نقد، بررسی و نظرات کتاب مثنوی معنوی - مولانا جلال الدین محمد بلخی
4.7
2505 رای
مرتبسازی: پیشفرض
حمید رضا اشرفیان
۱۳۹۸/۰۹/۲۷
663
اگر میخواهید عارف شوید یا عاشق شود یا فیلسوف یا روانشناس خلاصه همه علوم انسانی در این کتاب جمع است هر داستان از این کتاب دارای نتیجه گیریهای فوق العاده میباشد مثلا در حکایت تشنه و آب وقتی مولانا میگوید تا که این دیوار عالی گردنست مانع این سر فرو آوردن است یعنی تا زمانی که دیوار منیت و غرور بلند است مانع سر فرود آوردن و بندگی خداوند است یعنی فقط همین یک بیت را انسان در زندگی رعایت کند و دست از غرور خود پسندی و تکبر بر دارد همه چیز درست میشود به نظر من شاعرانی مانند مولانا و یا حافظ سعدی هرگز نمرده و نمیمیرند بیزمانند و بیمکان یعنی مرزی برای آنها نیست هر کجای دنیا مردم اشعار آنها را بخوانند عاشق فکر و منش ایران و ایرانی میشوند هرگز نمیرد دلی که زنده شد به عشق
خیلی زیبا و عرفانی هست و لبریز از موعظه و پند.
مثنوی معنوی مهمترین اثر مولوی است. این مجموعه شعر شش جلد دارد و بیست و هفت هزار بیت دارد. بسیاری، مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی است جامع عرفان نظری و عملی. «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است. اگر بخواهیم مجموعهٔ عظیم و پربار بیست و شش هزار بیتی مثنوی معنوی را کوتاه و خلاصه کنیم، به هجده بیتی میرسیم که سرآغاز دفتر اوّل مولاناست و به «نی نامه» شهرت یافتهاست. آغاز مثنوی مولانا (نی نامه) با دیگر آثار نثر و نظم فارسی تفاوت دارد امّا روح نیایش و توجّه به حق، در تار و پود آن نهفتهاست. این «نی» همان مولاناست که به عنوان نمونهٔ یک انسان آگاه و آشنا با حقایق عالم معنا، خود را اسیر این جهان مادّی میبیند و «شکایت میکند» که چرا روح آزادهٔ او از «نیستانِ» عالم معنا بریدهاست. او در مثنوی و دیوان شمس، بارها خود، یا انسان آگاه را به نی و چنگ تشبیه کردهاست:
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی…
ما چو ناییم و نوا در ما زتوست…
مثنوی معنوی مهمترین اثر مولوی است. این مجموعه شعر شش جلد دارد و بیست و هفت هزار بیت دارد. بسیاری، مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی است جامع عرفان نظری و عملی. «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است. اگر بخواهیم مجموعهٔ عظیم و پربار بیست و شش هزار بیتی مثنوی معنوی را کوتاه و خلاصه کنیم، به هجده بیتی میرسیم که سرآغاز دفتر اوّل مولاناست و به «نی نامه» شهرت یافتهاست. آغاز مثنوی مولانا (نی نامه) با دیگر آثار نثر و نظم فارسی تفاوت دارد امّا روح نیایش و توجّه به حق، در تار و پود آن نهفتهاست. این «نی» همان مولاناست که به عنوان نمونهٔ یک انسان آگاه و آشنا با حقایق عالم معنا، خود را اسیر این جهان مادّی میبیند و «شکایت میکند» که چرا روح آزادهٔ او از «نیستانِ» عالم معنا بریدهاست. او در مثنوی و دیوان شمس، بارها خود، یا انسان آگاه را به نی و چنگ تشبیه کردهاست:
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی…
ما چو ناییم و نوا در ما زتوست…
با تشکر از عوامل کتابراه این کتاب لازم به تعریف کردن نیست و جزو پنج اثر برتر ادبیات کهن ایران زمین است و بدون شک از برترین کتاب.های ادبیات جهان هم هست. داستانهای مثنوی درعین سادگی دارای پندهای اخلاقی بسیار بزرگی هستند که هر انسانی اگر عاقل باشد و خوب بیندیشد باعث نجات و رستگاری انسان میشود. داستانهای مثنوی بسیار شیرین و رسا بیان شده است و داستانها به یکدیگر گره خوردهاند و دارای یک نظم منطقی میباشند و در خلال روایتی داستان پندهای اخلاقی را هم منتقل میکند. بعضی از داستانها اینقدر شیرین هستند که بارها آنها را شنیده ایم ولی باز هم دوست داریم که باز آنها را بخوانیم قصههایی مثل طوطی و بازرگان و یا طوطی و بقال و قصه پادشاهان و وزیران که در جای جای کتاب آمده است و در واقع قصه کهن و دیروز نیست بلکه قصه ماست که در مواجهه با حوادث روزگار چه کار میکنیم در وقت سختی و تنگدستی چه کار میکنیم و یا در وقت آسایش و. رفاه و وسعت روزی چه عکس العملی از خود نشان میدهیم. در واقع این داستانها برای عبرت گرفتن ماست که بدانیم در شرایط متفاوت تصمیم درست چیست و تصمیم غلط چیست و عواقب هر کدام را هم ذکر کرده است و این قصهها فقط یک قصه نیستند که فقط برای وقت گذرانی آن را بخوانیم بلکه باید از آن عبرت بگیریم و سعی کنیم پندهای آن را به اجرا بگذاریم.
مثنوی معنوی از آن دسته از کتاب هاست که آدم باید حداقل یک بار آن را بخواند این کتاب یکی از گنجینههای زبان فارسی است که باید از درسها و پندهایی که دارد برای آموزش تعلیم استفاده کرد این کتاب با نثر زیبایش بسیار آموزنده بوده و بخوبی میتواند با روح انسان ارتباط برقرار کند
داستانهای این کتاب پر است از حکایتهای آموزنده و تأثیر گذار که انسان را با قلمرو عارفانه آشنا میکند
همچنین ناگفته نماند مولانای بزرگ با تمام وجود خود برای تک تک این داستانها وقت گذاشته است و پیشنهاد میکنم قبل از شروع خواندن این کتاب حتما کسانی که برای اولین بار با این شاعر بزرگ آشنا میشوند درباره سرگذشت ایشان تحقیق کنند
مولانا از آن دسته از انسانهایی بود که معنی واقعی کلمه با عشق حقیقی ارتباط پیدا کرد و در این راه همه چیز خود را فدا کرد
کتاب مثنوی معنوی یکی از معدود کتابهایی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند
از مجموعه کتاب راه که اجازه دادن این کتاب به صورت رایگان مورد استفاده همگان قرار گیرد سپاس گذارم
داستانهای این کتاب پر است از حکایتهای آموزنده و تأثیر گذار که انسان را با قلمرو عارفانه آشنا میکند
همچنین ناگفته نماند مولانای بزرگ با تمام وجود خود برای تک تک این داستانها وقت گذاشته است و پیشنهاد میکنم قبل از شروع خواندن این کتاب حتما کسانی که برای اولین بار با این شاعر بزرگ آشنا میشوند درباره سرگذشت ایشان تحقیق کنند
مولانا از آن دسته از انسانهایی بود که معنی واقعی کلمه با عشق حقیقی ارتباط پیدا کرد و در این راه همه چیز خود را فدا کرد
کتاب مثنوی معنوی یکی از معدود کتابهایی است که انسان را به خداوند نزدیک میکند
از مجموعه کتاب راه که اجازه دادن این کتاب به صورت رایگان مورد استفاده همگان قرار گیرد سپاس گذارم
مثنوی معنوی، اثر گرانسنگ محمد جلال الدین بلخی، شاعر و عارف پارسی گوست. این کتاب از ۲۶۰۰۰ بیت و شش دفتر تشکیل شده است و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت ایرانی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شده است که در واقع عنوان کتاب نیز میباشد، اگرچه قبل از مولوی، شاعران دیگر؛ مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند؛ ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است. در این کتاب ۴۲۴ داستان پی در پی به شیوه تمثیل داستان سختیهای انسان در راه رسیدن به خدا را بیان میکند. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسام الدین حسن چلبی، در سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲ ق نوشته شده است. مثنوی در میان قالبهای شعر فارسی، جزء قالبهای سهل و آسان شعری شمرده میشود. به همین لحاظ نیز شعرایی چون نورالدین عبدالرحمن جامی، عطار نیشابوری، و دهها شاعر دیگر، طبع خود را در قالب مثنوی آزمودهاند
"مثنوی معنوی" اثر مولانا جلال الدین محمد بلخی، معروف به مولوی، یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین آثار ادبیات فارسی و عرفان اسلامی است. این کتاب که به صورت شعر نوشته شده، شامل شش دفتر است و به زبان فارسی سروده شده است. موضوعات اصلی مثنوی شامل عشق، عرفان، اخلاق، و مسائل انسانی است. مولوی با استفاده از داستان ها، تمثیل ها و اشعار زیبا، مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی را به تصویر می کشد. این اثر نه تنها در ادبیات فارسی بلکه در ادبیات جهانی نیز شناخته شده و تأثیر عمیقی بر شاعران و نویسندگان بعدی گذاشته است. مولوی با نگاهی عمیق به روح انسان و جستجوی حقیقت، خوانندگان را به تفکر و تأمل در زندگی و معنای آن دعوت می کند . و فکر میکنم برای فهم کامل و صحیح این اشعار اگر تسلط کافی ندارید حتما باید از منبع مطلع و معتبر کمک بگیرید تا برداشت اشتباه نداشته باشید و فقط به معنای ظاهری و لغوی بسنده نکرده باشید.
مولانا واقعا انسان فرازمینی بود.. وقتی وارد راه خودشناسی و خداشناسی میشیدمحاله به شعراش برنخورید.. بعد از یک تجربه خاص مثلا وقتی یک نقطه تاریک تو زندگیم پیش اومد تسلیم بودم گفتم خدایا حتما حکمتیه یا چیزبهتری بهم قرار یاد بدی اشک ریختم بعد چنددقیقه حل شد معجزه وار.. همش درگیر بودم که چی شد؟؟ تا اتفاقی رسیدم به این بیت شعر
هرلحظه که تسلیمم در دارگه تقدیر،، ارام تر از اهو بی باک ترم از شیر،، هرلحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر،، رنج از پی رنج اید زنجیر پی زنجیر
یا در مورد شعور کل جهان..
اب و باد و خاک و اتش زنده اند
با من و تو مرده با حق زندهاند
البته نتونستم کتاب بخونم تازه اول راهم،، وقتی دلتون بدید به خدا میدونه از کدوم راه ببردتون،، موالانا یکی از اون راه هاست... البته اولیش قران کریم که معجزست...
هرلحظه که تسلیمم در دارگه تقدیر،، ارام تر از اهو بی باک ترم از شیر،، هرلحظه که میکوشم در کار کنم تدبیر،، رنج از پی رنج اید زنجیر پی زنجیر
یا در مورد شعور کل جهان..
اب و باد و خاک و اتش زنده اند
با من و تو مرده با حق زندهاند
البته نتونستم کتاب بخونم تازه اول راهم،، وقتی دلتون بدید به خدا میدونه از کدوم راه ببردتون،، موالانا یکی از اون راه هاست... البته اولیش قران کریم که معجزست...
گر بیدل و بی دستم وز عشق تو پابستم بس بند که بشکستم، آهسته که سرمستم در مجلس حیرانی، جانی است مرا جانیزان شد که تو می دانی، آهسته که سرمستم پیش آی دمی جانم، زین بیش مرنجانم ای دلبر خندانم، آهسته که سرمستم ساقی می جانان بگذر ز گران جانان دزدیده ز رهبانان، آهسته که سرمستم رندی و چو من فاشی، بر ملت قلاشی در پرده چرا باشی؟ آهسته که سرمستم ای می بترم از تو من باده ترم از توپرجوش ترم از تو، آهسته که سرمستماز باده جوشانم وز خرقه فروشانماز یار چه پوشانم؟ آهسته که سرمستم تا از خود ببریدم من عشق تو بگزیدم خود را چو فنا دیدم، آهسته که سرمستم هر چند به تلبیسم در صورت قسیسم نور دل ادریسم، آهسته که سرمستم در مذهب بی کیشان بیگانگی خویشان با دست بر ایشان آهسته که سرمستمای صاحب صد دستان بی گاه شد از مستان احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم
بسمالله الرحمن الرحیم
منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است
همشهری ما سعدی علیه الرحمه گلستانش را چنین شروع نموده و مولانا با بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند
شروع نموده و با توجه به زندگی نامه سعدی و مولوی اثرپذیری حوادث بر طرز فکر انسان سوال برانگیز است که جدایی مورد نظر مولانا جدایی از چیست؟ و قبول این نتیجه گیری که فراق آدم از جنت است ودلتنگی از این وضعیت میباشد بنظرم چندان نمیتواند کارساز باشد حکایات مولانا هرکدام شاه بیتی دارد که توجه به آن شاه بیت گشاینده نظر مولانا ست
ای کاش میشد که با تمهیداتی به شعر مورد نظر دست یافت که متاسفانه در دسترس نیست
منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است
همشهری ما سعدی علیه الرحمه گلستانش را چنین شروع نموده و مولانا با بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند
شروع نموده و با توجه به زندگی نامه سعدی و مولوی اثرپذیری حوادث بر طرز فکر انسان سوال برانگیز است که جدایی مورد نظر مولانا جدایی از چیست؟ و قبول این نتیجه گیری که فراق آدم از جنت است ودلتنگی از این وضعیت میباشد بنظرم چندان نمیتواند کارساز باشد حکایات مولانا هرکدام شاه بیتی دارد که توجه به آن شاه بیت گشاینده نظر مولانا ست
ای کاش میشد که با تمهیداتی به شعر مورد نظر دست یافت که متاسفانه در دسترس نیست
یکی شدن با دیدگاه مولانا به معنای غرق شدن در عشق و عرفان است
تا از نفس خود دست نکشی به سرای عشق وارد نمیشوی
و همینطور صمیمیترین رفیق در ایام دلتنگی تنها اشعار اوست؛ بها یادآوری میکنه هنوز چیزی رو از دست ندادی چون تموم هستی تو عشق است
عاشق این اشعار هستم:
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد... جز غم که هزار آفرین بر غم باد
دلتنگم و دیدار تو درمان من است... بی رنگ رخت زمانه زندان من است
و همینطور
ای در دل من میل تمنا همه تو... وندر سر من مایه سودا همه تو
هرچند به روزگار در مینگرم... امروز همه تویی و فردا همه تو
بهتون پیشنهاد میکنم اشعار ایشان را بخوانید، مطمئنم عاشقش میشید
و مانا باشید
تا از نفس خود دست نکشی به سرای عشق وارد نمیشوی
و همینطور صمیمیترین رفیق در ایام دلتنگی تنها اشعار اوست؛ بها یادآوری میکنه هنوز چیزی رو از دست ندادی چون تموم هستی تو عشق است
عاشق این اشعار هستم:
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد... جز غم که هزار آفرین بر غم باد
دلتنگم و دیدار تو درمان من است... بی رنگ رخت زمانه زندان من است
و همینطور
ای در دل من میل تمنا همه تو... وندر سر من مایه سودا همه تو
هرچند به روزگار در مینگرم... امروز همه تویی و فردا همه تو
بهتون پیشنهاد میکنم اشعار ایشان را بخوانید، مطمئنم عاشقش میشید
و مانا باشید
ما زفلک بوده ایم یار ملک بوده ایم باز همانجا رویم جمله که آن شهر ماست
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
این دو بیت از مولویه و
خیلی جالبه که حضرت مولوی معتقده که ما انسانها در بهترین جایگاه بوده ایم و تمام تلاش و سعی ما برای اینه که دوباره به جایگاه حقیقی خودمون برگردیم و بالاخره به اونجا میرسیم و این تاثیر عمیق مولوی از آیه قرآنه که میگه (کل شیء یرجع الی اصله) هرچیزی به اصل خود باز میگردد
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
این دو بیت از مولویه و
خیلی جالبه که حضرت مولوی معتقده که ما انسانها در بهترین جایگاه بوده ایم و تمام تلاش و سعی ما برای اینه که دوباره به جایگاه حقیقی خودمون برگردیم و بالاخره به اونجا میرسیم و این تاثیر عمیق مولوی از آیه قرآنه که میگه (کل شیء یرجع الی اصله) هرچیزی به اصل خود باز میگردد
این کتاب تفسیری از قرآن هست و مثل قران دارای چهار لایه است، من همزمان با گوش کردن تفسیر مثنوی کتاب رو ورق میزنم، ۱۸بیت اول که به قلم خود مولانا نوشته شده از نظر وزن و عمق معنی با کل کتاب برابری میکنه و به قول استادی که تفسیر میکنه این کتاب برای آیندگان و آخرالزمان نوشته شده و دقیقا وصف حال و روز امروز ما در. اون هست، انگار مولانا از مرز زمان و جسم عبور کرده و این اتفاقات رو در لحظه دیده، به قول مولانا
زمانم، لازمان باشد
مکانم، لامکان باشد
من بعد از ملت عشق عاشق شخصیت مولانا و شمس شدم
زمانم، لازمان باشد
مکانم، لامکان باشد
من بعد از ملت عشق عاشق شخصیت مولانا و شمس شدم
این کتاب، جدّی ترین نقد و ردی بر پاره ای مطالب مثنوی مولانا است که گاه به مناسبت، دامنۀ نقد، مطلق تصوف را در بر می گیرد و حتی در برخی موارد به نزاع شدید کلامی و فرقه ای (شیعه و سنی) نیز کشیده می شود. نویسندگان با استفاده از دلایل و شواهد بسیاری، مبنی بر سنّی بودن مولوی و صوفی بودن مولوی، نشان می دهند که بسیاری از افکار مطرح شده در مثنوی همگی بر مذاق سنیان و صوفیان تبیین شده است. این کتاب برای کسانی که به دنبال درک عمیق تر از مثنوی مولانا و تأثیرات آن بر فرهنگ و اندیشه های ایرانی هستند، بسیار مفید خواهد بود
این کتاب برای هر انسانی باهر سطح فکری که باشد با مطالعه آن یک مرحله ارتقا مییابد. طی کردن هفت منزل سیر و سلوک بدون راهنما خیلی خطرناک است این هم راهنما است و هم آموزش و هم انجام تمرینهای هر مزحله از سیر و سلوک است یعنی آن چنان با ذهن فرد بازی میکند و شخص را غرق در افکار درون نموده تو گویی صحنهها برای شخص مجسم و عینی میگردد که با آن زندگی میکند که اگر خواندن کتاب تکرار گردد برداشتها هربار بهتر روشن تر میشود که گویی شخص مراحلی بالا تر را تجربه میکند.
مولانا در کتاب مثنوی معنوی که همان کتاب صیقل الارواح است به انسانها میآموزد که قوی باشید، یعنی همّتت قوی باشه به همان اندازهی همّتت هر چه بخواهی میدهد ولی نباید از کریم به کم قانع شد. فقط از خودش میخواهیم. انشاالله او، اردادهی ما را قوی کنه و ما را توفیق طعام در بندگیاش بچشاند
ای مُبَدّل کرده خاکی را به زر. خاک دیگر را بکرده بوالبشر کار او تبدیل و اعیان و عطا. کار من سهوست و نسیان و خطا. سهو نسیان را مبدل کن به علم و..............
ای مُبَدّل کرده خاکی را به زر. خاک دیگر را بکرده بوالبشر کار او تبدیل و اعیان و عطا. کار من سهوست و نسیان و خطا. سهو نسیان را مبدل کن به علم و..............
بنظرم فقط افراد خاصی میتونن شیفتهی مولانا باشن چراکه هضم و درک اشعارعرفانیش تنها منوط به یک بیداری عظیم است. آدمی پس از یافتن خویشتن بی هیچ علتی به سمت مولانا گرویده میشود چراکه سخن حق، عشق حقانی، معرفتی الهی میخاهد به امید اینکه یک بیداری عظیم به وقوع بپیوندد و همگی عاشق مولانای عزیز شویم و با دل و جان گوش دهیم و بخانیم تمام آثار این روح الهی را که لازمان و لامکان میباشد🌺به امید روزی که هدیه هایمان به هم کتابهای حضرت مولانا باشد❤️
نیازی به تعریف نیست اون هم از طرف بنده کمترینی چون من، مولانا نوری از جانب خداوند است به سان تمام موجودات و خلایق با این تفاوت که از قید منیت رهیده و بی واسطه فکر، انوار الهی از عمق وجود نازنیش تمام جهان رو منور کرده، فرایندی که هر انسانی قادر به انجام آن هست، کافی است بدانیم و آگاهانه عمل کنیم و گشوده بر روی هستی سخاوتمند باشیم، پردههای وجودمان را کنار بزنیم تن بدهیم به تقدیر آن خداوند مهربانی که خوانش گسترده و سخاوتش بی نهایت است.
باسلام حضرت مولانا رو باید تو ابیاتش جستجو کنی درک مفهومی و بسیار زیبا و ماهرانه مولانا رو نمیتوان با هیچ چیز و هیچ کس مقایسه کرد ومن همچونان مات ومبهوت به دنبال این بیت زیبایش در عالم هستی سرگردانم که مولانا چه چیز را دیده که اینچنین شیفته خداوند گشته و زبان از گفتنش حتی در سرای مولانا هم قاسر، هرکسی از ظن خود شد یار من.... ازدرون من نجست اسرار من.... این سر را میتوان منشا اصلی وصال حق دانست ومن همچونان به دنبالش
به هر حال بزرگان ادبیات ایران زمین برای همیشه روزگار منحصربفرد و جاویدنام میمانند و چه بسا که دیگر مانند آنها هرگز بدنیا نیاید تا اینجا همه چیز ردیفه
صحبت من این هست که اگر این بزرگواران و در راس انان مولوی بزرگ امروز زنده بود و با علم امروز شعر میسرود آیا همین اشعار را میسرود یا نه، آیا مثلهای آن زمان کوچکتزین شباهتی به دنیای امروز داشتهاند، پس خیلی دوست دارم مولوی الان زنده میبود و کمی برای جهانیان پند و اندرز میگفت
صحبت من این هست که اگر این بزرگواران و در راس انان مولوی بزرگ امروز زنده بود و با علم امروز شعر میسرود آیا همین اشعار را میسرود یا نه، آیا مثلهای آن زمان کوچکتزین شباهتی به دنیای امروز داشتهاند، پس خیلی دوست دارم مولوی الان زنده میبود و کمی برای جهانیان پند و اندرز میگفت
زمانی که مثنوی میخوانم
گذر لحظات را پاک فراموش میکنم،
گویی از دنیای دیگری برایم نامهای آمده،
با دقت و کنجکاوی میخوانم به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنم.
او برایم از عشق، خدا، فلسفه، عرفان و هزاران موضوع دیگر به شیواترین بیان میگوید و من محو ابیات شده و به هیچ چیز این جهان توجه نمیکنم.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ، بر هیچ مپیچ
گذر لحظات را پاک فراموش میکنم،
گویی از دنیای دیگری برایم نامهای آمده،
با دقت و کنجکاوی میخوانم به هیچ چیز دیگری فکر نمیکنم.
او برایم از عشق، خدا، فلسفه، عرفان و هزاران موضوع دیگر به شیواترین بیان میگوید و من محو ابیات شده و به هیچ چیز این جهان توجه نمیکنم.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ، بر هیچ مپیچ
مولانایکی ازشاعران وعارفان بزرگ ایرانی است که اشنایی اوباشمس تبریزی اورامتحول میکندواشعاراوامروزه چراغ راه عاشقان سیروسلوک است خواندن اشعارمولاناچه دیوان شمس وچه مثنوی معنوی روح انسان راارامش میدهدوغنای معنوی بالایی داردبه دوستان خواندن مثنوی معنوی وهمچنین تماشای کانال تلویزیون ماهوارهای گنج حضورکه اشعارمولانای جان راتوسط استادبزرگوارشهبازی تهیه وتفسیرمیشودتوصیه میکنم.
به نظرم مثنوی معنوی راه تعالی انسان را به کاملترین شکل نشان داده و این کتاب سراسر درس زندگی هست، مولانا در این کتاب آموزههای درست زندگی دنیوی را بیان میکنه که در نهایت از طریق همین بیانات مسیر گذر از این جهان فانی را نشان میده و به حقیقت باقی راهنمایی میکنه، در مرحله دوم دیوان شمس به عنوان مکمل این کتاب پیشنهاد میکنم که نشان از حال خود مولاناست... مولانا عشق است و بس...
کتابهای مولانا هیچ نیازی به تبلیغ نداره هر کسی که در جستجوی خود حقیقیاش باشه این کتابها و کتابهایی از این دست سر راهش قرار میگیره تنها پیشنهادم اینه که در ابتدای مسیر خودشناسی به دنبال این کتاب نباشید چون به میزان درک ما از خودمان و خدا میتوانیم به مفاهیم حقیقی افکار مولانا پی ببریم. ابتدا بهتره با کتابهای سبکتر شروع کرد و سپس سراغ این قسم کتابها رفت.
مولانا واقعا فراتر از ذهن بقیه هست تفکراتش
انگار آدمیه که متولد ۲۰۶۰ هستش
یکی از تفکرات جالبش اینه که معتقده انسانی که گمراه میشه علتش تمایل بشر به باطل نیست
حق رو با بدلش اشتباه گرفته (داستان طوطی و مرد مغازه دار، کم کسی ز ابدال حق آگاه شد...)
در ضمن بدونین ۱۰۰ درصد بیت هاش معنوی و عارفانه هست
برعکس سعدی که اکثرا عشق الهی و نمیگه و عشق زمینی رو میگه
انگار آدمیه که متولد ۲۰۶۰ هستش
یکی از تفکرات جالبش اینه که معتقده انسانی که گمراه میشه علتش تمایل بشر به باطل نیست
حق رو با بدلش اشتباه گرفته (داستان طوطی و مرد مغازه دار، کم کسی ز ابدال حق آگاه شد...)
در ضمن بدونین ۱۰۰ درصد بیت هاش معنوی و عارفانه هست
برعکس سعدی که اکثرا عشق الهی و نمیگه و عشق زمینی رو میگه
بشنو از نی چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند. مولانا جلالدین محمد بلخی در بلخ بدنیا آمد ودر پی سفر هایش با پدرش بالاخره در قونیه ساکن شد وبا شمس تبریزی آشنا شد که همین هم سبب شد تا شاعر شود شاید اگر شمس تبریزی نبود اوهیچ وقت شاعر نمیشد. مثنوی معنوی خیلی چیزها به انسان میاموزد ودر هر زمینه زندگی میتواند مشکل گشا باشد. و خواندن آن انسان را سرزنده میکند. بی نظیر بود.
ماییم که از باده بی جام خوشیم، هر صبح منوریم و هر شام خوشیم، گویند سر انجام ندارید شما، ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم. ازخداوند متعال برای آفریدن حضرت مولانا ممنونیم و شکر گزار که هموطن این مشاهیر و گنجینههای ادبی بزرگ هستیم درود خداوند بر روح پاک جلال الدین محمد بلخی چه میتوان نوشت در وصف این ادب و هنر و سر پر سودا هزاران بار از کتابراه تشکر میکنم
مثنوی معنوی گنجینهی عظیمی از حکایات، و اشعار نابِ، عمیق، و باارزشی هست که تمام اون در یک کتاب جمع شده، وقتی ابیات اون رو با تموم وجود درک و حس میکنی اون وقت میفهمی که بدون شک این کتاب وحی شدس! باورپذیر نیست! دیوانه کنندس! وجد آوره! خیره کنندس... بنظرم هر ایرانی و هر انسانی که خواهان زندگی درست حسابی و تکامل هستش باید اون رو مطالعه کنه. در پناه عشق
مثنوی معنوی گنجینهی عظیمی از حکایات، و اشعار نابِ، عمیق، و باارزشی هست که تمام اون در یک کتاب جمع شده، وقتی ابیات اون رو با تموم وجود درک و حس میکنی اون وقت میفهمی که بدون شک این کتاب وحی شدس! باورپذیر نیست! دیوانه کنندس! وجد آوره! خیره کنندس... بنظرم هر ایرانی و هر انسانی که خواهان زندگی درست حسابی و تکامل هستش باید اون رو مطالعه کنه. در پناه عشق
تمام سخنان اموزشی ازقبیل قانون راز و یا اساتید مانند عباس منش همگی در اشعار مولانا وجود دارد
چگونه یکانسانمیتواند اشعاری را بسرایدکه همگی داستان و در انتها درس اموزنده باشد
واقعا مثنوی به خود یک کتاب اسمانی است من به شخصه قونیه زیارت حضرت عشق رسیدم و متوجه شدم چقدر کسانی هستند که عاشق حضرت دوست هستند
چگونه یکانسانمیتواند اشعاری را بسرایدکه همگی داستان و در انتها درس اموزنده باشد
واقعا مثنوی به خود یک کتاب اسمانی است من به شخصه قونیه زیارت حضرت عشق رسیدم و متوجه شدم چقدر کسانی هستند که عاشق حضرت دوست هستند
مثنوی را میشود به نوعی یک کتاب عرفانی کامل نامید"وصف سرودههای مولانا در مثنوی را فقط جانهای آگاه متوجه میشون"و جانشان سیراب میشودوروح وروان ایشان را تازه میکند" به قول خود مولانا "همچو نی من گفتنیها گفتمی"محرم این راز جز بی هوش نیست"یا میفرماید"اتش عشق است بانگ نی"نیست باد؟!!! هر که این آتش ندارد نیست باد!!! روحش شاد"این عارف فرزانه#
کتاب مثنوی معنوی دارای پندهای بسیاری است که اگر همه به آنها عمل کنند دنیا قطعا جای بهتری میشود. شاعرانی مانند مولانا و حافظ و سعدی هرگز نمرده و نخواهند مرد. به قول سعدی: سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
اگه تو هم عاشق مولانا و کتابش هستی با انگشت گرم و مهربونت 👍 رو بفشار.
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
اگه تو هم عاشق مولانا و کتابش هستی با انگشت گرم و مهربونت 👍 رو بفشار.
مولانا، به دنبالِ دلهای گشوده است، دلهایی از جنسِ دل خودش. اگر تو، دلی همجنسِ مولانا نداشته باشی، او نمیتواند با تو به نجوا بنشیند؛ چرا که مولانا، همدم میخواهد، همصحبت میخواهد و همپرواز. او که عازم سفری دلانگیز و تماشاییست، به دنبال همسفر میگردد. اگر اهلِ چنین سفری هستی، با او همسفر شو.
کتاب مثنوی معنوی یکی از اون کتابهایی بود که وقتی خوندمش درش غرق شدم وتونستم با اشعارمولانا آشنا بشم و واقعا عاشق این کتاب شدم کتابش واقعا با کیفیت هستش و خوندنش راحته درصورتی که بعضی از کتابهای دیجیتالی خیلی بی کیفیت هستند این کتاب به صورت رایگان در اپلیکشن وجود داره و من از مجموعه کتابراه واقعا سپاسگزارم
حضرت مولانا به زیبایی تمام معنویت را به تصویر کشیده و از همان بیت اول تا آخر رقص است و رقص و هر انسانی در زندگیش باید این کتاب را در آرشیو کتابخانهاش داشته باشد و هر وقت دچار روزمرگی شد با جون و دل به ان پناه ببرد و زیباییها و حال خوبش را درک کند کتابی بسیار عالی و عالی است. با سپاس
مثنوی معنوی گنجینهی گرانبها کتابی عارفانه که مولوی بزرگ موقع سرودن اشعار عمیق وپرمعنی آن حالت صوفیانه به او دست میداده گاهی موقع خواندن آن و معانی ارزشمند و عمیق و زیباش دچار حیرت میشی که آیا سرایندهی آن انسان هست یا فوق انسان، هم شعرهای آسان وقابل فهم دارد و هم سخت همش قشنگه.