معرفی و دانلود کتاب مثل ماهیها، مثل نهنگها
برای دانلود قانونی کتاب مثل ماهیها، مثل نهنگها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مثل ماهیها، مثل نهنگها
کتاب مثل ماهیها، مثل نهنگها نوشتهی زینب زاهدی، قصهی آدمهایی است که مسیر درست زندگیشان را گم کردهاند، در سردرگمی و پوچی عجیبی به سر میبرند و به دنبال راه نجات به هر کاری دست میزنند.
دربارهی کتاب مثل ماهیها، مثل نهنگها:
گفتگو و تعامل مسالمتآمیز مشخصترین وجه تمایز آدمی با سایر موجودات است. موهبتی که جایگزین ندارد و بشر به کمک آن توانسته به پیشرفت کنونی برسد. اما آنچه در این رمان بررسی میشود، نقطهی مقابل این تعامل خردمحور است؛ سکوت. سکوتی که از همان ابتدای رمان سایهی سنگینش را بر روی شخصیتهای اثر میافکند و انسانهایی را به نمایش میگذارد که نمیتوانند با یکدیگر گفتوگوی سالمی داشته باشند. شخصیت اصلی رمان اسیر زنجیرهای سکوتی میشود، که گسستن آن زنجیرها و رها شدن از آن به سادگی امکانپذیر نیست. سکوتی مبهم و ناشناخته، که برای فهمیدن علل آن باید داستان را تا پایان خواند.
کتاب مثل ماهیها، مثل نهنگها برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای اجتماعی ایرانی علاقهمند هستید، این رمان را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب مثل ماهیها، مثل نهنگها میخوانیم:
- علی... بابا.. چی کار میکنی؟
به دور و برم نگاه کردم. هیچکس نبود. من بودم و آقا جانم و یک عالمه درخت.
- اینجا به هیچکس نگفتم پسر شما هستم، بهخاطر مادرجان، به خاطر شما. شما هم به کسی نگو... دیگر برنمیگردم اینجا... میخواهم بروم تهران... بروم شهری که سایۀ ابراهیمخان روی آن نباشد.
و رفتم. دویدم. بیخداحافظی؛ و وسط دویدن هر بار برمیگشتم و نگاه میکردم، چشمهای آقاجانم دنبالم بود. زل زده بود به من. من اما مثل همۀ شبهای پر از کابوس تا جان داشتم دویدم. وقتی همیشه توی سردخانه بودم و همیشه یکی از مردهها شهلا بود.
و این سایۀ مرگ بود یا خودش، نمیدانم، هیچگاه رهایم نمیکرد. مثل آن روز که ساعتها توی خیابانها چرخیدم. نفسم گرفته بود. گرۀ کراواتم را شل کردم تا راحت نفس بکشم، اما نمیشد. هوا کم بود یا گرم یا سرد، نفهمیدم. کتم را درآوردم و انداختم روی دستم. لباس را از شلوارم درآوردم؛ و هر کاری کردم فایدهای نداشت. باز داشتم خفه میشدم. کلهام گاهی پر بود و گاهی خالی؛ و وقتی پر بود دستم را روی سرم میکشیدم تا از شر همۀ صداهای مزاحم راحت شوم، اما نمیشد. همۀ خاطراتم، همۀ روزهای زندگیام توی سرم به هم ریخته شده بود. مثل اینکه ورقهای اتاقم توی کارخانه را در بیاورند و با هم قاطی کنند. چند روزی میشد که حالم آشفته بود. گاهی خودم را جلوی آینه نمیشناختم. گاهی ساعتها فکر میکردم، اما نمیتوانستم تصمیم بگیرم که در آن لحظه باید چه کار کنم، بخوام، بیدار باشم، مسواک بزنم! گاهی همۀ کارها با هم قاطی میشد و آخر سر خودم را وسط سردخانه میدیدم. بااینحال مطمئن بودم که آشفتهتر از حال آن روز هیچوقت نبودم.
فهرست مطالب کتاب
1. کورسوی اُمید
2. کابوس
3. گذار
4. نور
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مثل ماهیها، مثل نهنگها |
نویسنده | زینب زاهدی |
ناشر چاپی | انتشارات راوشید |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 151 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5767-09-06 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |