معرفی و دانلود کتاب چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم
برای دانلود قانونی کتاب چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم
مجموعهای از 24 داستان جذاب و الهامبخش برای کودکان و نوجوانان در کتاب چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم نوشتهی سودا مورتی گرد آمدهاند. داستانهایی که جملگی دربارهی اهمیت انجام دادن کارهایی هستند که به درستی آنها باور داریم.
دربارهی کتاب چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم:
برای اینکه در راه رسیدن به آرزوهایمان سرسخت و پایدار باشیم به داستانهای الهامبخشی نیاز داریم که روحیهی مقاومت و سختکوشی را در ما تقویت کنند. کتاب چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم (How I Taught My Grandmother To Read) مجموعهای از همین داستانهاست، ماجراهایی از زندگی واقعی یک نویسنده، معلم و مددکار اجتماعی اهل هند.
سودا مورتی (Murthy Sudha) در این مجموعه تلاش کرده است تا برخی تجربههای زندگیاش را بازآفرینی کند و آنها را در قالب داستانهایی کوتاه بنویسد. به گفتهی مورتی، «تمام این تجربیات چیزهایی به من آموختند. زمانی که برای بنیاد اینفوسیس کار میکردم یا زمانی که معلم بودم، با انسانهای زیادی ملاقات کردم. همهی آنها، چه پیر و چه جوان، بهنوعی زندگی من را پرمایهتر کردند.»
چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم مجموعهای از 24 داستان است که مخاطبان آن را تجربهای لذتبخش برای باهمخوانی کودکان و بزرگسالان توصیف کردهاند.
کتاب چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این مجموعهداستان الهامبخش را به کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
با سودا مورتی بیشتر آشنا شویم:
نویسندهی کتاب حاضر که ابتدا فعالیتهایش را در مقام مهندس کامپیوتر آغاز کرد، بیش از هر چیز بهخاطر فعالیتهای بشردوستانه و خیرخواهانهاش شناخته میشود. سودا مورتی برای فعالیتهایش تاکنون برندهی جوایز بسیاری شده است، از جمله جایزهی کارناتاکا راجیوتسوا برای موفقیت در زمینهی ادبیات و کار اجتماعی.
این فعال اجتماعی تابهحال کتابهای متعددی منتشر کرده که «داستانهای شیرین کلهگنجشکی» از آن جمله است.
در بخشی از کتاب چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم میخوانیم:
مثل هر سال، جشن داسارا فرا رسید. من مخفیانه کاشی یاتره را که بهصورت کتاب چاپ شده بود، خریده بودم.
در جشن، مادربزرگ من را فراخواند و بر روی چهارپایهای در جایگاه «پوجا» نشاند و هدیهای از جنس لباس رهبانیت به من داد. سپس اتفاق عجیبی افتاد؛ نشست و پای من را لمس کرد. بزرگترها هیچوقت پای کوچکترها را لمس نمیکنند و فقط پای خدایان، بزرگترها و آموزگاران ارزش لمس کردن دارد. ما این کار را نوعی احترام میدانیم. این رسم فوقالعادهای است، اما آن روز برعکس اجرا شده بود.
آوا گفت:
«من پاهای معلمم رو لمس میکنم نه پاهای نوهم رو؛ معلم فوقالعادهای که توی کوتاهترین زمان ممکن به من خوندن رمان رو یاد داد؛ معلمی با صبر و حوصلهی مثالزدنی. حالا من مستقل شدهم و احترام به معلم وظیفهمه. توی هیچ کتیبهای نوشته نشده که احترام گذاشتن به معلمها ربطی به سن و جنسیتشون داره.»
من با انجام «ناماسکارا» و لمس کردن پاهایش، متقابلاً به او احترام گذاشتم؛ احترامی متقابل به اولین شاگردم. مادربزرگ کتابش را باز کرد و بلافاصله عنوانش را خواند:
«کاشی یاتره، نوشتهی تریونی.»
بعد هم نام ناشر را خواند و من فهمیدم شاگردم درسش را به بهترین شکل یاد گرفته است.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم
کتابهایی برای حداقل یک کتابخانه
عبدالکلام
مشکل حضور حسن
انبار برنج قرمز
جواهرات واقعی
درس تاریخ در روز معلم
آپرو جی. آر. دی
قلبی از طلا
عروسی در روسیه
مامان! وظیفهی تو چیست؟
داستان دو پزشک
سفری در دل کویر
معمای مرد مرده
این کار را انجام خواهم داد
روز بارانی
آزادی، انجام دادن کاری است که دوستش داری
نامهی گوراما
چه کسی بهترین است؟
داستان بالو
نمرهٔ «A» برای صداقت
درس ناسپاسی
بزرگترین اشتباه من
راز
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چگونه به مادربزرگم خواندن یاد دادم |
نویسنده | سودا مورتی |
مترجم | سپهر سلیمی |
ناشر چاپی | نشر محتوای الکترونیک صاد |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 144 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7459-80-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان آموزنده کودک |