معرفی و دانلود کتاب فرقی نمیکند
برای دانلود قانونی کتاب فرقی نمیکند و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب فرقی نمیکند
کتاب فرقی نمیکند، مجموعهی بیست چهار داستان کوتاه است که آگوتا کریستوف با باریکبینی در این داستانها، جهان عینی را با جهان شگفتانگیز خیال میآمیزد. جدایی، انتظار، نوستالژی، بیتفاوتی، جنون و ترحم داستانهای او را میسازند.
یک نامه، زنگ تلفن یا گفتگوهای چهره به چهره، هیچ یک نمیتواند از فشار تنهایی بکاهد و ترمزی سر راه آن باشد. منتقدان، سبک کتاب فرقی نمیکند (No difference) را موجز و درخشان دانستهاند و مؤثر چون پرتاب پیاپی سنگریزهها به قلبی گشاده و خونین.
مارتین لاوال میگوید:
«این نویسنده به صریح و بیپرده نوشتن وفادار است، داستانهایش در زمان و مکان نمیگنجد. کسی نمیداند شخصیتها در این داستانهای کوتاه از کجا میآیند، داستانهای کوتاهی که تحت عنوان میخکوب کنندهی فرقی نمیکند منتشر میشود.»
«فرقی نمیکند» که به گفتهی خود آگوتا کریستوف اولین تلاشهای او برای نوشتن به زبان فرانسه بوده و مشتمل بر داستانهای کوتاهی است که علاوه بر شاعرانگی چیز دیگری هم در خود دارند و آن رنج بودن است. در واقع داستانهای این مجموعه شعرهایی هستند که به نثر نوشته شدهاند و آمیخته به سورئالیسم و رنج بودن هستند، رنجی که که تقریبا در تمام آثار کریستوف دیده میشود اما با طنزی ظریف و دلنشین همراه است که این داستانها را پذیرفتنی و خواندنیتر کرده است.
آگوتا کریستف (Agota Kristof) در سیام اکتبر 1935 به دنیا آمد. این نویسندهی مجارستانی در 1956 در بیست و یک سالگی با شوهر و فرزند چهار ماههاش از کمونیسم گریخت و در نوشاتل سویس ساکن شد. پس از پنج سال، از کار در کارخانه دست کشید، از همسرش جدا شد، به طور جدی زبان فرانسه آموخت و دست به کار نوشتن شد. خیلی از نمایشنامههایش روی صحنه رفت یا در رادیو اجرا شد، پس از آن به نوشتن رمان و داستان کوتاه روی آورد. قبل از مهاجرت شعر هم میسرود.
در سال 1986، رمان دفتر یادداشت او با موفقیت زیادی روبهرو شد و جایزهی ادبی کتاب اروپا را برایش به ارمغان آورد. برای رمان موفق سومین دروغ جایزهی کتاب بینالمللی را در 1992 دریافت کرد. سال 2008 جایزهی ادبی اتریش برای ادبیات اروپا به مجموعهی آثار او تعلق گرفت.
آگوتا کریستف در آپارتمان نیمه تاریک و سادهی خود خلوت گزیده است. همسایههایش خبر ندارند در جوار یک نویسندهی مشهور فرانسوی زبان زندگی میکنند و البته همین دلخواه اوست. آثارش به بیش از سی زبان ترجمه شده، نامش بر سر زبانهاست و همهی این موفقیتها نه دلگرمش میکند نه دلسرد. هرگز این همه موفقیت مرهمی بر زخمش نگذاشت، زخم ترک اجباری وطن.
موضوع اصلی داستانهای کریستوف دربارهی جنگ، ویرانی، عشق، تنهایی و تلاش انسانها برای جلب توجه دیگران است؛ داستانهایی با فضایی تلخ که نویسنده با بهرهگیری از طنز آنها را تلطیف میکند. در واقع کریستف برای نوشتن به سراغ موضوعاتی رفته که به نظر میرسد در زندگی شخصیاش با آنها دست و پنجه نرم کرده است.
در بخشی از کتاب فرقی نمیکند میخوانید:
مرد به چپ و راست میچرخد، چیزی نمیبیند.
میترسد. حتی شاید گریه کرده، ولی مطمئن نیست، چون قطرات باران روی صورتش ریخته.
بالا آسمان خاکستری، پایین گل و لای، این چیزی است که از همه چیز به او نزدیکتر است.
میگوید:
چرا ناپدید شدی؟ دستهای بلوریات به روشنی جویبارهای کوهستان است. در چشمانت سکوت، و در چهرهات بیزاری حک شده است.
مرد روز بعد میگوید:
چهرهات سیاه است، خندهی عجیبی بر آن نقش بسته، با این حال دوست داشتم به کوهستان سفید برسم. همان جایی که مسافران دنبالش میگردند، در حالی که ناامید از پنجرهی قطارهای بیریل، خم میشوند. مسافرانی بیهدف، که در لحظهی ورود خودشان را با زنگهای خطر حلق آویز میکنند. آن جا پیچ و تاب میخورند، همراه پدرم، در میان چرخها، بچههای هرگز زاده نشدهمان گریه میکنند و فریاد میکشند، یک میلیون ستاره راه را به آنها نشان میدهند.
سومین روز مرد میگوید:
شکست خوردهها، ضربهها چشیدند بیآنکه پاسخی دهند. اما آنها شرور شدند. شب هنگام رودخانه را طی کردند و پشت سدها برای تصفیه حساب لحظه شماری کردند.
حتی بیگناهان از پا در آمدند.
روز آخر میگوید:
از من نپرس با موهایی پریشان در باد از من نپرس چه کسی شروع کرد، نپرس چه کسی تمام کرد. آنچه میدانم این است که ضربهی اولی در کار بود.
انتقام تو را میگیرم.
مرد کنار پیکر زنی آرمید، موهای خیساش را نوازش کرد، شاید آن پیکر جز گیاه چیزی نبود.
صد مرد بیپناه در مزرعهای که شلیک تیرها زیر و رویش کرده، ظاهر شدند و گفتند:
کی از گریستن دست میکشیم تا انتقام مردههایمان را بگیریم؟ کی گریستن وکشتن را تمام میکنیم؟ ما بازماندگانیم، بزدلانی که قادر به نزاع نیستیم، قادر به کشتن نیستیم. میخواهیم فراموش کنیم، میخواهیم زندگی کنیم.
مرد میان گل و لای تکانی خورد، اسلحهاش را برداشت، و تا آخرین نفرشان را به هلاکت رساند.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت مترجم
تبر
قطاری به مقصد شمال
خانهی خودم
کانال
مرگ کارگر
لب به غذا نمیزنم
معلمها
نویسنده
بچه
خانه
فرقی نمیکند
صندوق نامه
شمارههای اشتباه
دهکده
خیابانها
چرخ بزرگ
دزد
مادر
مهمانی
انتقام
یک شهر
محصول
فکر میکنم
پدرم
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب فرقی نمیکند |
نویسنده | آگوتا کریستوف |
مترجم | فرزانه شهفر |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
سال انتشار | ۱۳۸۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 95 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-91541-9-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |