معرفی و دانلود کتاب قصههای شهر هرت
برای دانلود قانونی کتاب قصههای شهر هرت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب قصههای شهر هرت
کتاب قصههای شهر هرت شامل مجموعهای از داستانهای کوتاه جذاب و خواندنی به قلم سید علیرضا شفیعی مطهر است.
در شهر هرت هیچگونه مقررات و قانون ثابتی حکمفرما نیست. خواستههای روزمره قبلهی عالم است که جامعه و همچنین زندگی مردم را جهت میبخشد. در جوامعی مانند شهر هرت، عوامفریبی، چربزبانی و چاپلوسی کردن، حیله و فریب، دورویی و... هر روز بیشتر از روز قبل بر جامعه و مردم اثر گذاشته و سایه سیاه خود را بر زندگی آنان میگستراند.
چنین شرایطی در جوامع استبدادی باعث میشود که مردم با وجود حسن نیتی که دارند، به سمت و سوی کارهای ناپسند سوق داده شوند. استبداد و خودرای بودن از مردم درستکار افرادی دروغپرور میسازد و در آن جامعه حقباوران راستکار نمیتوانند به رستگاری دست یابند.
شهر هرت جایی است که مردمانی با ریشهای به ژرفای تاریخ و تفکراتی به بلندای آسمان دارند ولی زیر سلطه طاغوت، به انسانهایی بیریشه و خالی از تفکر و اندیشه تبدیل شدهاند. ملتی که همچون نهالهای ضعیف و ظریف، طاقت هجوم توفان و سموم خزان را ندارند و با وزش نسیم کوچکی در هم میشکنند و بر زمین میافتند.
در شهر هرت پنجره اصالت، چشمان تر را به میهمانی گلهای معطر نمیبرد؛ اما آنگاه که پردههای منقش به گلهای رنگارنگ را در برابر پنجره اصالت آویختند، چشمها به گلهای رنگین پرده دل بست و رشته پیوند را با اصالت و طبیعت گسست. خوشیهای زندگی چون گلهای رنگارنگ پرده است؛ تا میخواهی آن را بچینی، پرپر میشود!!
جایی که دیرپایی شب و پایایی تب، مجال هرگونه پویایی را از هر پوینده گرفته و هر جوینده را مأیوس و با رخوت لذت، مأنوس کرده است. گیسوان تاب داده شب، دست و پای مردم را بسته و رشته عزم و ارادهها را گسسته است!
تعدادی از «قصههای شهر هرت» در آغاز در مجله «فرهنگ مشارکت» چاپ شد. علیرضا شفیعی مطهر حدود هفت سال سردبیری این فصلنامه را برعهده داشت. این مجله از سوی وزارت آموزش و پرورش منتشر میشد.
در بخشی از کتاب قصههای شهر هرت میخوانیم:
دختر پادشاه شهر هرت از آن دخترهای خیلی خوش بر و رو بود. چیزی که هست، از دوازده سالگی زبانش بند آمده بود و از آن به بعد هیچکس یک کلام حرف از دهنش نشنیده بود.
پادشاه خیلی از این موضوع ناراحت بود و غصه میخورد. داده بود گوشه و کنار مملکت جار بزنند که دخترش را به کسی میدهد که زبانش را باز کند و به حرفش بیاورد. پادشاهان و شاهزادگان و اعیان و اشراف از همه طرف داوطلب شده بودند، بیآنکه کاری از پیش ببرند.
یک روز این پسر دهاتی به خودش گفت: «چرا من بخت خود را امتحان نکنم؟ از کجا معلوم، شاید من توانستم زبان این دختر را باز کنم.» او برخاست و یکراست رفت به قصر پادشاه هرت و گفت: «آمدهام زبان دختر شاه را باز کنم.» شاه و درباریان فوری او را بردند به اتاق دختر. دختر شاه، سگ کوچولوی ملوسی داشت که خیلی خاطرش را میخواست. چون سگ باهوش بود، زبان او را میفهمید.
پسر وقتی پا به اتاق دختر گذاشت، بدون اینکه محلی به دختر بگذارد، یکراست رفت سراغ سگ و گفت: «بهبه! هاپهاپوی ملوس! شنیدهام خیلی باهوشی. آمدهام سر یک قضیهای نظر تو را بپرسم. ما سه نفر همسفر بودیم. یکیمان پیکرتراش بود، یکیمان خیاط، یکی هم من. یک روز گذرمان به جنگلی افتاد و مجبور شدیم شب را در همان جنگل سر کنیم. برای اینکه از دست گرگها در امان بمانیم، آتشی روشن کردیم و قرار شد به نوبت نگهبانی بدهیم.
اول پیکرتراش نگهبان شد. ما گرفتیم خوابیدیم و او برای اینکه سر خودش را گرم کند و وقت را بکشد، یک کنده درخت را برداشت و از آن پیکر یک دختر را تراشید. تمام که شد، رفت خیاط را بیدار کرد که به نوبه خود نگهبانی بدهد. خیاط تا چشمش افتاد به دخترک چوبی پرسید: این دیگر چیست؟ پیکرتراش جواب داد: حوصلهام سر میرفت، گفتم محض سرگرمی با کنده درخت پیکر یک دختر را بتراشم. تو هم اگر دیدی وقت روی سرت سنگینی میکند، میتوانی یک دست لباس بدوزی و تنش کنی.
فهرست مطالب کتاب
سخن آغازین
قصه نخست: باج مرگ
قصه دوم: داوری!!!
قصه سوم: شهر دزدها!
قصه چهارم: فریب
قصه پنجم: خر من از کرگی دم نداشت!
قصه ششم: حاکم شایسته
قصه هفتم: شعور و بخت
قصه هشتم: صداقت کودکانه و صراحت مردانه
قصه نهم: روانشناسی فرمانروای شهر هرت
قصه دهم: شاه و ماه
قصه یازدهم: مملکت کوتولهها
قصه دوازدهم: مغز مردم را بگیرید تا نیندیشند!
قصه سیزدهم: تحقیر مردم، رمز استمرار تحکّم
قصه چهاردهم: دوال پا
قصه پانزدهم: ماجرای دهقان فداکار و چوپان دروغگو
قصه شانزدهم: کتیبه روشنگر
قصه هفدهم: تقسیم عقل بین مردم
قصه هجدهم: فرهنگ زندگی شهر هرت
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب قصههای شهر هرت |
نویسنده | سید علیرضا شفیعی مطهر |
ناشر چاپی | انتشارات مرسل |
سال انتشار | ۱۳۹۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 151 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-972-222-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |