نقد، بررسی و نظرات کتاب Mono no aware - آرتور اسپوتلایتکن لئو
4.2
189 رای
مرتبسازی: پیشفرض
Haniyeh.hfp
۱۴۰۱/۱۲/۹
51
mono no aware یعنی ناپایداری همه چیز در زندگی، پس بهتر نیست وقتی یه روزی قراره بریم یه کار خوب از خودمون به جا بذاریم؟! فلسفه کلی داستان اینه، داستان در دو بازه زمانی و در ذهن شخصیت اصلی در حال رفت و برگشته، بازه زمانی اول هیروتو پنج سال داره، تو بازه زمانی دوم بیست و پنج سالشه، راستی به کاراکترای چینی که وارد زبان ژاپنی شدن کانجی میگن، مثل همون کانجی چتر. از ملی گرایی پدر هیروتو لذت بردم وقتی گفت: فراموش نکن تو یه ژاپنی هستی! اونوقت نامزد یا همسر هیروتو با اینکه اصالت اسپانیایی داشت خودشو یه آمریکایی میدونست، بعضی از شعرای هایکوشم خیلی قشنگ بودن! قبلا خیلی مفصل تر توضیح داده بودم ولی متاسفانه به خاطر مشکل نتم نظرم ثبت نشد😅
از دید من کتابی تخیلی و با مفهومی بسیار زیبا بود و mono no aware (به ژاپنی: 物の哀れ) به معنی به معنی ترحم نسبت به چیزها یا احساس همدردی نسبت به چیزها یا حساسیت به فانی بودن است. یک عبارت یا اصطلاح ژاپنی است که برای توصیف آگاهی از ناپایداری امور مادی (یکی از سه نشان هستی دین بودا)، یا اصل نپایندگی است ولی ترجمه کتاب پیچیده بود و باعث میشود که درک بعضی از مطالب سخت بشه در کل کتاب عالی و پرمفهومی بود و فرهنگ ژاپن رو به شکل عالی توضیح میداد با تشکر از کتابراه🌹
موضوع جالبی داشت، فرهنگ ژاپنی رو به زیبایی به تصویر کشیده بود. توصیفات قشنگی از زندگی پس از نابودی زمین رو ارائه کرده بود. حس و حال قهرمان داستان رو میشد در اواخر داستان کاملا حس کرد. میتونست خیلی بهتر پردازش موضوع بشه و انقدر کوتاه و گنگ نباشه. اما صرف نظر از خود داستان، فایل چندتا ایراد داشت: اشتباه تایپی، ترجمه ناروان و بدتر از همه درهم برهمی تایپ و ارائه نوشتهها و کلمات خارجی و... یه ذره با دقت بیشتری تایپ میشد و چینش نوشتههای مطلوبتری داشت، خیلی بهتر بود.
کتاب نسبتا متوسطی بود ایده، ایده جالبی بود و اینقدر جملهها توهم تو هم و در زمانهای مختلف و در مکانهای مختلف و در موضوعات مختلف گفته شد که سر و تهش معلوم نبود اصلا معلوم نبود دربارهی گذشته حرف میزند یا حال در مورد بچگیاش حرف میزند یا الانش یا اینکه اصلا توضیح مکان رو نمیداد یهو پیش پدرش بود یهو پیش یک پسر بچه بود اصلا خیلی درهم و هم بود ولی در کل کتاب متوسط رو به پایینی بود ولی موضوعش رو دوست داشتم
کتاب نسبتا متوسطی بود ایده، ایده جالبی و اینقدر جملهها توهم توهم و در زمانهای مختلف و در مکانهای مختلف و در موضوعات مختلف گفته شد که سر و تهش معلوم نبود اصلا معلوم نبود دربارهی گذشته یا حال در مورد بچگیاش حرف میزند یا الانش یا اینکه اصلا توضیح مکان رو نمیداد یهو پیش پدرش بود یهو پیش یک پسر بچه بود اصلا خیلی درهم ورهم بود ولی در کل کتاب متوسط روبه پایینی بود ولی موضوعش رو دوست داشتم