معرفی و دانلود کتاب گره دریایی
برای دانلود قانونی کتاب گره دریایی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گره دریایی
کتاب گره دریایی به قلم وحید حسنی هنزایی، داستانی خواندنی از زندگی مردی دریانورد است که ضمن بیان اتفاقات و حوادث روزمره، تجربیاتی بینظیر از این شغل و تخصص ویژه به شما منتقل میکند.
درباره کتاب گره دریایی:
زندگی پرتلاطم و ناپایدار یک دریانورد، زمانی که با حوادثی عاشقانه و اجتماعی گره میخورد، تجربهای بی نظیر از خواندن این رمان را به شما میدهد. در ادبیات داستانی فارسی کمتر مواردی یافت میشود که قصهای از زاویه دید یک دریانورد که بیشتر روزهایش را بر عرشۀ کشتیهای نفتی سپری میکند، روایت شود و کمتر در داستانها به ذکر رشادتها و دشواری طاقت فرسای کار آنها پرداخته شده است.
گره دریایی همانگونه که گفته شد از زبان یک دریانورد روایت میشود و نگاه جالب و غیر متعارفش به مسائل نتیجۀ سالها زندگی در دریاست که به او جهانبینی متفاوتی داده است. وحید حسنی هنزایی با هنرمندی هر چه تمامتر سعی دارد شما را با این جهانبینی متفاوت آشنا کند. در بخشی از رمان این تفاوت دریانورد و سایر مردم به زیبایی نمایان میشود:
_ من کلّ زندگیام را گفتم. حالا نوبت توست داستانت را تعریف کنی.
_ مگر همۀ زندگیات توی کشتی خلاصه میشود؟
_ من غیر از کشتی خاطرۀ خاصّی ندارم. هیچ کاری نکردم.
_ خب، من از کشتی چیزی ندارم.
_ من از کشتی زیاد دیدم. از خشکی بگو؛ از آدمها، از دانشگاه. بگو دانشگاه چطور جایی است.
داستان در طی آشنایی دریانورد با دختری که به او علاقمند میشود، خواندنی تر و جذابتر میشود.
رمان گره دریایی به چه افرادی پیشنهاد میشود؟
خواندن این رمان جذاب و پر تعلیق به تمامی علاقمندان ادبیات داستانی توصیه میشود.
در بخشی از کتاب گره دریایی میخوانیم:
به پشت خوابید روی کانتینر. چهارچوبی آهنی بود با کابلهای بلند. زبانهها چهار گوشۀ کانتینر را به چهارچوب ارابه شکل قفل کرده بودند. کسی که پایین ایستاده بود چیزی گفت. چرخهای ارابهای چرخش عجیبی کردند؛ کابلها لای چرخها پایین میآمدند و میرفتند بالا. کانتینر از جای خودش بلند شد؛ آنقدر نرم و آرام که انگار نه انگار این کانتینر بیست تُن وزن دارد. مثل اینکه یک جعبه کبریت توسط یک عروسکگردان خیمه شب بازی بلند شده و به حرکت در میآید.
اوّلش آرام بلند شد، بعد که مطمئن شد باید برود بالا، مانند آسانسور برج خلیج فارس برای خودش سرعت گرفت. وقتی به بالاترین کانتینر روی کشتی رسید؛ ایستاد تا کمی فکر کند. چرخهای بالای دکل، کانتینر را بردند به میانۀ کشتی؛ آرام و دقیق، بدون تاب خوردن و بدون هیچ حرکت اضافهای. انگار هر حرکت اضافه کلّی خسارت دنبال خودش دارد. کانتینر سفید خوابید روی کانتینر قرمز. مأموری که نشسته بود توی اتاقکش وقتی مطمئن شد کانتینر در جای خود قرار گرفته و در طوفانهای دریایی هیچ تکانی نمیخورد؛ دستور داد چهارچوب آهنی با آن چرخهای بزرگ، قفلهای خودش را جدا کند؛ بلند بشود، قلّابهایش را توی هوا تکان بدهد؛ سوت بزند و برود دنبال کانتینر بعدی. احتمالاً کانتینر بعدی، کانتینر سبز رنگ گوشۀ سمت راست پایۀ جرثقیل است که رو به شرق اسکله قرار داده شده.
آقای سفیدپوشِ بیسیم به دستی که کلاه ایمنی بر سر داشت، به ما که لبۀ اسکله در کنار کشتی راه میرفتیم؛ اشاره کرد که از زیر دکل برویم کنار. صدای دریا و غرّش ارابۀ جرثقیل نمیگذاشت از آن فاصله صدای آن مرد شنیده شود. صدای غرّش یکنواخت و پُری در اسکله وجود داشت که باد آن را میبُرد و میآورد. دقیقاً نمیتوان فهمید این صدا از چیست، مال موتور کشتیهای غول پیکری که کنار اسکله ردیف شدهاند؛ است یا صدای لنجهایی که کشتیها را به این طرف و آن طرف میکشد یا صدای ردیف کامیونهایی که منتظرند تا چیزی بردارند و ببرند یا شاید صدای قطارهایی که روی ریلهاشان میلغزند و قسمتی از بار اسکله را با خود میبَرند و میآورند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گره دریایی |
نویسنده | وحید حسنی هنزایی |
ناشر چاپی | نشر محتوای الکترونیک صاد |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 112 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7459-00-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |