صنعت کفن و دفن یا وزارت بهداشت میگفت. اجرای آقای مهدی مجنونی کسمائی هم بسیار خوب بود با تشکر از همه پدیدآورندگان این کتاب شنیداری.
سلام کتاب بسیار جالب و تامل بر انگیز است.
در این کتاب نویسنده با دید باز و متفاوتی به مسأله مرگ توجه کرده است و مرگ را نه به عنوان یک بلا و یا مسأله بد بلکه به عنوان یک نعمت بزرگ که باعث نو سازی و پویایی میشود.
در این کتاب بانو مرگ مدتی دست از کار میکشد سپس برای جامعه مشکلات عدیدهای بوجود میآید که همه به فکر راهی برای رخ دادن دوباره مرگ میافتند. سپس بانو مرگ دوباره شروع به کار میکند تا با مشکلی بر میخورد.
کتاب در ستایش مرگ به نویسندگی ژوزه ساراماگو و ترجمه شهریار واقفی پور بسیار جذاب و خواندنی است.
متن روان و ترجمه عالی کتاب باعث شده خواندن کتاب دو چندان لذت بخش شود.
در این کتاب نویسنده با دید باز و متفاوتی به مسأله مرگ توجه کرده است و مرگ را نه به عنوان یک بلا و یا مسأله بد بلکه به عنوان یک نعمت بزرگ که باعث نو سازی و پویایی میشود.
در این کتاب بانو مرگ مدتی دست از کار میکشد سپس برای جامعه مشکلات عدیدهای بوجود میآید که همه به فکر راهی برای رخ دادن دوباره مرگ میافتند. سپس بانو مرگ دوباره شروع به کار میکند تا با مشکلی بر میخورد.
کتاب در ستایش مرگ به نویسندگی ژوزه ساراماگو و ترجمه شهریار واقفی پور بسیار جذاب و خواندنی است.
متن روان و ترجمه عالی کتاب باعث شده خواندن کتاب دو چندان لذت بخش شود.
ایده اثر فوقالعاده بود، ولی روایت ساراماگو علی رغم طنز مخصوص به خودش، گاهی خیلی کسل کننده و دچار توصیفهای بی مورد میشه.
اما مشکل اصلی من با گوینده بود. دوستان عزیز، شما که زحمت میکشین و کل متن رو صوتی تبدیل میکنین، ادیت صدا میکنین، لااقل یه بار گوش بدین و ایرادهای لغتی رو برطرف کنین. و سعی کنین روایتگری صوتی تون با متن اثر و ترجمه خیلی خوبی که داشت همخونی داشته باشه. متاسفانه جدای از ایرادات خوانش، صدای گوینده گاهی بدون حس فقط و فقط روخوانی از سر اجبار داشت گویا!
ولی باز هم ممنون! امیدوارم کیفیت کار رو هم ببرین بالا!
اما مشکل اصلی من با گوینده بود. دوستان عزیز، شما که زحمت میکشین و کل متن رو صوتی تبدیل میکنین، ادیت صدا میکنین، لااقل یه بار گوش بدین و ایرادهای لغتی رو برطرف کنین. و سعی کنین روایتگری صوتی تون با متن اثر و ترجمه خیلی خوبی که داشت همخونی داشته باشه. متاسفانه جدای از ایرادات خوانش، صدای گوینده گاهی بدون حس فقط و فقط روخوانی از سر اجبار داشت گویا!
ولی باز هم ممنون! امیدوارم کیفیت کار رو هم ببرین بالا!
اگر به سوال بعد از مرگ فکر کنید به هیچ چیز نمیرسید و تعریف کتاب بعد از مرگ آرامش و آسایش ابدی است که نشان دهنده افکار نویسنده از مرگ را نشان میدهد که اگرچه بهش احترام می زارم، بهش باور ندارم زیرا مرگ فقط یک بار برای انسان اتفاق می افتد و هرکس ممکن است تجربه متفاوت و مخصوص خودش را داشته باشد و دیدگاه ما به مرگ نقش و جان میبخشد و ما هرگز نخواهیم فهمید که چه زمانی مرگ را خواهیم تجربه کرد و این موضوع ممکن است برای بعضی ناراحت کننده و برای بعضی خوشحال کننده باشد و همه این چیز ها بستگی به دیدگاه شخصی خودمان بستگی دارد.
کتاب جالبی بود. بسیار خواندنی و مانند کارهای دیگر این نویسنده زیبا و جذاب بودژوزه ساراماگو نویسندهای است که در آثار خود نوعی هنجارشکنی به تصویر میکشد و به نوعی اتفاقات و شرایط منحصر به فرد و غیرمنتظرهای ایجاد میکند. او مخاطبان خود را در خصوص موضوعات و مفاهیم گوناکون به چالش میکشد و وجهی دیگر از جهان زندگی و مرگ را ترسیم میکند. «در ستایش مرگ» رمانی از این نویسنده است که فضایی همانند فضای رمان «کوری» را یادآور میشود. کتاب خوبیست خواندن ان پیشنهاد میشود
سلام و عرض ادب به همه عزیزان کتاب دیدگاه جدیدی رو برای مرگ مطرح میکنه که به شخصه برای من جالب بود و تازگی داشت ترس از مرگ همیشه همراه بشر هست و همگی به نوعی به فرار از مرگ فکر میکنیم این کتاب مرگ رو موهبت قلمداد کرده که گاهی بعنوان راهی برای تمام شدن رنج مزمن بشر هست. چالشهای دنیای بدون مرگ بخوبی مطرح شده.
ترجمه کتاب روان بود و گوینده هم به زیبایی اجراه کرده بود بشخصه کتاب دوست داشتم و به علاقه مندادن هم پیشنهاد میکنم بخوانند با سپاس
ترجمه کتاب روان بود و گوینده هم به زیبایی اجراه کرده بود بشخصه کتاب دوست داشتم و به علاقه مندادن هم پیشنهاد میکنم بخوانند با سپاس
داستان فوق العاده زیبا مثل آثار قبلی این نویسنده و خوانش بسیار عالی و صدای راوی دلنشین و جذاب بود ولی در مقابل ترجمه و ویراستاری به شدت ضعیف و کسل کننده بود طوری که اگر نام نویسنده و تسلط راوی روی خوانش این اثر نبود بنظرم هیچ انگیزهای برای شنیدن کامل این کار وجود نداشت. چشمها شاید خیلی راحت از روی ایراد و ضعف بگذرند ولی گوشها حساسند و برای ارتباط و درک بهتر به روانی و شیوایی متن مورد خوانش نیاز دارند. شنیدن این اثر زیبارو توصیه میکنم.
آقای ساراماگو نویسندهای که جایزه نوبل را بخاطر نوشتن رمان کوری گرفت، نباید این کتاب رو یا کتاب کوری ایشون مقایسه کنیم.
هرچند این کتاب بسیار زیباست و تصویر سازی ایشان در مورد مرگ که داس به دست در اتاق خودش منتظره که جان کسی که وقتش به پایان رسیده را بگیرد بسیار عمق وجود هر شنوندهای را قلقلک میدهد و قلب او را به تب و تاب در میآورد.
کتاب کتابی نسبتاً خوبست و ارزش حداقل یک بار خواندن را دارد.
پیروز و سربلند باشید.
هرچند این کتاب بسیار زیباست و تصویر سازی ایشان در مورد مرگ که داس به دست در اتاق خودش منتظره که جان کسی که وقتش به پایان رسیده را بگیرد بسیار عمق وجود هر شنوندهای را قلقلک میدهد و قلب او را به تب و تاب در میآورد.
کتاب کتابی نسبتاً خوبست و ارزش حداقل یک بار خواندن را دارد.
پیروز و سربلند باشید.
تفاوت بین این کتاب و کتاب کوری ساراماگو از زمین تا آسمان است!!
اولین چیزی که حین مطالعه یا گوش دادن کتاب متوجه میشوید پر گویی نویسنده و ازدیاد مثالها و ریز شاخههای داستان است که در بعضی مواقع خط اصلی داستان را گم میکنید
متاسفانه گوینده و راوی محترم هم نتوانسته بازی خوبی به تغییر شخصیتها بدهد و در خوانش ریتم و فراز و فرود جملات و حس درون آنها را منتقل کند. متاسفانه در نیمه کتاب از ادامه مطالعه صرف نظر کردم
اولین چیزی که حین مطالعه یا گوش دادن کتاب متوجه میشوید پر گویی نویسنده و ازدیاد مثالها و ریز شاخههای داستان است که در بعضی مواقع خط اصلی داستان را گم میکنید
متاسفانه گوینده و راوی محترم هم نتوانسته بازی خوبی به تغییر شخصیتها بدهد و در خوانش ریتم و فراز و فرود جملات و حس درون آنها را منتقل کند. متاسفانه در نیمه کتاب از ادامه مطالعه صرف نظر کردم
در قیاس با کوری و بینایی کمی ملال آور تر و کسل کننده و داستان کمی حوصله سر بر است. در اول جالب، میانههای کتاب بسیار کند و ملال آور و در آخر باز جالب میشود.. ولی در مقابل کوری و بینایی رتبه سوم را در بر میگیرد. کتاب و داستان و تخیل و.... هر چه که بنامیم کمی گیج کننده و مبهم است در نظر من.. گر چه کل داستان خیالی و ناممکن است، ولی جالب است که مرگ را بانو و مونث میخوانیم.. در کل بد نبود و برای یک بار خواندن جالب..
سلام نیمه اول کتاب در مورد شهری است که مرگ از آن جا رخت بربسته و تمام چالشهای زندگی ابدی را به خوبی بیان میکند نیمه دوم کتاب مرگ بر میگردد و چالشهایی برای تمام ارگانهایی ایجاد میشود که زندگی ابدی را برای مردم به برکت دعای آنها به وجود آورده بود اما انتهای کتاب بحث منحرف شده و از مردن فرشته مرگ به دلیل عاشق شدن میگوید و در کل بد تمام شد ولی دلیلی بر نخواندن کتاب نیست بخش اول کتاب خیلی خوب بود
با سلام. بنظر من این رمان به طرز قابل باور و ملموسی به معنای واقعی کلمه شمارو درگیر این موضوع ک اگر ما نامیرا بشویم (یعنی به علت کهولت سن ک طبیعتاً دوران سختیه) بین مرگ و زندگی گیر کنیم چه اتفاقاتی میتونه رخ بده میشید. البته این موضوع رو در قالب یک کشور و جامع مورد بررسی قرار میده.
درنهایت اگر اهل رمانهایی مثل کوری یا صدساله تنهایی هستید شنیدن این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم
درنهایت اگر اهل رمانهایی مثل کوری یا صدساله تنهایی هستید شنیدن این کتاب رو بهتون پیشنهاد میکنم
مثل باقی کتاب های ژوزه ساراماگو، از یه شب عادی شروع شد، یه شب که بعد از رفتن ساعت روی ۱۲ و ورود به نیمه شب، فرشته مرگ تصمیم گرفت به تعطیلات بره. مثل باقی کتاب هاش به زیبایی مسایل اجتماعی و سیاسی رو بیان کرده. مثل بقیه کتاب هاش، هیچکدوم از شخصیت ها اسم ندارن و با سمتسون معرفی میشن. واقعا جذاب بود توصیه میکنم بخونیدش.
کتاب خوبی است من خیلی دوستش داشتم برایم متفاوت بود با کتاب های دیگه فرق داشت. یک تفکر یک فکر پشت حرف های نویسنده هست ابتدای کتاب خیلی مهیج شروع میشه ولی اواسط کتاب موضوع تغییر میکنه و آروم میشه داستان و جریان به سوی دیگهای میره برایم جالب بود از توصیف فرشتهی مرگ و دیدش نسبت به ان.. در داستان از فرشتهی مرگ نمیترسی باهاش یکی میشی
موضوع داستان به شدت جذاب و قابل تامله. با چالشها و مسائلی که شاید تا به حال بهشون فکر نکرده باشیم رو در این کتاب مواجه میشویم.
اما سرعت داستان و همچنین لحن راوی، کتاب رو برایم یک نواخت و حوصله سر بر کرد. گفت وگوهایی که اتفاق میافته باید با حالت های متفاوتی بیان میشد تا تشخیص شخصیتها برای شنوده راحت تر باشه
اما سرعت داستان و همچنین لحن راوی، کتاب رو برایم یک نواخت و حوصله سر بر کرد. گفت وگوهایی که اتفاق میافته باید با حالت های متفاوتی بیان میشد تا تشخیص شخصیتها برای شنوده راحت تر باشه
کتاب جالبی، جای جای کتاب شرایطی همچون کشور خودمون و نظام حاکمه رو میبینیم، تصمیماتی که مسئولان میگیرن و مزخرفاتی که به اجرا میزارن، گاهی یکی یه تصمیم میگیره و یک هفته بعد رئیس جمهور میگه من تازه فهمیدم و... در کل خیلی از مسائل و افکار انسان نسبت به زندگی و زندگی پس از مرگ رو به نقد میکشه
به نظرم کتاب خوبی بود داستان فانتزی و متفاوتش عالی بود در واقع داستانی کاملا متفاوت را درون این کتاب می شنوید و همین طور شخصیت سازی نویسنده خوب بود اگر بخواهم کلی بگم شروع قوی داشت و وسط هاش ضعیف می شد و دوباره قوی شد به نظرم می تونست پایان بهتری داشته باشه اما خوب بود پیشنهاد میشه بهتون
دیدگاه دوم که به این کتاب دارم این کتاب منظور نهان و کنایی که داره و چون اکثرا آثار ساراماگو کنایی هست و تشبیه و کنایههای فراوان هست به تداوم زندگی بعد از مرگ و دنیا دیگر که ما توش جاودان هستیم اشاره داره و اینجور که نگاه میکنی بخش دوم کتاب معنا پیدا میکنه و میخواد بگه دنیای پس از مرگ یه چیز واهی هست با توجه به باقی آثار مثل همه نامها کوری و همزاد این نظر منو تایید میکنه و کتاب مملو از عقاید کمونیسم و پوچ گرایی هست در کل کتاب فوق العاده جالبی در سبک
خودش هست
از کتابراه خیلی ممنونم که همچین منابعی رو اینجاد کرده که بتونیم راحت سریع و با هزینه هم کتابهای بیشتری بخونیم منی که در هفته ۱ کتاب میخونم واقعا هزینههای زیادی برام داشت حالا مشکلم حل شده خیلی ممنونم پنج ستاره برای شما خیلی کمه عالیی