معرفی و دانلود کتاب چشم انداز پاییز (Lecturas De Espanol)

معرفی کتاب چشم انداز پاییز (Lecturas De Espanol)

کتاب چشم انداز پاییز (Lecturas De Espanol) به قلم آنا ماریا کارتروخیمنس، زمینه آشنایی شما با جملات و اصطلاحات کاربردی، در داستانی جذاب را فراهم کرده و همراه با ترجمه روان جملات و اصطلاحات به فهم بیشتر شما کمک می‌کند.

آنا ماریا کارتروخیمنس (Ana María Carretero Giménez) در کتاب چشم‌انداز پاییز (Paisaje de otoño) از مجموعه داستان‌های دو زبانه اسپانیایی - فارسی به روایت یک داستان جنایی می‌پردازد که در آن چهره مرموزی در تاریکی شب به موزه می‌رود و نقاشی "منظره پاییز" را از بین می‌برد.

(فایل کتاب در تاریخ 1400/01/28 جایگزین شده است.)

در بخشی از کتاب چشم‌انداز پاییز می‌خوانیم:

Raul abrió los ojos extrañado y los levanto para mi rar a inspector Como lo sabe? Somos policias, señor López. No nos puede mer Bueno, si, son copias. De pequeño me gustaba pintar. Cuando tenía quince años vivia en Madrid y empecé a visitar el Museo del Prado Alli conoci a algunos copistas, muy buenos. Mi familia nunca tuvo dinero para comprar buenos cuadros. En casa había reproducciones. Malas re producciones de obras de pintores famosos. Un dia cogi mis pinturas, me senté delante de un cua dro de El Greco y empecé a copiarlo. Pinté un cuadro, bueno copie una pintura. Dejé de pintar cuando empecé a trabajar, a los diecisiete años. Nunca más he copiado un cuadro Señor López, podemos ver los cuadros que tiene en su casa

رائول چشم‌های متعجبش را باز کرد و برای نگاه کردن به بازرس بلندشان کرد. چطور این را می‌دانید؟ ما پلیس هستیم، آقای لویز. نمی‌توانید به ما دروغ بگویید. خوب. بله، کی هستند. از کوچکی نقاشی کردن را دوست داشتم. زمانی که 15 سال داشتم، در مادرید زندگی می‌کردم و شروع کردم به دیدن موزه‌ی پرادو. آن جا با چند کپی برداری خیلی خوب آشنا شدم. خانواده‌ی من هیچ وقت برای خریدن تابلوهای خوب پول نداشتند. در خانه کپی‌هایی وجود داشت. کپی‌های پری از آثار نقاشان مشهور. یک روز نقاشی‌هایم را برداشتم، روبروی یک تابلوی ال گر کو نشستم و شروع کردم به کپی کردنش. یک تابلو نقاشی کردم، خوب، یک نقاشی کپی کردم. زمانی که شروع کردم به کار کردن، نقاشی کردن را کنار گذاشتم، از هفده سالگی. هیچ وقت دیگر یک تابلو را کپی نکردم. آقای لویز، می‌توانیم تابلوهایی را که در خانه هایتان دارید ببینیم؟