معرفی و دانلود کتاب پنجره فولاد
برای دانلود قانونی کتاب پنجره فولاد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پنجره فولاد
کتاب پنجره فولاد نوشتهی امیر صادقی، روایتی از زندگی شمس الشموس امام مهربانیها، علی ابن موسی الرضا علیهالسلام است.
در این اثر نویسنده کوشیده است تا زندگی و زمانهی آن امام غریب (ع) از مدینه تا مرو را در قالب متنهای کوتاه به تصویر بکشد. احادیثی از حضرت هم، بالای صفحات را متبرک کرده است. در انتها نیز راهنمایی کوتاه و شاید جامع از بارگاه قدس رضوی ارائه شده و گوشههایی از تاریخچهی حرم و مشاهیر مدفون در حرم. باشد که این تحفهی ناچیز، هم مقبول زائرین عزیز آن آستان عالم پناه و هم مأجور طبع بلند آن سلطان غریبنشان، گردد.
در بخشی از کتاب پنجره فولاد میخوانیم:
سفر دوباره شروع میشود. کاروان از نیشابور هم باید بگذرد. صبح زود است ولی انگار همهی شهر بیدارند و در برابر خانهی پسنده تجمع کردهاند. تا امام از در خانه بیرون میآید، صدای نالهی مردم هم بلند میشود. میگویند: «یا ابالحسن (ع)! پیش مأمون نرو! او به برادر خودش هم رحم نکرد.» رجاء میخواهد مردم را کنترل کند، ولی نمیتواند. سربازان زور میزنند تا مردم را از دور کجاوهی امام (ع) دور کنند. ولی سیل مردم، اختیار را از سربازان گرفته و کجاوه را با خود در کوچههای نیشابور حرکت میدهد.
از بین جمعیت دو نفر فریاد میزنند: «مردم! شما را به خدا بشنوید و به خاطر بسپارید» مرکب میایستد. هیاهوی مردم کمتر میشود و وقتی آقا از کجاوه بیرون میآید، دیگر هیچ صدایی شنیده نمیشود. حتی سربازان هم ساکتاند. میفرماید: «پدرم موسی کاظم، از پدرش جعفر صادق، از پدرش محمد باقر، از پدرش علی زینالعابدین، از پدرش حسین، از پدرش علیبن ابیطالب شنید که فرمود: عزیرم و نور چشمم رسول خدا فرمود که جبرئیل به من گفت: شنیدم پروردگار سبحانه و تعالی میفرماید: «کلمه لا اله الا الله دژ محکم من است، هر کس بگوید، به دژ من وارد شده و هر کس در دژ من باشد، از عذاب من در امان است.» این روایت امام (ع) را خیلیها نوشتند. از جمله همان دو نفر: محمدبن رافع و اسحاق راهویه.
همه گمان میکنند حرفهای آقا تمام شده، ولی ایشان ادامه میدهد: «گفتن لا اله الا الله شرایطی دارد و قبول سرپرستی و ولایت من مهمترین شرط آن است». همهمه شروع میشود، پردهی کجاوه میافتد و مرکب حرکت میکند. مردم دنبال کاروان راه افتادهاند و دوباره، بلندبلند گریه میکنند. ولی یک نفر گریه نمیکند؛ پیرزنی که مات و مبهوت در آستانهی در ایستاده و رفتن مهمانش را تماشا میکند.
فهرست مطالب کتاب
نجمه خاتون
یازده یازده
سومین علی
امام پس از من
امام نیستم!
سکهی با برکت
گروه واقفیه
نعمت واقعی
باران یقین
تعیین اجرت قبل از کار
صدقهی پنهانی
پشتم را بمال
رختخواب من برای مهمان
محمد فرزند خیزران
حتی روغن چراغ
زبان گنجشک
ستمگر پیمانشکن
زیارت وداع
مسافر تنها
خرمای عمر
گیاه تازه در زمستان اهواز
آب شیرین یزد
پدر یکی، مادر یکی
درخت بادام پسنده
مرکبدار امام بودم
حدیث سلسلۀ الذهب
اینجا: دروازهی بهشت...
جنگ روانی
بدرقه هم حدی دارد!
مسجد خانهی ماست
ولیعهد اجباری
تمامی دودمان را آزمود!
امام ادب
عزیزتر از همه
قصیدهی ناتمام
پاکدامنی و آراستگی
زهد صوفیانه ممنوع!
پشیمان خواهد شد
توحید در آینه
نبوت خاتم
هر گردی گردو نیست!
نزدیکان پیامبر خاتم
بهشت مأمون
من بهتر از این غلام سیاه نیستم...
غوغای نماز عید فطر
شاهنشین
آثار و برکات زکات
حتی آب وضو
وصیت زرتشتی
نور قرآن
نماز باران
محبوبتر از یاری برادران نیست
شرافت انسان
بغداد ناآرام است
شرایط کار در دربار
غذای بینوایان
عاقل باش!
سود و زیان رضوی
جود جواد از رضاست...
والی مسلمین مثل تیرک چادر
رهبر یابندهی مسلمین؟!
از مرو به بغداد
پدر و پسر قاتل
انگور زهر آلود
آخرین سفره
راهنمای حرم
مشاهیر مدفون در حرم
منابع و مآخذ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پنجره فولاد |
نویسنده | امیر صادقی |
ناشر چاپی | انتشارات میراث اهل قلم |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6327-39-6 |
موضوع کتاب | کتابهای کلام و عقاید |