نقد، بررسی و نظرات کتاب اندی بارنت و فراموشی - ابولفضل حاجی محمدی
مرتبسازی: پیشفرض
با سلام خدمت نویسنده محترم و سایت کتابراه... باید عرض کتم خدمت نویسنده محترم که از نظر بنده اولا قیاس این داستان با داستان هری پاتر قیاس سنگ با کوهه... اصلا قابل قیاس نیست.. متاسفانه داستان کپی دسته چندم از داستان هری پاتر و دیموناتاست... ایده کلی داستان ایده جالبیه اما متاسفانه روایت داستان بشدن نامنظم و گسسته شخصیت پردازیها ناقص علی الخصوص شخصیت قهرمان"اندی" فضا سازی افتضاح... اصلا پیوستگی زمانی وجود نداره و نویسنده از هرجا ک دلش خواسته در هر فصل داستان رو شروع کرده و فک میکنم این آشفتگی داستان ناشی از آشفتگی ذهن نویسنده نسبت به داستان ک نمیدونه از داستان چی میخواد بلکه فقط با این ایده ناب در پی این هست ک کپی مناسبی از داستانهایی ک اشاره شد باشه ک شوربختانه حتی کپی دسته چندم هم از دید بنده نیس.. امیدوارم در جلد بعدی کتاب با ایده گرفتن از داستانهای بزرگی مثل هری پاتر کمی مستقل تر عمل کنید و سعی کنید داستانی داشته باشید ک روایت بهتر و پیوستگی بیشتری داشته باشه.. حتما قرار نیست یک کپی دسته چندم از داستان هری پاتر باشید.
ایده ررو حروم نکنید.. عذر میخوام بابت نقد صریح بنده.. براتون بهترینها رو آرزو میکنم🌹
ایده ررو حروم نکنید.. عذر میخوام بابت نقد صریح بنده.. براتون بهترینها رو آرزو میکنم🌹
سلام. داستان مثل فیلم از جلوی چشام رد میشد. انگار وسط ماجرا بودم. بعضی جاهاش خیلی ترسناک، اما جذاب بود. با اینکه در مورد جادو هست، اتفاقات متنوع زیادی داره، مخصوصا وقتی پای خانهی هیفتون وسط میاد. آدم حس میکنه وارد یک دنیای دیگه شده. به نظرم میشه یه فیلم سینمایی بزرگ ازش ساخت و هوادارهای زیادی داشته باشه که یکیش خود منم. فقط انتقادی که از نویسنده دارم اینه که چرا شخصیت بامزهی اریک رو کمتر وارد ماجرا کرد. شاید خیلیها با من هم عقیده باشن که اریک فوق العاده با نمک و جذاب بود. امیدوارم در جلد دوم بیشتر حضور داشته باشه. خانهی هیفتون و ساختمان جنها رو خیلی دوست داشتم وبا خودم میگم اگر واقعا چنین جایی وجود داشت یکی از جذابترین نقاط دنیا برای دیدن بود. منتظر جلد بعدیش هستم.
اول تبریک میگم به نویسنده که انقد خوب داستان رو به تصویر کشیدن و بنظرم این کتاب تو سبک خودش کتاب خوبی بود و من به شخصه وقتی داستان حول خونه هیفتون و اجنه میگشت رو دوست داشتم یه چیزی که داستان رو جذاب میکرد این بود نویسنده همه چیز رو اول رو نمیکرد و باید دنبال قضیه میدویدی تا سر در بیاری داستان چیه اما نقطه ضعف کوچیکی که داشت این بود که شروع داستان خیلی سریع گذشت و من به عنوان خواننده شروع داستان جذبم نکرد اما بعد از دو سه فصل داستان انگار تازه مسیر خودشو پیدا کرد و در اخر عالی تمومش شد
با ارزوی موفقیت برای نویسنده محترم 🌹🌹
با ارزوی موفقیت برای نویسنده محترم 🌹🌹
با درود و احترامکتاب از نظر محتوا و تخیل بسیار عالی بود، شخصیت سازی خوبی داره و هیجانش باعث میشه بعضی جاهای داستان احساس میکنی در همون مکان و کنار شخصیتها حضور داری، من به شخصه دوست داشتم و لذت بردم، و از وقتی خوندم کنجکاویم در مورد دنیای موازی بیشتر شده امیدوارم جلد بعدی بیشتر در مورد دنیای موازی ذهنمونو به چالش بکشه.... . . موفق و پیروز باشین
نقاط قوت داستان:
یک- تا لحظهی آخر نمیشه حدس زد قراره چی بشه و کم کم که همه چیز مشخص میشه تازه ارتباط بین بخشهای مختلفو متوجه میشی و دلت میخاد بری یکبار دیگه از اول بخونیش خخخخخ
دو- در هیچ رمانی اینجوری به جنها نگاه نشده و از این بخش بیشتر از بقیه جاها خوشم اومد
سه- ایده و فکر داستان جذابه مخصوصا در پایان که اون اتفاق رخ میده (نمیگم تا لو نره). کنجکاوم ببینم بعد از اون اتفاق چه چیزی هست.
چهار: آدمو تا آخر با خودش میکشه
نقاط ضعف داستان:
یک- دلیل حضور کم بعضی از شخصیتها مشخص نیست. با اینکه جالب بودن ولی نقش زیادی نداشتن. چه آمدنی بود. چه رفتنی بود. مثل اون پسر چاقه. خخخخخخخخخخخخ
دو- دوس داشتم مثل هری پاتر قسمتی از ماجرا در مدرسه جادو اتفاق میافتاد ولی نه تنها هیچ اشارهای نشد بلکه شخصیتهای اصلی کمتر کار جادویی کردن. شاید برای اینکه شبیه هری پاتر نشه اینکارو کرده ولی آقای نویسنده اگر صدامو میشنوی، روی این یکی تجدید نظر کنید. درسته تکراریه ولی جذابه و کلی مخاطب جذب میکنید. شاید همچون تردست بودن شاهد جادو نبودیم و بعدا که جادوگر بشن، کارهای عجیب و بامزه بکنن.
سه: در پایان داستان، هیچ اشارهای به دوستان اندی نشد و یکجورایی انگار حذف شدن.
در آخر بگم که خیلی دوسش داشتم. از اون داستاناییه که نمیشه رهاش کرد.