معرفی و دانلود کتاب لیا پارک و جواهر گمشده

معرفی کتاب لیا پارک و جواهر گمشده

جنا یون در کتاب لیا پارک و جواهر گمشده شما را با ماجراجویی‌های یک دختر نوجوان در قلمروی دریا‌ها همراه می‌کند. در این رمان خواندنی که می‌تواند برای هواداران رمان‌های مشهوری چون «استورم رانر» و دیگر آثار مشابه هیجان‌انگیز باشد، داستان نبرد یک دختر با پادشاه دریا روایت می‌شود. این دختر می‌خواهد خانواده‌اش را از نیروهای شیطانی که در زیر آب‌ها پنهان مانده نجات دهد و آنان را به زمین بازگرداند.

درباره‌ی کتاب لیا پارک و جواهر گمشده

کتاب لیا پارک و جواهر گمشده (Lia Park and the Missing Jewel) نوشته‌ی جنا یون (Jenna Yoon) در ژانر ادبیات نوجوان به نگارش درآمده است و برای دوست‌داران روایت‌های فانتزی لحظات جذابی را رقم می‌زند. داستان رمان به نظر آشنا است: یک دختر نوجوان قرار است برای حفظ جانِ خانواده‌اش با انواع نیروهای شیطانی مبارزه کند. یک رمان فانتزی با پیچش‌ها و جزئیات داستانیِ فوق‌العاده که می‌تواند از تمهیدات و تکنیک‌های داستان‌گویی این ژانر ادبی به‌خوبی بهره ببرد و به اثری ویژه تبدیل شود.

لیا پارک یک دختر دوازده ساله است که در ابتدا تنها دل‌مشغولی‌اش ایجاد پیوندی با اجتماع و دیگران است. خانواده‌ی او با یک گروه و سازمان اسرارآمیز و ناشناخته همکاری می‌کنند که باعث می‌شود در رفتارهایشان به طور عجیبی محتاط باشند. لیا از همان روزی که به دنیا آمده تماماً تحت کنترل بوده و لحظه‌ای در زندگی‌اش وجود نداشته تا آزادانه کارهایی را که دوست دارد انجام دهد. به همین روی، منتظر روزی‌ست که بتواند با سبک‌بالی برای خودش تصمیم بگیرد. پس وقتی به یکی از بزرگ‌ترین جشن تولدها در شهر دعوت می‌شود، با وجود مخالفت خانواده‌اش و بی‌آنکه کسی متوجه شود، پنهانی از خانه می‌گریزد و به این مهمانی بزرگ می‌رود.

وقتی لیا دست به چنین عملی می‌زند، نه‌تنها نمودی از عصیان و شورش علیه قواعد تثبیت‌شده را به نمایش می‌گذارد، بلکه همچنین باعث پدیدار شدنِ یک طلسم کهن می‌شود که به واسطه‌ی آن یک نیروی شیطانی و اسطوره‌ای از درون دریا خانواده‌اش را می‌رباید و از آنان طلبِ جواهر می‌کند. جواهری که والدینِ لیا سال‌هاست آن را در اختیار دارند و از دید همگان مخفی کرده‌اند. لیا با همان لباس‌های معمولی که به تن دارد و با بهره‌مند بودن از چند نیروی ویژه‌‌ی جادویی، به سوی سرنخ‌هایی که پیش‌روی خود می‌بیند حرکت می‌کند تا به خانه‌ی مادربزرگش در کشور کره جنوبی برسد و آنجاست که با حقایقی باورنکردنی روبه‌رو می‌شود. آیا لیا می‌تواند والدین خود را از چنگ نفرین و شیطان نجات دهد؟ با خواندن این رمان شگفت‌انگیز به پاسخ مورد نظر خواهید رسید.

این رمان در دسته آثاری قرار می‌گیرد که داستان آن‌ها در قلمروی مجموعه‌های «اژدها» دنبال می‌شود و به تصویرسازیِ نبرد میان شخصیت اصلی و یک هیولایِ زیردریایی می‌پردازد. یکی از ویژگی‌های هیجان‌انگیز این کتاب قدرتِ تخیل و کیفیت بالای روایتگری نویسنده در ترسیم و بیانِ خصیصه‌های فانتزیِ داستان است که موقعیت‌های روایی متنوعی را برای مخاطبان خلق می‌کند.

جنا یون نویسنده‌ای‌ست که تحصیلات خود را در زمینه‌ی تاریخ هنر پی گرفت و مدرک تحصیلی‌اش را در این رشته دریافت کرد. او بخشی از زندگی‌‌اش را در آمریکا سپری کرده است. کتاب پیشِ رو توسط فائزه محمدلو به زبان فارسی برگردان شده و انتشارات نگاه آشنا آن را منتشر کرده است.

نکوداشت‌های کتاب لیا پارک و جواهر گمشده

• یک رمان سرگرم‌کننده با ریتمی تندوتیز که اولین اثر نویسنده‌اش است و برای هواداران «ریک ریوردان» لذت‌بخش خواهد بود. (بوک‌لیست آنلاین)
• شخصیت لیا یک پرسونای جذاب و هیجان‌انگیز است که جایگاه خود را در جهان ماجراجویی‌های فانتزی می‌یابد. (مجله‌ی کتابخانه‌ی مدرسه)
• یک رمان جالب، جذاب با ریتمی بالا که لحظات زیبایی را برای مخاطبان رقم می‌زند. (Kirkus Reviews)

کتاب لیا پارک و جواهر گمشده برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن این کتاب را به نوجوانان دوست‌دار رمان‌های تخیلی و همچنین کسانی که به روایت‌هایی با محوریت اژدها و ژانر فانتزی علاقه دارند پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب لیا پارک و جواهر گمشده می‌خوانیم

در مغزم به ‌همه‌جور احتمالی که از نظر مامان بحرانی محسوب می‌شد فکر کردم. تنها چیزی که یادم می‌آمد این بود: «به هلمونی‌ زنگ بزن و برو خونه‌ی جون.» یکدفعه چیزی یادم آمد. با کف دست به پیشانی‌ام کوبیدم. چرا چیز به ‌این مهمی را فراموش کرده‌بودم؟ صندوق شرایط بحرانی. قبلاً اوما مجبورم کرده‌بودم که یکی از آن‌ها را همراه با یک سری دستورالعمل‌های دقیق در کمدم نگه‌دارم و از آن فقط در مواقع اضطراری استفاده کنم. در را باز کردم و نگاهی به بیرون انداختم. به‌نظر می‌رسید آن صدای ترسناک دیگر این‌جا نبود و نیازی نبود مواظب صدای نفس‌هایم باشم. کوله‌پشتی‌ام را برداشتم و بعد از خروج از مخفی‌گاهمان، در را محکم پشت‌سرم بستم. از روی مبل پریدم و سریع به‌سمت اتاقم حرکت کردم. تمام لباس‌هایم یا روی زمین پخش‌وپلا بود یا از کشو‌های نیمه‌باز آویزان بود. هرکسی این‌جا بود اتاق را زیرورو کرده‌بود. حتی به ‌تشک تخت هم رحم نکرده‌بود و از وسط پاره‌اش کرده‌بود.

از روی لباس‌ها و خرت‌وپرت‌هایم رد شدم و در کمد را کامل باز کردم. با مشت به‌ چهار گوشۀ کمد کوبیدم. دیوار انتهای کمد کنار رفت و اتاق ‌مخفیِ کوچک من آشکار شد. هر مأموری باید یکی از این‌ها برای خودش داشته‌باشد. پدر و مادرم محل اتاق مخفی‌ام را می‌دانستند، اما من نه. خب این خیلی نامردی بود. قبلاً خیلی سر این قضیه جروبحث می‌کردیم و خواهش کرده‌بودم به حریم خصوصی من احترام بگذارند، اما الان امیدوار بودم که این‌جا سرنخی برایم گذاشته‌باشند. وارد اتاق مخفی که شدم، همه‌چیز به‌نظرم طبیعی و عادی می‌رسید. مثل اتاق فرمان سالن، روی دیوار خاکستری این اتاق هم تعدادی مانیتور نصب شده‌بود. زیر مانیتور‌ها یک میز توکارِ سفید با یک لپ‌تاپ مخصوص آیما قرار داشت. یک سمت اتاق، چند عدد قلاب به دیوار پیچ شده‌بود. پایین قلاب‌ها، روی زمین یک صندوق فلزی به‌عنوان انبار مخفی چسبیده به‌ دیوار قرار داشت. درِ صندوق جوری بود که از آن می‌شد به‌عنوان نیمکت استفاده کرد.