معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته

عکس جلد کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته

داستانی کوتاه درباره‌ی دختر ده‌ساله‌ای که روز تولدش را در کنار مادربزرگ و پدربزرگش می‌گذارند. غافل از این که چه اتفاقی در انتظار اوست. کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته اثر نویسنده‌ی جوان مصطفی ارشد اکنون پیش روی شماست.

درباره‌ی کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته

دریا، شخصیت اصلی و راوی کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته، داستان روزی را روایت می‌کند که به جهان کودکانه‌ی ده‌سالگی قدم می‌گذارد و به قول خودش عدد سن‌وسالش از یک‌رقمی بودن درمی‌آید. دریا دختر دست‌فروشی است که همراه پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کند. پدر و مادر او کجا هستند؟ از هم طلاق گرفته‌اند یا دیگر در این دنیا نیستند؟ مصطفی ارشد داستان روز تولد ده‌سالگی دریا را برای شما روایت می‌کند. داستانی که در پایان اتفاقی هولناک مسیر آن را به سمت‌وسویی دیگر می‌برد.

داستان کوتاه ژانری پرطرفدار در ادبیات جهان است که روز به روز مخاطبان بیشتری را به خود جذب می‌کند. بسیاری از مخاطبان ترجیح می‌دهند به‌جای کتاب‌های قطور رمان‌های پرکاراکتر نویسندگان روسیه، در بحبوحه‌ی سرشلوغی‌ها و مشغله‌ها داستانی کوتاه با گره‌افکنی و شخصیت‌هایی نه‌چندان پیچیده بخوانند که کمتر از نیم ساعت از آن‌ها وقت بگیرد. داستان‌ها و نمایش‌های صوتی کانون فرهنگی چوک عمدتاً در همین سبک و سیاق نوشته شده‌اند. این ناشر با آموزش و اعتماد به نویسندگان جوان و تازه‌کار، توانسته است مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه شنیدنی را در سبک‌ها و موضوعات گوناگون تهیه و منتشر کند.

کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته نیز از این دست آثار به شمار می‌رود. این داستان را با صدای غزل بابای، مهدی رضایی، لیدا نیک فرید و زهرا کامکار می‌شنوید.

کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدن این اثر را به علاقه‌مندان داستان کوتاه فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

با مصطفی ارشد بیشتر آشنا شویم

این نویسنده در سال 1369 در مشهد متولد شده است. از دیگر آثار مصطفی ارشد در زمینه‌ی داستان و شعر می‌توان به عناوینی همچون «شاعرانه‌ی عشق»، «اناردون»، «داستان‌های زیرپوستی» و «عشق، قرنطینه، مرگ» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته می‌شنویم

باباحاجی قبل از رفتن به حیاط، سراغ دندان مصنوعی‌اش رفت و برداشت. سرش را خم و نزدیک گوشِ سمعک‌زده مادرجان کرد و به‌آرامی حرف زدند و رو به من خندیدند. می‌دانستم این خنده چیز بدی نیست و من به ادامه تمیزکاری خانه و جمع‌کردن تشک و متکا ادامه دادم.

فهرست مطالب کتاب صوتی

26 دقیقه
گل‌های به یغما رفته

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی گل‌های به یغما رفته
نویسنده
راویغزل بابایی، مهدی رضایی، لیدا نیک فرید، زهرا کامکار
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۴۰۱
فرمت کتابMP3
مدت۲۵ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه ایرانی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته

A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۱۲
داستان ساده روان و زیبا بود
خیلی عالی بود درباره‌ی مشکلات جامعه بود و به صورت روان گفته شده بود
داستان درباره‌ی دختر بچه‌ی هست که وقتی تولد ۱۰سالگیش میشه فکر میکنه بزرگ‌ شده
داستان دختری که مادرش شوهر کرده و رفته و حتی یکبار هم به دیدن دختر نیومده و پدری که فوت شده و دختر هیچ خاطره‌ی ازش تنها و
نداره
دختری با هزار تا ارزو
و اینکه از رویه سنش بزرگ‌نه از رویه مشکلاتش خیلی بزرگتر از سنش هست
دختر با پدر بزرگ مادر بزرگ پیرش زندگی میکنه اونا خیلی دوسش دارن و تمام تلاششون و میکنن که خوشحال باشه و چقدر درد ناک بود که روز تولدش گریه کرد اونم بی صدا برایه پدر و مادرش
دختری ۱۰ ساله که بساط پهن میکنه گوشه خیابون و اینقد دوست نداشته که یه زن رهگذر که بهش میگه از این به بعد دوستیم چقدر خوشحال میشه و میگه فردا لباس چی پوشم
ولی پدر بزرگش با ظرف غذا که داره براش میاره تصادف میکنه و اون بازم ناراحت میشه
متاسفانه همچین داستان‌های واقعیت دارن در جامعه لطفا تا حد امکان کمک کنیم به کسایی که نیاز دارن
مصطفی حیدری
۱۴۰۲/۳/۲۳
کتاب بسیار زیبا و از منظر متفاوت معضل کودک کار و والدین بی مسولیت را بررسی کرده بود. جامعه‌ای را توصیف می‌کند که در آن در نسل قبل که پدر بزرگ و مادر بزرگ هستند یک جامعه‌ی پویا و مسولیت پذیر بوده است که در نسل جدید یک پدر هست که بخاطر اعتیاد از خانواده خود گذشته و دخترش را ول کرده و همسرش را هم طلاق داده است گویی که مرده وشاید نفس بکشد ولی تفاوتی با مرده ندارد و مادری که بدون حس مادری دخترش را رها کرده و دنبال خوشبختی خود وشاید خود خواهی خود رفته است. اما پدر بزرگ و مادر بزرگ که از نسل قبل جامعه هستند مسولیت این بچه را قبول کرده‌اند. بعد در خیابان جامعه‌ای را می‌بینییم که سقوط کرده و به یک کودک فقیر به چشم یک مزاحم و یا اضافه نگاه می‌کنند در حالی که این کودک خود هیچ نقشی در شرایط امروزش نداشته. و در نهایت مردمی که به جای تلاش برای نجات عابر پیاده در حال فیلم برداری هستند. ود در پایان داستان که جامعه به جای کمک به کودک؛ تنها دارایی حقیرش را هم به تاراج می‌برد. چقدر این جامعه شبیه جامعه امروز ما است امیدوارم به زودی از این شرایط رها شویم.
میترا اعظمی
۱۴۰۲/۲/۱۵
داستان کوتاه ولی دارای نکات و آموزه‌های زیادی بود، پدری که با بی مسئولیتش باعث نابودی خود و از هم پاشیدن کانون خانواده‌اش شده بود و مادری که دختر خردسال خود را که نیاز به مهر مادری داشت را رها کرده و به دنبال زندگی و سرنوشت خود رفته بدون اینکه نگران سرنوشت و آینده‌ی فرزند خود باشد، دختری که با پدر محبتهای بزرگ‌ و مادر بزرگ خودبدون مهر و محبت پدر مادر به سن ۱۰ سالگی رسیده بود و زندگی بسیار ساده داشت و مجبور بود به جای اینکه مانند همه‌ی هم سن و سالهای خود به مدرسه برود درس بخواند و از کودکیش لدت ببرد سرکار برود، مردمانی که بدون توجه به او از کنارش رد میشدند بدون اینکه متوجه او و موقعیتش باشند، ولی در بین این رهگذران بی خیال یه خانم و آقایی پیدا میشوند که به او توجه میکنند با او حرف میزنند و اون دختر رو دوست خود خطاب میکنند و اون دختر با وجود تهی دست بودنش سخاوتمندانه از بساط خود گلهایی را عاشقانه به آن دو هدیه میدهد، مردمانی بی رحم که بعد از تصادف پدر بزرگ دختر به جای کمک کردن به آن‌ها با گوشیهایشان فیلم میگیرند و عده ایی هم بساط دختر را به تاراج میبرند، ‌ای کاش مردم بیشتر به اوضاع و انسانهای دور وبر خود توجه میکردند و به فکر حل مشکلا ت یکدیگر بودند
علیرضا رجبیان
۱۴۰۲/۱/۳۰
داستان خوبیه، بسیار کوتاه ومختصر، از کودکی نیاز به ارامش و اسایش، که پدر اسیر اعتیاد در اوج جوانی پس از طلاق همسرش، میمیره و نزد پدر بزرگ و مادر بزرگ زندگی میکنه،
احساسات خونواده‌های تنگدست کاملا ملموسه، از طرف دیگه، افرادی که در اوج بی فرهنگی، دست مایه‌های دختر گل فروش رو با رفتن دنبال پدر دوست
بزرگش، برمیدارن، داشتم عاطفه که تازه باهاش دوست شده بود با شنیدن صدای تصادف به نگاهی به بیرون میکرد و در این لحظه کمک دختر میشد.
دختر داستان، در اوج نداری، سخاوتمندانه گلهای زیبا رو به عاطفه هدیه کرده بود، انتظار داشتم در دنباله داستان بتونه به عشق و محبت، دختر گل فروش پاسخ بده.
در نهایت به پیام مهم رو دریافتم و اون این بود
گاهی از دست فروش‌های پیر و سالمند یا جوونا و کودکان، خرید کنیم، شاید سنگی را از جلو راهشان برداریم و یا از یک ناهنجاری اجتماعی جلو گیری کنیم.
کاش هیچ زور گویی نبود که با بکار گرفتن سالمندان و کودکان، احساسات ناب خدایی را در ‌جودشون نابود کنه، و بدین ترتیبهمه به هم عشق میورزیدن و در کنار هم زندگی محبت امیزی رو داشتند.
کاش مسوولین جامعه هم بیاد افراد کم درامد و پیر و فرتوت بودند تا در اواخر زندگی چنین نکبت بار زندگی نکنند.
Hadis.Qazi
۱۴۰۱/۱۲/۱۱
محتوای داستان خیلی زیبا و غافلگیرکننده بود. داستان درمورد دختری به اسم دریاست که تازده ده ساله شده و از این به بعد خودش رو یک خانم مستقل تصور کرده که با رویای کودکانش قراره زندگی پدربزرگ و مادربزرگش رو اداره کنه. دریا بچه طلاقه یعنی در سنین خردسالی پدر و مادرش از هم جداشدن. پدرش درگیر اعتیاد بوده و الان فوت کرده و مادرش دوباره ازدواج کرده و دریا کل زندگیش رو با پدربزرگ و مادربزرگش گذرونده. دریا کودک کاره و توی خیابون گل میفروشه تا بتونه نیازهای اساسی زندگی رو تامین کنه. دریا توی رویای کودکانش و در خیابون به همه نگاه میکنه و خودش رو توی بهترین لباسها و ماشین‌ها و... غرق میکنه. مردم خیلی از اون خرید نمکنن و یا حتی برای اون ارزشی قائل نمیشن اما بعضی از عابرها مثل عاطفه و همسرش با دید بهتری نسبت به بقیه رفتار میکنن و سعی میکنن دلخوشی کوچکی برای دریا باشن. من از تناقض‌های لحظه به لحظه داستان لذت بردم خصوصا در آخر داستان که عشق به پدربزرگ در نظر دریا برتر از ماشین شاسی بلند قرمز رنگ رویایی دریا بود. یعنی دریا بعد از تصادف پدربزرگ با اون ماشین دیدش نسبت به جامعه عوض شد و حتی مردمان راحت طلب و سودجویی رو دید که وقتی گلها و وسایل دریا رو تو خیابون و بدون حضور فروشنده دیدن دست به غارت زدن درصورتیکه وقتی دریا بود حتی یک نگاه گذرا و دلخوش کننده به اونها نمیکردن و تلخی زندگی وجود چنین آدم‌هایی هست.
من به طور کلی از محتوای داستان لذت بردم اما داستان اشتباهات ادبی و نگارشی زیادی داشت و همچنین گویندگی کار ضعیف بود.
مهناز کیان مهر
۱۴۰۲/۷/۸
داستان ضعیف و با سوژه تکراری کودک دستفروش هست، البته داستان به این سوال جواب نمی‌دهد که با وجود پدربزرگ چرا کودک دستفروشی میکند؟ در داستان اشاره میشود که دخترک با فروش همه اجناسش باز چیز زیادی نمی‌تواند بخرد، اما ناهار قیمه بادمجان دارن. نقش زن و مرد جوان چه بود و چرا باید در عرض چند دقیقه روی که و دخترک اینقدر تاثیر بگذارد دخترک به دیدار بعدی اینکه چه بپوشد فکر کند، حداقل اگه راننده ماشین قرمز مرد جوان می‌بود، داستان جذاب تر میشد.
به نظرم نویسنده می‌خواسته در یک داستان کوتاه معضلات اجتماعی زیادی (اعتیاد، فقر، ازدواج دوم، استفاده از موبایل به جای کمک کردن، اهمیت ندادن به کودک کار و خرید نکردن از او، به غارت بردن وسایل بی صاحب رو بیان کند که این به داستان لطمه زده است.
آیا نویسنده هدفش از بیان این داستان این بوده که همیشه بدتر هم ممکن است. صدای راوی‌ها مناسب و خوب بود.
در کل اگر هم داستان را گوش ندهید چیزی از دست نمی‌دهید
Mahboubeh
۱۴۰۲/۴/۲۲
کتاب زیبایی بود. در مورد دختری که عملا کودک کار هست صحبت می‌کرد. دختری تنها، بدون درک محبتی از سوی پدر و مادرش که با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می‌کرد.
اگر کمی چشمانون رو باز کنیم، از این دخترها و پسرهای کوچیک زیادن دور و برمون. توخیابونها، سر چراغ قرمز، نزدیک دکه‌ها و...
دختر قصمون به خاطر پدرش،
اعتیاد مادرش رو از دست میده. زنی که طلاق می‌گیره و هیچ کدوم از ما احتمالا بهش حق نمی‌دیم که بچه‌ ش رو ول کنه و بره دنبال زندگی خودش! اما واقعا چرا نباید به این زن حق داد؟ چون بچه داره، باید تو آتش بسوزه؟؟؟
دختر قصمون پدرش رو هم به خاطر اعتیادش از دست میده و در کنار خودش نداره، و الان با پدر بزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کنه و برای تأمین مخارج زندگی باید کار کنه و اصلا کودکی نکنه.
با گوش دادن این داستان همپای دخترک، وقتی برای والدینش روز تولدش گریه کرد، اشک ریختم. داستان تلخیه ولی داستان نیست که واقعیت زندگی خیلی از هم وطنان ماهست. کسانی که بی تفاوت از کنارشون رد میشیم.
البته مردم اونقدر درگیر زندگی سخت امروز هستند که حق دارن خیلی چیزها رو نبینن.
ولی تلنگری شد برای من که حواسم به کودکان و پیرمرد و پیرزنهایی باشه که کم نیستند تو خیابون و دارن دستفروشی میکنند.
شاید کمک کوچیک من، نه این‌که صدقه بدم، اینکه ازشون خرید کنم به جای اینکه برم از فروشگاه لوکس خرید کنم. شاید دل اونها رو خوش کردم و لبخندی به صورتشون نشست.
تلنگری شد برام که باهاشون حتی یک جمله هم کلام بشم، اسمشون رو بپرسم و براشون شده یک شکلات، اسباب بازی گیره سر و... بخرم و هدیه بدم شاید دلشون شاد شد.
من همانند والدین دختر، جامعه رو هم مقصر می‌دونم تو این وضعیتی که برای دختر بوجود اومده.
ممنون از نویسنده و ممنون از راویان خوب
Sadaf Akhlaghi
۱۴۰۱/۱۰/۲۷
یکی از معضلات مهم این روزهای ماست.
داستان خیلی زیبا بخشی از زندگی و شرایط سخت کودکان کار رو به تصویر کشیده، کودکی که پدرش فوت کرده و یتیم شده و حالا مادرش ازدواج مجدد کرده و یه جورایی کودک رو رها کرده و کودک با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کند و برای گذراندن زندگیش گل میفروشه
تا اینکه یه روز کمی
کودک بخاطر موضوعی از وسایل خودش که کنار خیابون بود دور میشه
و بعد برگشت میبینه وسایلش به یغما رفته.
این داستان به نوعی میخواد تلنگری بزنه که اگر از اموال هم محافظت نمی‌کنید حداقل غارت هم نکنید شاید اون چیزهای هرچند ساده برای کسی تمام داراییش باشه.
شکوفه امیری
۱۴۰۲/۳/۲۰
با سلام، کتاب صوتی گل‌های به یغمارفته اثر اقای مصطفی ارش است.
این داستان، در مورد دختری که پدر ومادر خود را از دست داده است و همراه پدربزرگ ومادربزرگ خود زندگی می‌کند.
دختری که در سن ده سالگی، مسئولیت سنگینی روی شانه‌های کوچک و نحیف خود متحمل می‌شود. کودکی که پدربزگ ومادربزگ،
ارزو‌هایی برای و
او دارند. پدر بزگی که تصادف کرده است، دختری که گل هایش جا مانده، کنار پیاده روی که گل هایش به یغا می‌رود.
این رمان از درد فقر می‌گوید از کسانی که اگرچه، تنگدست هستند، اما کنار هم خوشبختند، وارامش دارند
Mozhgan
۱۴۰۲/۸/۱۶
کتاب گل‌های به یغما رفته داستان تکراری و واقعی این دوران است. تعدادکودکان کار هر روز بیشتر می‌شود و مشکلاتشان بزرگتر. بچه‌های کار قربانیان خانواده و جامعه و اقتصاد هستند. کودکانی پاک با استعداد مانند دخترک این داستان که دیگران سرنوشتی تلخ و سخت را برایشان رقم زدند. به امید روزی که هیچ کودک کاری در هیچ نقطه‌ای از دنیا وجود نداشته باشد. و بچه‌ها بچگی کنند و زندگی که حقشان است داشته باشند.
Fereshte Akbari
۱۴۰۲/۵/۱
کتاب بسیار غمناکی بود. و چیزی ک خیلی دوس داشتم ربط اسم کتاب با پایان داستان بود. داستانی کوتاه درمورد کودکان کار و دنیا و آرزوهای قشنگشون و نیازشون به یک‌توجه کوچیک و رفتار محبت آمیز از سمت ما آدم‌ها و خرید یه کالای کوچیک‌ازشون ک برای ما پولی نیس اما میتونه دل یه کودک‌کار رو بسیار شاد کنه. داستان پدر و مادر بی مسئولیت و اعتیاد. کتاب زیبایی بود. ممنونم از کتابراه که رایگان در اخیتار ما قرار داده💌
سهیلا جعفری آخا
۱۴۰۲/۳/۲۸
داستان علیرغم کوتاه بودن پراز حرف و واقعیتهای روز جامعه بود
و مهمتر نقش ما مردم در کنار این افراد آسیب پذیر و نیازمند کمک را واقعی به نمایش گذاشته بود که در اوج تصادف دنبال سوژه برای شبکه اجتماعی می‌گردیم و راننده‌ی بی مسئولیتی که حتی نمی‌پدیرد مقصر بوده مردمی که بساط دخترک را به یغما می‌برند اوح بی پناهی و بی کسی که یک دختر بچه و.... خیلی عالی بود و واقعا تاثیر گذار🙏🙏🙏
مهدی عزتی
۱۴۰۲/۶/۳۰
فقر و کودک کارو جامعه سقوط کرده و بی‌وجدانی مردم و فروپاشی عقاید و فرهنگ و... را می‌توان در این داستان جالب و غمگین دید اما تنها دلخوشی این داستان عاطفه و مرد همراهش بود که به عنوان امید وجود داشتند سخت در حیرتم که هیچکس کمک نکرد و فقط فیلم میگرفتند امیدوارم به زودی به یک فرهنگ و وجدان شایسته برسیم و دیگر چه در واقعیت و چه در داستان فقر و غم نبینیم
فرزانه
۱۴۰۲/۴/۲۹
در حد انشای همون دختر بچه‌ای بود که سنش تازه دو رقمی شده اصلا جذابیت نداشت. همه معضلات خانوادگی و اجتماعی و به زور چپونده بود و پشت سرهم ردیف کرده بود که به خورد آدم بده اصلا احساسم و درگیر نکرد. فاقد جذابیت و اصول داستان نویسی بود.
نون (تافتان) که راوی گفت، دیگه چیه...
و برام سوال شد از شیشه آمبولانس میشه بیرون و واضح دید؟
فائقه
۱۴۰۱/۱۰/۲۱
اول بگم کیفیت صدا پایین بود ولی دستان خوب و صدای راوی خوبتر بود در مورد دختر ده ساله‌ای که پدرش فوت شده و مادرش ازدواج کرده و پیش پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکنه و خودش کنار خیابون گل میفروشه و.... مشکلی در جامعه که اگه کنار خیابون چیزی بزاری و به هر دلیلی بری تا برگردی اموالت رو بردن
مشاهده همه نظرات 86

راهنمای مطالعه کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته

برای دریافت کتاب صوتی گل‌های به یغما رفته و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.