معرفی و دانلود کتاب پناهگاه

معرفی کتاب پناهگاه

وقتی که دلنوشته‌ها تبدیل به داستان می‌شوند، کتابی سرشار از شور و احساسات در دست مخاطب قرار می‌گیرد. کتاب پناهگاه نوشته‌ی بهار مرادی داستان شورانگیز زندگی نویسنده‌ای جوان است که مخاطب خود را در جریان احساسات دورنی‌اش قرار می‌دهد.

درباه‌ی کتاب پناهگاه

خاطرات گذشته سرشار از داستان‌های شنیدنی است. عمر آدمی طولانی نیست، اما در همین دوران کوتاه فراز و نشیب‌های فراوان، باعث ساخته شدن تصاویری به یادماندنی و قصه‌هایی تلخ و شیرین می‌شوند. حال اگر این تصاویر تلخ و دردناک باشند، یادآوری گذشته نیز سخت می‌شود. دوران جوانی پر از اتفاقات گوناگون است و اگر نویسنده‌ای قصد داشته باشد خاطراتش را تعریف کند، داستان‌های متنوعی خلق می‌شود. کتاب پناهگاه خاطرات شخصیتی را نشان می‌دهد که در جوانی از دست پدرش در رنج و سختی بوده است. راوی به گذشته باز می‌گردد و خاطرات دوران سخت زندگی با پدری خشمگین را روایت می‌کند.

داستان کتاب پناهگاه از جایی آغاز می‌شود که دختر جوان در خانه به همراه پدرش نشسته‌ و به جای خالی مادر می نگرد. گویی مادر او به تازگی جانش را از دست داده و خانه از حضور گرم او خالی است. دختر جوان به یاد گذشته می‌افتد و فکر می کند که چطور رفتار خشن پدرش زندگی او را متاثر می‌کرده است. در ادامه‌ی کتاب، به گذشته‌ی شخصیت سرک می‌کشیم. دختر جوان مدت‌ها در اتاقش محبوس بوده و حالا بعد از یک ماه اعضای خانواده را می‌بیند. پدر به مهمانی گرفتن با دوستانش عادت دارد و روزگار فرزندانش را تیره و تار ساخته. او حتی فرزندانش را کتک می‌زند.

راوی کتاب پناهگاه در ادامه‌ی داستان خلق و خوی پدر را توصیف می‌کند و لحظه‌هایی را شرح می‌دهد که یک ماه در اتاقش محبوس بوده و صدای کتک خوردن مادرش را می‌شنیده. در آن دوران تلخ، پدر برای دوستانش سنگ تمام می‌گذاشته، اما برای فرزندانش حتی خوردن نوشابه را نیز ممنوع کرده بوده. دختر جوان از روزی می‌گوید که یکی از دوستان پدرش همراه دختر کوچکش به خانه‌ی آن‌ها می‌آید و پدر دختر جوان با دخترک خوش رفتاری می‌کرده. این وقایع باعث افسوس مداوم او می‌شود، اما روزی که مادرش فوت می‌کند تغییر رفتار را در چهره‌ی پدرش می‌بیند.

کتاب پناهگاه برای خانواده‌ها درس عبرتی دارد و یادآور می‌شود که هرگونه بدرفتاری با فرزندان باعث خواهد شد که آینده‌ی آن‌ها به خطر بیفتد. خانواده جای امنی برای فرزندان است و اگر کانون گرم خانواده ناامن شود، خاطره‌ی تلخی در ذهن فرزندان ایجاد می‌کند. این امر ممکن است تاثیر روانی نگران‌کننده‌ای بر فررندان بگذارد و تا سال‌ها این آسیب برطرف نشود.

کتاب پناهگاه نوشته‌ی بهار مرادی است و توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.

کتاب پناهگاه برای چه کسانی مناسب است؟

علاقمندان به مطالب پندآموز و دوست‌داران کتاب‌های خاطره‌نویسی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

در بخشی از کتاب پناهگاه می‌خوانیم

خانه پر شده بود از صدای رقص و آواز و خنده؛ می‌خندیدیم، آواز می‌خواندیم، هم را در آغوش می‌گرفتیم خلاصه آن‌قدر بالا و پایین پریدم و بلندبلند آواز خواندم که نفسم گرفت؛ نفس‌نفس می‌زدم، خودم روی مبل پرت کردم؛ به‌یک‌باره نگاهم به در و دیوار و وسایل خانه افتاد! آن‌همه صدای خنده و صدای بلند موزیک ناگهان برایم به سکوتی مطلق تبدیل شد! گوشم سوت می‌کشید! مگر این خانه چه داشت؟! چرا با اینکه در گوشه‌گوشه‌ی این خانه پر از خاطرات بد بود، باز هم بهم حسی شبیه به امنیت می‌داد؟! از جایم بلند شدم، تمام خانه را دور زدم، به دیوارها دست می‌کشیدم، مادرم را می‌فهمیدم که چرا برای ازدست‌ندادن این خانه جانش را زیر دستان پدرم از دست داده بود؛ بالا سر پدرم ایستادم، دستی به روی موهای سفیدش کشیدم، وقتی دیدم از آن‌همه اقتدار و زورگویی فقط جنازه‌ای مانده که حتی زورش نمی‌رسد سرش را از روی میز بلند کند، برای لحظه‌ای دلم برایش سوخت.

بلند پرسیدم؛ الان باید چه کنیم؟! گویی با این سؤال خواهر و برادرم را از بلندترین قله‌ای که به‌تازگی فتح کرده بودند، به زمین پرتاب کردم. برادرم آهنگ را خاموش کرد، خواهرم روی مبل کنار دستش نشست و هردو با چشمانی که پر از سؤال بود، به دهان من خیره شدند. چشمان معصومشان داشتند فریاد می‌زدند که نمی‌دانم! باید مثل همیشه بزرگی می‌کردم، باید جواب سؤالی را که خودم پرسیده بودم، خودم می‌دادم. به سمتشان رفتم و گفتم: ناراحت نباشید، ما تا اینجا آمدیم، از اینجا به بعد را هم می‌رویم. خداروشکر که این خانه هنوز هم جای امنی برای ماست.