نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی بیابان تاتارها - دینو بوتزاتی
4.4
24 رای
مرتبسازی: پیشفرض
میترا برتون
۱۴۰۴/۰۸/۱۳
00
کتاب بیابان تاتارها رمانی است که بر اساس انتخاب دوراهیهای زندگی نوشنه شده. است. شخصیت اصلی داشتان، جوانی دروگو، جوانی است که عاشق دختری شده و میخواهد زندگی تشکیل دهد، از طرفی دیگر او باید خدمت سربازی را در دژی دور افتاده بگذراند که برای مقابله با حمله احتمالی تاتارها بنا شده است. قلعه، جایی فراموش شده و جدا از جهان و لذت هایش است. سایر افسران قلعه از تمام لذات دنیوی دست شستهاند و این سوالی است که دروگو در بدو ورود برایش مطرح میشود: آنها در قبال سرکوب این غرایض، چه دستاوردی خواهند داشت! او به قلعه میرود و پس از مدت کوتاهی به این نتیجه میرسد که میخواهد که هر طور شده چهار ماه بعد آن جا را ترک کند، اما… گویی… نیرویی ناشناخته و اسرارآمیز علیه بازگشت او به شهر، درونش به طغیان با عقل او برمی خیزد. آیا راهی که او انتخاب میکند تحت تاثیر ملال قلعه است؟! از نظر من نویسنده قصد داشته که با طرح این داستان، نگاه انسان به زندگی را نقد کند؛ چگونه زندگی و جوانی مان به باد میرود؛ چگونه خود را بدون ابنکه حتی بفهمیم، فریب میدهیم؛ چگونه زمان سپری میشود؛ چگونه فرصت سوزی میکنیم؛ چه میشود که ما میمانیم و حسرت ها…. داستان روایت هر روزه ملال و روزمرگی است. بیابان تاتارها داستانی درباره انتظار است، انتظاری که حاصلی جز تنهایی، درد و مرگ ندارد.
دیشب کتاب «بیابان تاتارها» رو تموم کردم. اول از همه بگم یکی از دوستان نوشته بود چون بیشتر شخصیت های این کتاب نظامی ان، بهتر بود راوی آقا باشه. من تا وسط های کتاب باهاشون موافق بودم، مخصوصاً وقتی خانمِ راوی سعی می کرد لحن مردهای نظامی رو تقلید کنه. اما از اون بگذرم اجرای خانم متین بختی واقعاً عالی بود. ترجمه ی آقای سروش حبیبی هم بی نظیر بود؛ روایتی شاعرانه و درعین حال فلسفی ساخته که عمق متن رو چند برابر می کنه. خودِ کتاب متنیه بسیار عمیق و فلسفی. باید با حوصله و دقت خوندش. کتابی سراسر درباره ی معنای زندگی و این واقعیت که آدمی زاد چطور روزمرگی رو تکرار می کنه، عمرش رو در پوچی می گذرونه و آخرِ کار، بی هیچ حاصل، دنیا رو ترک می کنه. و جالب این جاست که حتی با خواندن چنین کتاب هایی هم، تلنگر واقعی رو نمی خوریم. انگار راه نجاتی از این سبک زندگی وجود نداره. این اولین کتابی بود که از دینو بوتزاتی می خوندم. از ادبیات ایتالیا هم تا حالا جز چند کار از اوریانا فالاچی چیزی نخونده بودم، ولی این یکی واقعاً به دلم نشست. حتماً پیشنهاد می کنم بخونیدش.
این کتاب یه جور حس تلخِ منتظر موندنه؛ اون مدل انتظاری که تهش هیچی نیست، ولی نمیتونی ولش کنی.
دروگو، شخصیت اصلی، مثل خیلی از ماهاست که فکر میکنیم یه اتفاق بزرگ قراره بیفته، یه روز خاص، یه لحظهی طلایی... ولی اون لحظه هیچوقت نمیاد.
قلعهای که توش خدمت میکنه، یه نماد از زندگیه؛ یه جای خشک، بیروح، ولی پر از امیدهای پوچ.
تاتارها؟ اصلاً معلوم نیست وجود دارن یا نه، ولی همه منتظرن بیان. مثل خیلی از آرزوهایی که فقط تو ذهنمونن.
کتاب یه جور تلنگره؛ میگه اگه زیادی صبر کنی برای یه چیز نامعلوم، ممکنه کل عمرتو بذاری پای هیچی.
لحنش آرومه، ولی زیر پوستش یه غم عمیق جریان داره؛ از اون غمهایی که یواشیواش آدمو میخورن.
در نهایت، «بیابان تاتارها» یه داستان دربارهی آدمهایییه که زندگیشونو صرف انتظار کردن میکنن، و آخرش میفهمن که زندگی همون لحظههایی بود که داشتن منتظر میموندن.
دروگو، شخصیت اصلی، مثل خیلی از ماهاست که فکر میکنیم یه اتفاق بزرگ قراره بیفته، یه روز خاص، یه لحظهی طلایی... ولی اون لحظه هیچوقت نمیاد.
قلعهای که توش خدمت میکنه، یه نماد از زندگیه؛ یه جای خشک، بیروح، ولی پر از امیدهای پوچ.
تاتارها؟ اصلاً معلوم نیست وجود دارن یا نه، ولی همه منتظرن بیان. مثل خیلی از آرزوهایی که فقط تو ذهنمونن.
کتاب یه جور تلنگره؛ میگه اگه زیادی صبر کنی برای یه چیز نامعلوم، ممکنه کل عمرتو بذاری پای هیچی.
لحنش آرومه، ولی زیر پوستش یه غم عمیق جریان داره؛ از اون غمهایی که یواشیواش آدمو میخورن.
در نهایت، «بیابان تاتارها» یه داستان دربارهی آدمهایییه که زندگیشونو صرف انتظار کردن میکنن، و آخرش میفهمن که زندگی همون لحظههایی بود که داشتن منتظر میموندن.
واقعا عجیبه؟! مدتها منتظره صوتی شدن این کتاب بودم و وقتی اومد با توجه به عدم شناخت از روای با شک و تردید گرفتمش.. اما.!! واقعا چرا یک همچین کتابی که در یک فضای سورئال شدیدا مردانه در حال سپری شدنه و اکثر شخصیتها مردان مستبد و نظامی هستن باید با صدای یک خانم خوانده بشه؟!! حس و حال رو نابود کرده!! خودتون کتابها رو گوش نمیدید؟! البته صدا بسیار عالی و خوش لحنه اما برای پادگان نظامی تمام دیالوگها مثه التماس شده واقعا حیف. اگر براتون فضاسازی مهم نیست دانلود کنید.
من که فعلا به همینم قانعم و دارم گوش میدم اما اینقدر کتاب با راویان خانوم ندید همه کتابها نمیشه راویشون خانوم باشه
من که فعلا به همینم قانعم و دارم گوش میدم اما اینقدر کتاب با راویان خانوم ندید همه کتابها نمیشه راویشون خانوم باشه
