معرفی و دانلود کتاب پسری که قبلا بودم!

معرفی کتاب پسری که قبلا بودم!

کتاب پسری که قبلا بودم! به قلم آلی استندیش، داستان زندگی ایتن 12 ساله را روایت می‌کند که در حین بازی با نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین دوستش، اتفاق بسیار ناگوار و هولناکی رخ می‌دهد که او هرگز خود را نمی‌بخشد و دوست قربانی‌اش را فراموش نمی‌کند. این اثر در سال 2017 نامزد دریافت جایزه گودریدز در بخش ادبیات داستانی کودک و نوجوان انتخاب شد.

درباره کتاب پسری که قبلا بودم:

آلی استندیش (Ali Standish) داستان ایتن، پسر نوجوان و بازیگوشی را روایت می‌کند که صمیمی‌ترین دوستش کِیسی را به بالا رفتن از درختی ترغیب می‌کند. آن‌ها در حال بازی بودند که ایتن می‌گوید اگر می‌توانی، از درخت بالا برو...! کِیسی در یک لجبازی کودکانه از درخت بالا می‌رود و ناگهان به زمین می‌خورد و شدیدا آسیب می‌بیند؛ کیسی پس از این حادثه تلخ در آسایشگاهی تحت مراقبت بستری می‌شود و به کمک دستگاه نفس می‌کشد. ایتن که خود را مقصر این اتفاق ناگوار می‌داند به لحاظ روحی بسیار آسیب‌پذیر می‌گردد و برای ملاقات صمیمی‌ترین دوستش در آسایشگاه، چندین بار از خانه فرار می‌کند. والدین ایتن تصمیم می‌گیرند برای بهبود وضعیت روحی او به شهری دیگر بروند و در آنجا با پدربزرگ ایتن زندگی کنند. ایتن اکنون با بحران روحی جدی روبه‌روست؛ او در آستانه زندگی جدید، خود را برای وضعیت نزدیک‌ترین دوست کودکی‌اش نمی‌بخشد.

داستان پسری که قبلا بودم (The Ethan I Was Before) با روایتی شیوا و نثری خواندنی، به یکی از موضوعات مهم در رشد نوجوانان می‌پردازد و آن هم مسئله احساس گناه و اندوه ناشی از آن و در نهایت حس مسئولیت‌پذیری است.

نکوداشت‌های کتاب پسری که قبلا بودم:

- استندیش به طرز ماهرانه‌ای وقایع و شخصیت‌ها را در تار و پود داستانی می‌پروراند و از نظر احساسی مخاطب را درگیر می‌کند. (School Library Journal)

- تعادل ماهرانه بین داستان‌سرایی و تأمل بر مسائل رشدی و اجتماعی نوجوانان. (Bulletin of the Center for Children’s Books)

- کتابی نشاط ‌آور و خواندنی که به بررسی شیوه رشد و تکامل اندوه در نوجوانان می‌پردازد. (ALA Booklist)

خواندن کتاب پسری که قبلا بودم به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی نوجوانان علاقمند به داستان‌های ماجراجویانه را به خواندن این داستان جذاب دعوت می‌کنیم.

با آلی استندیش بیشتر آشنا شویم:

معلم و داستان‌نویس کودک و نوجوان، آلی استندیش، در کارولینای شمالی متولد شد و تحصیلاتش را در کالج پومونا ادامه داد و پس از آن برای تدریس در مدرسه‌ای دولتی راهی واشنگتن دی. سی شد. وی در زمینه ادبیات کودک ادامه تحصیل داد و از دانشگاه کمبریج فارغ‌التحصیل شد. آلی استندیش اکنون به عنوان یکی از موفق‌ترین نویسنده‌های کودک و نوجوان شناخته می‎‌شود.

در بخشی از کتاب پسری که قبلا بودم می‌خوانیم:

وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گردیم، بابا دارد قراضه‌ی بابابزرگ آیک را هل می‌دهد تا آن را از پارکینگ بیرون بیاورد و ببرد سمت مسیر ورودی خانه که همین حالا هم با کلی کارتن پوسیده و درب‌وداغان پر شده است. برای اولین بار می‌توانم ببینم که قراضه در واقع وانتی است قدیمی‌تر و زنگ‌زده‌تر از آن وانتی که بابابزرگ آیک سوار می‌شود. بابابزرگ آیک پشت وانت می‌رود و تلاش می‌کند هلش بدهد توی پارکینگ.

با بابا بحث می‌کند: «نمی‌شه این رو دور بندازی، این جزو دارایی‌های منه، عتیقه‌ست. تازه، می‌خوام همین روزها تعمیرش کنم.»

رودی به دیوار پارکینگ تکیه داده و تماشا می‌کند. «راست می‌گه بابا. نمی‌شه که همین‌طوری بندازیش دور.»
بابا بالاخره دست‌هایش را به نشانه‌ی تسلیم بالا می‌برد و دست از پا درازتر می‌رود تو.

قبل از شام، به اتاقم می‌روم و کمی روی لبه‌ی پنجره می‌نشینم و خزه‌های اسپانیایی را تماشا می‌کنم که روی تنه‌ی درخت‌ها پیچیده‌اند و جزرومد را که آب دریا را جلو آورده. همه‌چیز آرامش‌بخش است، غیر از صدای موسیقی رودی که به دیوار می‌کوبد. از زمانی‌که آمده‌ایم این‌جا همه‌اش این‌جور آهنگ‌ها را گوش می‌دهد.

پس از مدتی از جایم بلند می‌شوم و می‌روم سراغ قاب عکسی که شب اول روی دراور توجهم را جلب کرده بود. عکسی سیاه‌وسفید است از زنی که به نظرم باید مامان‌بزرگ ‌بتی‌ام باشد. توی عکس، او سوار دوچرخه، زیر آبشاری از شاخه‌های پُربرگ درختان، ایستاده است. روی موهایش یک دستمال سر گره خورده و سرش از شدت خنده به عقب خم شده است. یک گوشه‌ی عکس کمی تار است، انگار کسی که عکس را گرفته حواسش نبوده و دستش را روی لنز دوربین گذاشته.

وقتی مامان هنوز بچه بود، مامان‌بزرگ بتی سرطان گرفت و از دنیا رفت و برای همین تا حالا نزدیک‌ترین ملاقاتمان نگاه کردن به عکس‌هایش بوده است. هر موقع مامان از او صحبت می‌کند، اشکش سرازیر می‌شود، برای همین من و رودی هم چیزی نمی‌پرسیم.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
پالمْ‌نات
بابابزرگ آیک
خیابان اصلی
سوزان
رودی
آشپزی مامان
روز دوم مدرسه
خاطرات
کورالی
سفر در زمان
هر آدمی به یک دوست احتیاج دارد
یک دعوت
کتابخانه
آموزش رانندگی
مسیر طولانی خانه
منطقه‌ی ممنوعه
همراه
یک عادت جدید
اردو
خانه‌ی بلک‌وود
صدای پشت تلفن
فال‌گوش ایستادن
فضا
پسری که قبلاً بودم
آملیا بلک‌وود
یک درس
دیوار گذشته‌ی کورالی
پناهگاه ساحلی کورالی
داستان ایتن
مورد مشکوک
دنبال‌شده
جعبه‌ی مخملِ قرمز
گنج
ارواح
کمک
نقشه‌ی مک
لحظه‌ی رودی
مهمانی
کار بابابزرگ آیک
میز مک
صورتِ پشت پنجره
نقشه‌ی گنج
قلدرها
کانال
دردسر بزرگ
اخبار شبانگاهی
روز امتحان
بدون جواب
فرار از مدرسه
جدال
اعلان جنگ
کلمات
سرویس مدرسه
حقیقت
قوی‌تر
آقای رِید
کیسی، کیسی، کیسی
درد
مرگ
طوفان
کورالی کجاست
نقشه
عملیات نجات
توله‌ها
دوباره کتابخانه
یک توضیح
همدیگر
خانه
تجدید دیدار
بهترین دوست من
عبور کردن
معبد
هرگز رهایت نمی‌کنم
مامانی
آهنگ کیسی