معرفی و دانلود کتاب فرمانروایی ذهن

معرفی کتاب فرمانروایی ذهن

وحیدرضا حاجیوندی در کتاب فرمانروایی ذهن، تجربه‌های خود را در قالب داستانی شیرین به شما انتقال می‌دهد و کمک‌تان می‌کند تا مدیریت ذهن‌تان را در دست بگیرید و افکار منفی و ناامیدکننده را از خود دور سازید.

درباره‌ی کتاب فرانروایی ذهن (The kingdom of the mind):

بسیاری از ما در طول زندگی بارها طعم شکست و ناکامی را می‌چشیم و ناامید وسردرگم در تاریکی رها می‌شویم و به طوفان‌ها و مشکلات عدیده‌ای برخورد می‌کنیم. هدف نویسنده پیشگیری از رسیدن به چنین نقطه‌ای برای شماست. حتی تمامی انسان‌هایی که مدعی آموزش راه زندگی به دیگران هستند، اگر از نظم ذهنی خود دور شوند به‌زودی شرایط بدی را تجربه خواهند کرد.

این کار یک دوش و حمام ذهنی است؛ بنابراین همان‌گونه که هر روز بدن خود را با استحمام تمیز نگه می‌دارید همان‌گونه باید ذهن خود را شستشو دهید و با دقت و وسواس افکار، نیات و رویاهای خود را دنبال کنید تا بتوانید از کشتی زندگی خود مراقبت کنید. زندگی کردن و زندگی خوب داشتن و مرگ خوب هم همگی هنری است که شما باید آن را بیاموزید.

کتاب فرانروایی ذهن به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر دوست دارید ذهن‌تان را مدیریت و کنترل کنید، این کتاب برای شماست.

در بخشی از کتاب فرمانروایی ذهن می‌خوانیم:

از مرد آرمانی پرسیدم آیا این همان کشتی احمق‌های معروف نیست و او گفت چرا؟ اما من به آن کشتی احمق‌ها نمی‌گویم. چون این‌ها احمق نیستند، بلکه مشکلات زندگی و محیط بد این افراد را به‌سوی این کارها کشیده است. در حال صحبت با مرد آرمانی بودم که ناگهان کشتی شروع به چرخش کرد و مثل یک بالن یا شاید هم هلیکوپتر به پرواز درآمد. ترس تمام وجودم را گرفته بود. از مرد آرمانی پرسیدم چرا کشتی به چرخش افتاد؟ و او گفت وقتی در دام عادتی بیفتی، مثل این کشتی چرخان در آن خواهی بود و شاید تا آخر عمر معتاد عملی شوی که تو را از زندگی سالم به دور کند. این می‌تواند شامل همه عادات بد هم باشد.

از او خواستم که توضیح دهد چگونه می‌توان از این کشتی خارج شد و او بلافاصله گفت هر عادت بدی آرام می‌آید و باید آرام هم بیرون برود بنابراین بهتر است که با آگاهی و آرامش از دام این عادات بد بیرون بیاییم و تو اکنون می‌توانی با تفکرت چرخش این کشتی را آرام کنی تا از آن پیاده بشویم. به او گفتم آیا تفکر من یا به‌کل انسان‌ها این‌قدر قوی هست و او گفت بله تو هیچ کاری نمی‌کنی مگر به آن فکر کنی و فکر مداوم تبدیل به عادت ناخواسته می‌شود اگر می‌بینی کاری را انجام نمی‌دهی چون به آن فکر نمی‌کنی هرگاه شروع به فکر کردن درباره آرزو یا رویایی باشی به‌زودی خود را در آن خواهی دید.

به قول موریس مترلینگ یک آرزو تا هنگام مرگ دست از سر صاحب آرزو برنمی‌دارد. به خنده گفتم این‌طور که شما می‌گویید ما چوپان رویاهای خود هستیم و مرد آرمانی هم خندید و گفت آفرین چه مثال قشنگی آری پس مواظب گله رویاهای خود باش که بی‌تمرکز تو پخش می‌شوند و به دست گرگ فراموشی خورده خواهند شد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه کتاب
فصل اول: دروازه نور
فصل دوم: سفر به قصر طلایی
فصل سوم: هاله مغناطیسی
فصل چهارم: لحظه تسخیر