معرفی و دانلود کتاب نیمی از من سهم خوابهایم
برای دانلود قانونی کتاب نیمی از من سهم خوابهایم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نیمی از من سهم خوابهایم
کتاب نیمی از من سهم خوابهایم اولین رمان احسان رضایی است و بیستویک بار بازنویسی شده تا به نسخهی نهایی رسیده است. نویسنده در این رمان، داستان مردی به نام رضا را روایت میکند که در زندگیاش گم شده و میخواهد با کمک یک راهنما، خود را بیابد. فضای داستان مبهم، رویاگونه و مالیخولیایی است و جنبههایی عرفانی و روانشناختی دارد.
دربارهی کتاب نیمی از من سهم خوابهایم
کتاب نیمی از من سهم خوابهایم، رمانی واقعگرا و در عین حال رویاگونه است که احسان رضایی کلج، وقت بسیاری را صرف نگاشتن آن کرده است. نویسنده با راهنماییهای احمد دهقان، داستان حاضر را که اولین رمان اوست، 21 بار بازنویسی کرده، تا نسخهی نهایی آن، بیکم و کاست باشد.
شخصیت اصلی این رمان پسری به نام رضاست که خود را در دنیا گمشده میبیند و احساس سردرگمی دارد. تلاش رضا بر این است که مسیر خود را بیابد، اما نمیداند چگونه. او در این مسیر، با شخصی به نام بابا رحمان که متولی یک قبرستان است آشنا میشود و بابا رحمان تلاش میکند تا او را به سمت مسیر درست هدایت کند. از این طریق، رضا زندگی جدیدی را آغاز میکند. از طرفی رضا با همسرش میترا نیز رابطهی خوبی ندارد. میترا در تلاش است تا او را برای درمان نزد روانپزشک ببرد، اما رضا نمیپذیرد.
رضا در طول روایت خوابهایی میبیند که عنصر مشترکشان حضور زنی به نام ساره است. زنی که ریشه در گذشتهی رضا دارد. این خوابها در میان روایت، فضای داستان را از ابهام و سرگشتگی پر میکند.
فصلهای کتاب با این جمله آغاز میشوند: «همهچیز از آنجا شروع شد که ...» و خواننده بدین ترتیب، باز در سرگشتگی و ابهام قرار میگیرد که بالاخره آغاز داستان کجاست؟
سیر زمانی داستان، متوالی است. جز مواردی که نویسنده به گذشته برمیگردد تا برخی خاطراتش را بازگو کند. اما رویاهایی که در میان روایت و بدون هیچ مقدمهای آغاز میشوند و به اتمام میرسند، موجب میشوند که خواننده مقداری دربارهی سیر زمانی رمان نیز سردرگم شود.
تصویرها، تشبیهها و توصیفهایی که راوی از مسائل به دست میدهد، کاملاً با فضای نیمهحسی و نیمهذهنی داستان متناسب است. همچنین طنز آزاردهندهای که در کلام، افکار و رفتارهای رضاست، کاملاً با موقعیتی که او را گرفتار کرده همخوانی دارد.
داستان از طرفی جنبهی روانشناختی دارد. زیرا رضا ظاهراً انسانی روانپریش است که چارهی کارش درمان پزشکی است. از طرفی نیز، احساس گمگشتگی رضا و حضور بابا رحمان به عنوان یک مرشد و راهنما، رنگی عرفانی به روایت میدهد.
زبان داستان بسیار ساده و سالم و طبیعی است. توصیفات نویسنده در برخی موارد واقعگرایانه و در بعضی موارد مخیل و تأثیرگذار هستند. این آمیختگی دنیای طبیعی و دنیای ذهنی موجب آفرینش زمینهی مالیخولیایی در داستان میشود. فضایی رویاگونه و بیمار که سازندهی روایتی رازآلود، مبهم و مرموز است.
نویسنده از زاویهی دید اولشخص داستان را روایت میکند. از این جهت ما درون ذهن رضا را میشناسیم و دنیای روایت را هم از درون ذهن رضا میشناسیم. به همین سبب تا پایان گرهگشاییهای داستان، خواننده متوجه نخواهد شد که واقعاً چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است.
کتاب نیمی از من سهم خوابهایم، نوشتهی احسان رضایی به همت نشر نیماژ به چاپ رسیده است.
در نکوداشت کتاب نیمی از من سهم خوابهایم
- هر نویسندهای در رمان اول خود میخواهد آسانترین زاویهی دید را انتخاب کند. نویسندگان میخواهند در اولین آزمایش پیروز باشند و زاویهی دید آسان در این پیروزی بسیار مهم است. به همین سبب، بسیاری از آنان به سمت دانای کل هم نمیروند. اما نکتهی مهمی که دربارهی این رمان وجود دارد، این است که نویسنده سختترین تکنیک را انتخاب کرده است. او زاویهی دیدی آسان را برگزیده اما چنان پیچشی در آن ایجاد میکند که کار را برای خود بسیار سخت میکند. (احمد دهقان، نویسندهی کتاب سفر به گرای 270 درجه)
کتاب نیمی از من سهم خوابهایم برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای رمزآلود و مبهم و داستانهایی که جنبههای روانشناختی و عرفانی دارند، مناسب است.
در بخشی از کتاب نیمی از من سهم خوابهایم میخوانیم
چشم باز میکنم و سقف سفید اتاق را میبینم. تخت بوی میترا را میدهد. صدایش میکنم و جوابم را نمیدهد. تنم کرخت و بیحال روی تخت افتاده. زور میزنم و با بدبختی از روی تخت پایین میافتم. پاهایم از من فرمان نمیبرند. دستهایم جان ندارد. چشمهایم تار میبیند و انگار چیزی به انتهای خط نمانده. سینه خیز خودم را میکشم وسط سالن. در چمدان باز است و همانطور روی زمین رها شده. نمیتوانم تویش را ببینم.
دستم که به لبهی چمدان میخورد محکم بسته میشود و انگشتم را له میکند. درد تمام وجودم را پر میکند. پاهایم جان میگیرد. چشمهایم و دستهایم به فرمانم میشوند و بلند میشوم. میترا را صدا میزنم اما پیدایش نمیکنم. توی آشپزخانه بند رختی به دو طرف دیوار کشیده شده و چند عکس با گیرهی لباس به آن آویزان است. صورتهایی تار و سرخ از توی عکس به من زل زدهاند. رو برمیگردانم تا عکسها را نبینم. با عجله برمیگردم که پایم میخورد به چیز سفتی و چیز سفت با صدا ول میشود روی زمین و پایم خیس میشود. مایعی آبیرنگ پخش زمین میشود. با پا رویش راه میروم. جاپاهای آبی روی سرامیکهای سفید جا میماند. جاپاهایی آبی از کنار پنجرهی آشپزخانه بالا رفته است تا روی سقف. از بالای سرم گذشته است و رسیده است جلوی در. بعد ناپدید شده. دنبالشان میروم و در را باز میکنم. دالانی تاریک و نمور روبهرویم است. میخواهم در را ببندم، اما دستی سیاه مچم را میچسبد. من را به داخل سیاهی میکشد و جاپاهای آبی با سرعت بهسمتی نامعلوم میدود.
داد میزنم: دستم رو ول کن، لعنتی.
صدای ساره توی دالان سیاه میپیچد. چیز نامفهومی میگوید. چیزی شبیه «کمک.» صدای امواج آب میآید. سرعت رد پاها کم میشود، بعد میایستد و من را رها میکند. توی تاریکی چیزی جز یک خط آبی ممتد از گذشته نمیبینم، گذشتهای که حالا تمام شده. میخواهم برگردم به گذشته.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نیمی از من سهم خوابهایم |
نویسنده | احسان رضایی |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 168 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-505-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |