معرفی و دانلود کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره

معرفی کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره

کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره، اثر یکی از برترین نویسندگان ژانر جنایی، ریچارد استارک است. در این جلد از مجموعه‌ی محبوب و ستایش‌شده‌ی پارکر، ضدقهرمان افسانه‌ای ما، با خشونت و ذکاوت ویژه‌ی خود در تبهکاری، یک سرقت بزرگ را با شرکای قدیمی‌اش برنامه‌ریزی می‌کند. اما قبل از هر چیز، او که به شدت تحت تعقیب است، باید چهره‌ی خود را تغییر دهد.

درباره‌ی کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره

دونالد ای وستلیک (Donald E. Westlake)، یکی از برترین جنایی‌نویسان تاریخ است که تا به حال سه بار برنده‌ی جایزه‌ی ادگارد، یکی از مهم‌ترین جوایز ادبی ژانر جنایی، شده. او که تا به حال بیش از 100 کتاب در این ژانر به چاپ رسانده است چند تا از مهم‌ترین مجموعه‌های خود را با نام‌های مستعار منتشر کرد. ریچار استارک (Richard Stark)، نام مستعاری است که وستلیک، برای به انتشار رساندن مجموعه‌ی جذاب و پرطرفدار پارکر برای خود برگزید. کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره (The Man with the Getaway Face: A Parker Novel)، با همان ضدقهرمان افسانه‌ای و جذاب خود، سرقتی نفس‌گیر و انتقامی بی‌رحمانه را به تصویر می‌کشد که طرفداران او را حسابی به وجد می‌آورد.

شخصیت پارکر در کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره، با آن شخصیت بی‌رحم، باهوش، متمرکز و مکانیکی خود، به میدان می‌آید تا دست به سرقتی جاه‌طلبانه بزند. او که تحت تعقیب شدید قرار گرفته است، تصمیم می‌گیرد برای ادامه‌ی کار و زندگی، چهره‌ی خود را تغییر دهد. در نتیجه، نزد یک پزشک غیرقانونی می‌رود تا جراحی پلاستیک انجام دهد. با تغییر چهره، حالا پارکر آماده‌ی سرقت جدیدی است. او و شرکای سابقش می‌خواهند یک ماشین زرهی خاص را بدزدند، اما در این میان، می‌فهمند که بوی خیانت می‌آید. می‌دانید که خط قرمز پارکر چیست؟ خیانت.

کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره، پر است از صحنه‌های اکشن، لحظات تیراندازی و ثانیه‌هایی که نفس را در سینه حبس می‌کند. تصاویر روشن، توصیفات به یاد ماندنی، شخصیت‌های جذاب و متفاوت و داستان پر پیچ و خم، رمان جنایی پارکر - جلد دوم: تغییر چهره را برای علاقه‌مندان به این ژانر تبدیل به کتابی دوست‌داشتنی می‌کند. کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره را علی عباس‌آبادی به فارسی برگردانده و انتشارات کتابسرای تندیس آن را به چاپ رسانده است.

اقتباس‌های سینمایی مجموعه‌ی پارکر

رمان‌های مجموعه‌ی پارکر، بر بسیاری از رمان‌نویسان و سینماگران ژانر جنایی، اثرگذار بوده است. تعداد زیادی از فیلم‌های ژانر جنایی با شخصیت‌های خاص، رگه‌هایی از شخصیت پارکر را در خود دارند. با این حال، طی دهه‌ها 6 فیلم سینمایی دقیقا با اقتباس از این مجموعه و شخصیت پارکر ساخته شده‌اند. فیلم‌های کثیف بازی کن (Play Dirty) اثر شین بلیک (Shane Black)، بازگشت (Payback) اثر برایان هلگلند (Brian Helgeland) و نقطه‌ی خالی (Point Blank) اثر جان بورمن (John Boorman) از فیلم‌هایی هستند که با اقتباس از کل مجموعه‌ی پارکر ساخته شده‌اند. باقی فیلم‌ها، جلد خاصی از این مجموعه را مورد اقتباس قرار داده‌اند.

نکوداشت‌های مجموعه‌ی پارکر

• هر چه استارک بنویسد، من می‌خوانم. او یک سبک‌نویس حرفه‌ای است و من از کار و رفتارش لذت می‌برم. (المورد لئونارد)
• رمان‌های پارکر ریچارد استارک از متین‌تر و صیقل‌خورده‌ترین داستان‌های زمان خود و همه‌ی زمان‌ها هستند. (جان بانویل، بوک کلاب)
• ریچارد استارک، داستانی خشن و ترسناک می‌‌نویسد از مبارزه به روشی جنایتکارانه، انتقام با دقت و وسواس، کم‌حرفی و بی‌اعتنایی مرگبار به اخلاقیات. این مجموعه‌ به فهرست کتاب‌های فوق‌العاده‌‌ای که فرانسوی‌ها به آن رومنز نوآر می‌‌گویند اضافه می‌شود. (آنتونی بوچر، نقد کتاب نیویورک تایمز)
• پارکر یک گنج واقعی است... شاه‌دزد، با ریچارد استارک بازگشته است. (مرلین استاسیو، نقد کتاب نیویورک تایمز)

کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره برای علاقه‌مندان به رمان‌های جنایی و اکشن جذاب است. بهتر است ابتدا جلد اول این مجموعه را بخوانید.

در بخشی از کتاب پارکر - جلد دوم: تغییر چهره می‌خوانیم

وقتی حیوانی در جایی حبس می‌شود، فقط روی یک چیز تمرکز می‌کند؛ رهایی و اولین راهی را که امتحان می‌کند حفاری است. در سومین روز وقتی پارکر از خانه‌ی روستایی رفت، استابز کورمال‌کورمال خودش را به نزدیک‌ترین دیوار رساند و چهاردست‌وپا در امتداد دیوار خزید و با لمس کردن زمین بتونی و بلوک‌های بتونی دیوار، جایی که به یکدیگر متصل می‌شدند، دنبال ترک گشت؛ اما نتوانست چیزی پیدا کند. سپس دوباره همان کار را تکرار کرد و این دفعه درست در ضلع پایین دیوار قسمتی را پیدا کرد که کف زمین فروریختگی خیلی ریزی داشت.

بدون آن‌که بتواند چیزی ببیند سعی کرد آن نقطه را به خاطر بسپارد و با تلوتلو خوردن خودش را به قفسه‌های کهنه‌ای رساند که یک زمانی همسر کشاورز قوطی‌های حلبی‌اش را آن جا نگهداری می‌کرد. تکه‌چوبی از آن جدا کرد و برگشت و تا چند لحظه نتوانست آن نقطه‌ی ریزی را که زمین فروریخته بود پیدا کند؛ اما در نهایت پیدایش کرد. با سر تیز تکه‌چوب به آن نقطه ضربه زد و تا مدتی به نظر رسید اصلاً کاری از پیش نبرده است. اگر می‌توانست ببیند دارد چه‌کار می‌کند برایش راحت‌تر می‌شد. چند وقت یک‌بار با انگشتانش محل فروریختگی را لمس می‌کرد و خرده‌های بتون را کنار می‌زد و با تکه‌چوب ضربات بیشتری به آن وارد می‌کرد.

زمانی که دیگر آن‌قدر خسته بود که نتوانست ادامه دهد چاله‌ای به‌ اندازه‌ی مشتش در زمین ایجاد کرد. سپس خوابید و وقتی به خودش آمد وارد چهارمین روز شده بود و پارکر داشت با لگد به در می‌کوبید و می‌گفت بیا بیرون.