نسخه انگلیسیشو خوندم. خوشم اومد. نقاط قوت داستان: یک- تا لحظهی آخر نمیشه حدس زد قراره چی بشه و کم کم که همه چیز مشخص میشه تازه ارتباط بین بخشهای مختلفو متوجه میشی و دلت میخاد بری یکبار دیگه از اول بخونیش خخخخخ دو- در هیچ رمانی اینجوری به جنها نگاه نشده و از این بخش بیشتر از بقیه جاها خوشم اومد سه- ایده و فکر داستان جذابه مخصوصا در پایان که اون اتفاق رخ میده (نمیگم تا لو نره). کنجکاوم ببینم بعد از اون اتفاق چه چیزی هست. چهار: آدمو تا آخر با خودش میکشه نقاط ضعف داستان: یک- دلیل حضور کم بعضی از شخصیتها مشخص نیست. با اینکه جالب بودن ولی نقش زیادی نداشتن. چه آمدنی بود. چه رفتنی بود. مثل اون پسر چاقه. خخخخخخخخخخخخ دو- دوس داشتم مثل هری پاتر قسمتی از ماجرا در مدرسه جادو اتفاق میافتاد ولی نه تنها هیچ اشارهای نشد بلکه شخصیتهای اصلی کمتر کار جادویی کردن. شاید برای اینکه شبیه هری پاتر نشه اینکارو کرده ولی آقای نویسنده اگر صدامو میشنوی، روی این یکی تجدید نظر کنید. درسته تکراریه ولی جذابه و کلی مخاطب جذب میکنید. شاید همچون تردست بودن شاهد جادو نبودیم و بعدا که جادوگر بشن، کارهای عجیب و بامزه بکنن. سه: در پایان داستان، هیچ اشارهای به دوستان اندی نشد و یکجورایی انگار حذف شدن.
در آخر بگم که خیلی دوسش داشتم. از اون داستاناییه که نمیشه رهاش کرد.
نقاط قوت داستان:
یک- تا لحظهی آخر نمیشه حدس زد قراره چی بشه و کم کم که همه چیز مشخص میشه تازه ارتباط بین بخشهای مختلفو متوجه میشی و دلت میخاد بری یکبار دیگه از اول بخونیش خخخخخ
دو- در هیچ رمانی اینجوری به جنها نگاه نشده و از این بخش بیشتر از بقیه جاها خوشم اومد
سه- ایده و فکر داستان جذابه مخصوصا در پایان که اون اتفاق رخ میده (نمیگم تا لو نره). کنجکاوم ببینم بعد از اون اتفاق چه چیزی هست.
چهار: آدمو تا آخر با خودش میکشه
نقاط ضعف داستان:
یک- دلیل حضور کم بعضی از شخصیتها مشخص نیست. با اینکه جالب بودن ولی نقش زیادی نداشتن. چه آمدنی بود. چه رفتنی بود. مثل اون پسر چاقه. خخخخخخخخخخخخ
دو- دوس داشتم مثل هری پاتر قسمتی از ماجرا در مدرسه جادو اتفاق میافتاد ولی نه تنها هیچ اشارهای نشد بلکه شخصیتهای اصلی کمتر کار جادویی کردن. شاید برای اینکه شبیه هری پاتر نشه اینکارو کرده ولی آقای نویسنده اگر صدامو میشنوی، روی این یکی تجدید نظر کنید. درسته تکراریه ولی جذابه و کلی مخاطب جذب میکنید. شاید همچون تردست بودن شاهد جادو نبودیم و بعدا که جادوگر بشن، کارهای عجیب و بامزه بکنن.
سه: در پایان داستان، هیچ اشارهای به دوستان اندی نشد و یکجورایی انگار حذف شدن.
در آخر بگم که خیلی دوسش داشتم. از اون داستاناییه که نمیشه رهاش کرد.