معرفی و دانلود کتاب زندگی
برای دانلود قانونی کتاب زندگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب زندگی
کتاب زندگی نوشتهی محمد جوان سفری عمیق به درون خود برای کشف و شهود است. این کتاب با نگاهی حکمتآمیز خواننده را دعوت میکند تا با آرامش و امید به کشف رازهای زندگی و معنا بپردازد و به خود واقعیاش نزدیک شود. این اثر راهنمایی الهامبخش برای یافتن آرامش و درک عمیقتر زندگی است.
دربارهی کتاب زندگی
کتاب زندگی نوشتهی محمد جوان سفری عمیق و منحصر به فرد به درون روح و وجود انسان است؛ سفری که از دل میراث غنی داستانهای ایرانی و حکمتهای کهن برمیخیزد و دریچهای نو به روی معنا و عشق میگشاید. این کتاب روایتگر جستجویی است برای یافتن خود واقعی، پرسش از ریشههای وجود و عبور از دردهای درونی که هر انسان در مسیر خودشناسی تجربه میکند. نویسنده با زبانی ساده اما پررمزوراز خواننده را به مواجههای صادقانه با خود دعوت میکند؛ به سکوت ذهن و شنیدن ندای درون.
در دل این اثر ردپای آموزههای بزرگانی چون مولانا و سعدی به چشم میخورد که به عشق، حکمت و جستجوی حقیقت میپردازند. نویسنده بر این باور است که زندگی چیزی فراتر از نبرد با خود و درد است؛ زندگی بازگشتی است به اصل وجود، بازگشتی به عشقی بیکران که سرچشمهی همه چیز است. محمد جوان از خواننده میخواهد که به جای فرار از دردها و انتخاب راههای سطحی، با شجاعت و امید به دل پیچیدگیهای زندگی بزند و در نهایت عشق را بهعنوان نیرویی که به زندگی معنا و زیبایی میبخشد، کشف کند.
کتاب زندگی که توسط انتشارات متخصصان روانه بازار شده است دعوتی است برای آغاز دوباره برای کشف خویشتن و یافتن آن جرقهی ناب عشق که در دل هر انسانی نهفته است. اگر در مسیر کشف معنا و آرامش هستید این کتاب همراهی صمیمی و راهنمایی دلنشین برای شما خواهد بود.
کتاب زندگی برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب زندگی به قلم محمد جوان برای کسانی مناسب است که در جستجوی خودشناسی، معنا و کشف عشق در زندگیاند و میخواهند با دردها و چالشهای درونی خود روبهرو شوند.
در بخشی از کتاب زندگی میخوانیم
دست و پا میزنم تو این دریای بی ساحل،نمیدونم کجام و ساحل از کدوم راهه،نگه میدارم باز چشمای بی جونمو،من تو این دریای بزرگ شنا نمیدونم.
نمیدونم دارم کجا میرم نمیدونم مقصد کجاس ولی من آزادم که هر جا دلم بخواد برم.
خیلی وسط دریا دست و پا میزنم به امید پیدا کردن ساحل اما نمیتونم بهش برسم تا اینکه یک قایق نورانی از دور بهم نزدیک میشه و طناب میندازه تا منو از دریا بکشه بیرون من طنابو میگیرم و سوار قایق میشم.تو قایق فقط یک مرد رو میبینم اما حرفی بینمون رد و بدل نمیشه اون منو به ساحل میرسونه و فقط یه جمله میگه:مرگت مبارک! منکه بهت زده بودم نتونستم هیچی بگم،اون منو به ساحل رسوند و بعد ناپدید شد.
نمیتونم حال اون لحظه مو برات توصیف کنم ولی همینقدر میدونم که یه چراغی درونم روشن شد.فقط میتونم بگم که بهت سرتاسر وجودمو فراگرفت.
اونجا بود که دیگه ترسی از مرگ نداشتم و همون موقع حاظر بودم که با تمام وجودم برم چون دیگه این زندگی برام معنی نداشت من چیزی رو دیده بودم که برای رفتن شوق داشتم.
من درونم نوری روشن شد و عشقی رو تجربه کردم که از همه ی دنیا بی نیاز شدم.دیگه هیچی به چشمم نمیومد،دیگه هیچی از این دنیا نمیخواستم،دیگه هیچی اونقدرام برام مهم نبود.من تونستم اونطرف سکه رو ببینم.قلبم مثل خورشید شروع به درخشیدن کرد و سرزمین وجودمو برای مدت کوتاهی روشن کرد.اینجا میشه بهت...
پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
(معینی کرمانشاهی)
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
درد
جنگ
مرگ
بهت
تکرار
یأس
امید
ادامه
کیستم؟
بازگشت
آتش بس
تردید
قانون
نامحدود
قدردانی
احساس
حال
باور
ترس
راز
رها
آرامش
عشق
زندگی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب زندگی |
نویسنده | محمد جوان |
ناشر چاپی | انتشارات متخصصان |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 114 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-390-703-6 |
موضوع کتاب | کتابهای راه و رسم زندگی، کتابهای خودشناسی، کتابهای داستان و رمان پندآموز ایرانی |