معرفی و دانلود کتاب نفسم را پس بده
برای دانلود قانونی کتاب نفسم را پس بده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب نفسم را پس بده
کتاب نفسم را پس بده، به قلم حمیده انصاری داستان زندگی زن جوانی به نام بهار را دنبال میکند. بهار، یک وکیل موفق و دختری مستقل و باهوش است که بر خلاف ظاهر قوی و سختش، با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند. بهار به تازگی همسر، پدر و پسرش را در یک تصادف رانندگی از دست داده است و از آن زمان برای گذشتن از این فاجعه و فراموش کردن این عذاب تلاش میکند. اوضاع وقتی پیچیدهتر میشود که بهار با مشکلات شرکت قدیمی پدر و عمویش روبهرو و مجبور میشود با پسرعمویش پس از سالها فاصله و دوری دوباره دیدار کند.
دربارهی کتاب نفسم را پس بده
بهار، شخصیت اصلی کتاب نفسم را پس بده، وکیل جوان و موفقی است که رنج و عذاب شدیدی را در سینه حمل میکند. نزدیک به یک سال از مرگ پدر، پسر و همسرش میگذرد اما بهار هنوز نتوانسته به زندگی قبل خود برگردد. کابوس سوگ و عذابی که یک سال قبل بر زندگی بهار آوار شده هنوز او را آزار میدهد. البته که او در این راه تنها نیست و دوستان و خانوادهی قابل اعتمادی دارد که در این مسیر همراه و همدمش هستند. با این حال او احساس ناتوانی و استیصال شدیدی را تجربه و تلاش میکند زندگی خود را به حالت قبل برگرداند.
در همین اوضاع و احوال و در میانهی این مشکلات است که یکی از زخمهای قدیمی زندگی بهار دوباره سر باز میکند: پسرعمو و نامزد سابقش سام. سام، پسرعموی بهار است که سالها عاشق و دلباختهی او بوده. سام و بهار قصد ازدواج داشتند تا زمانی که شرکت پدرهای آن دو به سمت ورشکستگی رفت و پدر بهار برای بدهیهای سنگینش زندانی شد. در همین شرایط بود که سام هم بلافاصله از بهار جدا شد و با دختر ثروتمندی ازدواج کرد. بعد از این واقعه سام و بهار، که هر دو ازدواج کرده بودند، سالها هیچ رابطهای با هم نداشتند. البته یک سال پس از مرگ پدرام، همسر سابق بهار، همین روزهایی که داستان کتاب در آن اتفاق میافتد، طلسم این دوری میشکند. در همین روزهاست که بهار از طرف برادر و عمویش تحت فشار قرار میگیرد که به شرکت خانوادگیشان برگردد و آنجا کار کند. دست روزگار هم بهار را در ضعیفترین و بیچارهترین حالتش، در آغوش سام میاندازد. بهار که دیگر چارهای جز روبهرو شدن با معشوق دیرین خود را ندارد، با مرور زمان دوباره به یاد میآورد که چرا عاشق پسرعمویش بوده و بالاخره متوجه میشود که تمام این سالها دربارهی او قضاوت اشتباهی کرده است.
حمیده انصاری در مقدمهی کتاب نفسم را پس بده به این موضوع اشاره میکند که این اثر را با هدف کمک به کودکان و زنان بیپناه و آسیبدیدهای نگاشته که هیچ مأمن و مأوایی ندارند و قانون و جامعه در کمک به آنها ناتوان مانده است. او در این اثر تلاش کرده با به تصویر کشیدن برخی از مشکلات این اقشار و نمایش مسائلی مانند کار کودکان، فقر، آزار کودکان و خشونت علیه زنان، قدمی در راه حل این مشکلات بردارد. کتاب نفسم را پس بده با نگارش حمیده انصاری و چاپ انتشارات متخصصان به شما تقدیم میشود.
کتاب نفسم را پس بده برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی کتاب نفسم را پس بده را به تمام علاقهمندان ادبیات فارسی معاصر و داستانهای اجتماعی و عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب نفسم را پس بده میخوانیم
یادم است در یکی از همان روزهایی که برای چشیدن لذت دردی فراتر از درد دندانم، قولم را زیر پا گذاشته بودم و فکهایم را به هم فشردم تا درد دندان را ساکت کنم، درست در همان لحظهی اول که مغز استخوانم داشت تیر میکشید، و من هر لحظه فشار را فزونتر میکردم تا آن درد عمیق ساکت شود، دیوارهی بیرونی دندانم تا درون لثه شکست و صدای شکستنش در گوشم پیچید و آن درد تا مغز استخوان رفته، نه تنها ساکت نشد، بلکه ماندگار شد و همان طور که من از شرایط بهتزده شده بودم، خون از لثهام جاری شده بود و از کنار دهانم که باز مانده بود، بیرون میریخت. بیدرنگ جلوی آینه رفتم؛ خون و اشک همزمان از لثه و چشمم روان بودند؛ تکهای که شکسته بود را دیدم که کج شده و در لثه مانده است و عمیقاً تیر میکشید. سراسیمه و گریهکنان و خونچکان، خودم را به مادرم رساندم و دهانم را باز کردم. مادرم وقتی دید آن تکهی شکسته چگونه از لثه آویزان شده و دردناک است، دستش را در دهانم کرد و آن را از لثه جدا کرد.
دندان شکسته، دیگر هیچ اتصالی با لثهام نداشت و مثل زائدهای در آن فرورفته بود و بر عذاب و درد من میافزود.
سریع خودمان را به دندانپزشک رساندیم و قضیهی آن دندان کذایی دردناک و سیاه را فیصله دادیم. اما یادم است که چقدر درد کشیدم و چه عذابی را متحمل شدم تا عصبکشی شود.
ولی بعد از چند روز، دیگر راحت شده بودم و خبری از آن همه در نبود و صرفاً یک جای خالی برایم مانده بود که قرار بود برویم یک دندان دیگر که مصنوعی بود، جایش بکاریم.
درد اصلی برای آن موقع بود؛ آن زمانی که قرار بود مثلاً با آن دندان مصنوعی، جای خالی آن دندان سیاه واقعی را پر کنند و شرایط دهانم را به حالت عادی برگردانند.
چنان دردی در جانم فروریخت که تا سالها بعد، همچون آن را تجربه نکردم.
آنجا بود که فهمیدم که خوب شدن هم درد دارد؛ حتی بیشتر از بدحال شدن، درد دارد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب نفسم را پس بده |
نویسنده | حمیده انصاری پور |
ناشر چاپی | انتشارات متخصصان |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 413 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-292-127-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |