اینکه نویسندهای از سوژه مرگ، چنان حیرتانگیز بتواند قصهسرایی کند، نشان از تبحر و قدرت تخیل قوی وی دارد؛ و این در ژوزه ساراماگو به خوبی برازنده است و شایسته جایزه بهترین ادبیات نوبل جهان است.
ژوزه ساراماگو، در کتاب ستایش مرگ، از مرگ به عنوان ابژه کارش استفاده میکند که کمتر فردی این چنین او را جاندار و دوستداشتنی، داستانی از این امر طبیعی بنویسد که امورات دیگر زندگی درگیرش شود. این گره مرگ با دین، مذهب، سیاست، دولت، بیمه، خانواده و زن و... در کتاب ژوزه به تعریفی ظریف و بدون گرایش دیده میشود.
از انحصار و بهرهگیری و بهرهبرداری مرگ توسط بزرگان کشور و ملت این کتاب صحبت میکند و تخیل و غیرواقعی گرایی را با واقعی گرایی پیوند میزند که حوصله خواننده سر نرود.
نخست نام کتاب را دیدم فکر کردم سوژه منفی است از سوگ انسانها و روایت مرگشان! اما وقتی کمی که گذشت، از این رمان دریافتی دیگر و بهتر یافتم.
تصویر روی جلد نمیدانم تصویر اصلی کتاب نویسنده است یا نه؟! اما...
ژوزه ساراماگو، در کتاب ستایش مرگ، از مرگ به عنوان ابژه کارش استفاده میکند که کمتر فردی این چنین او را جاندار و دوستداشتنی، داستانی از این امر طبیعی بنویسد که امورات دیگر زندگی درگیرش شود. این گره مرگ با دین، مذهب، سیاست، دولت، بیمه، خانواده و زن و... در کتاب ژوزه به تعریفی ظریف و بدون گرایش دیده میشود.
از انحصار و بهرهگیری و بهرهبرداری مرگ توسط بزرگان کشور و ملت این کتاب صحبت میکند و تخیل و غیرواقعی گرایی را با واقعی گرایی پیوند میزند که حوصله خواننده سر نرود.
نخست نام کتاب را دیدم فکر کردم سوژه منفی است از سوگ انسانها و روایت مرگشان! اما وقتی کمی که گذشت، از این رمان دریافتی دیگر و بهتر یافتم.
تصویر روی جلد نمیدانم تصویر اصلی کتاب نویسنده است یا نه؟! اما...