معرفی و دانلود کتاب صوتی مصائب یک فری

معرفی کتاب صوتی مصائب یک فری

کتاب صوتی مصائب یک فری نوشته‌ی وجیهه غلامحسین زاده، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه طنز حول محور شخصیتی به نام «فری» است که یک نوجوان فوتبالی دوآتشه است. ماجراهایی که در زندگی شخصی فری رخ می‌دهند، مبنای داستان‌های این کتاب هستند و هرکدام، نکته و پند اخلاقی خاصی را در بر می‌گیرند.

درباره‌ی کتاب صوتی مصائب یک فری

فرید، شخصیت اصلی کتاب صوتی مصائب یک فری نوشته‌ی وجیهه غلامحسین زاده، که به اجبار و ممارست چندساله‌ی پدرش، حالا همه او را فری صدا می‌زنند، پسر نوجوانی است که به همراه خانواده‌اش در یک آپارتمان چند طبقه زندگی می‌کند. فری یک طرفدار دو آتشه‌ی فوتبال است؛ کسی که نه‌تنها تماشای هیچ مسابقه‌ی فوتبالی را در تلویزیون از دست نمی‌دهد، بلکه خودش هم یک‌پا فوتبالیست است و در مدرسه‌ی فوتبال محله، برای خودش اسم و رسمی بهم زده.

فری زندگی پرماجرایی دارد. حتی اگر خودش هم عادی و معمولی به زندگی کردن ادامه دهد، اعضای خانواده و همسایه‌ها و هم‌محلی‌ها و دوستان اجازه نمی‌دهند که حتی یک روز، بدون پشت سر گذاشتن یک اتفاق عجیب بگذرد. برای همین هم هرروز، یک داستان تازه برای تعریف کردن وجود دارد، داستانی که شاید در ابتدا تنها موضوعی خنده‌دار و بی‌اهمیت به نظر برسد، اما نکته‌ای مهم و درخور توجه دارد که در کتاب صوتی مصائب یک فری مورد توجه قرار می‌گیرد.

برای مثال فری تازه روزی به غاز نبودن مرغ همسایه پی می‌برد که مادربزرگ با آن لحن فیلسوف‌مأبانه‌اش به او تذکر می‌دهد که: «همیشه نباید تو حسرت داشته‌های دیگرون باشید، اگه چشای کورتون رو باز کنید خودتونم چیزایی دارید که بتونید بهش افتخار کنید!» البته که آدمیزاد هیچ‌وقت تنها با شنیدن حرف شیرفهم نمی‌شود. برای همین هم موقعیت‌هایی در زندگی پیش می‌آید که فری به چشم خودش ببیند عزت نفس از هر چیز دیگری مهم‌تر و گران‌تر است. مثلاً مادر اعتقاد دارد که جنس خارجی باکیفیت‌تر و بهتر از جنس داخلی است. برای همین هم از همان اول زندگی دست می‌گذارد روی ماشین لباسشویی خارجی‌ای که از حق نگذریم جنس بی‌کیفیتی هم نیست. اما حالا یک مشکل وجود داشت؛ اینکه یک قطعه‌ی کوچک و ناقابل از همین لباسشویی خراب شده و چون این قطعه در بازار پیدا نمی‌شود، مادر ناچار است تا ماشین لباسشویی دسته‌گل هجده میلیون تومانی را بگذارد جلوی در. البته که مادر باز هم از این اتفاق درس نمی‌گیرد و در خرید بعدی باز هم دست می‌گذارد روی یک برند خارجی دیگر که از قضا آن هم در ایران قطعات نایابی دارد...

داستان عزت نفس به همین جا ختم نمی‌شود. داستان دیگری که فری از آن درس می‌گیرد، از این قرار است که تیم فوتبال محله‌شان - که خود فری هم در آن بازی می‌کند- در یک بازی از تیم حریف که بچه‌های یک محله‌ی دیگر هستند، جلوتر می‌افتد و احتمال بردنشان خیلی بالا می‌رود. اما تیم حریف در حرکتی هوشمندانه و البته ناجوانمردانه، شایعه می‌کند که برای خودشان مربی برزیلی استخدام کرده‌اند. همین شایعه چنان قدرتی به بچه‌های تیم حریف می‌دهد که ناگهان بازی باخته را به بازی برده بدل می‌کنند. اما این پایان ماجرا نیست، چون بچه‌های زیادی از جمله خود فری، از هیجان داشتن مربی برزیلی در تیم محله‌ی بالا ثبت‌نام می‌کنند. شأن و مرتبه‌ی فری در این باشگاه چنان دستخوش تحول می‌گردد که اگر یک توپ وارد دروازه‌اش شود، وظیفه‌ی خطیر شستن توالت‌های باشگاه به وظیفه‌ی قبلی‌اش که توپ‌جمع‌کنی باشد اضافه می‌شود. ولی در نظر فری همه‌ی این‌ها ارزش دارند، چون مربی تا وقتی برزیلی باشد، بقیه‌ی ماجرا چندان مهم نیست. زمانی که تیم قبلی فری در مقابل تیم فعلی‌اش بازی را می‌برد و جام قهرمانان را بالای سر می‌کشد، فری می‌فهمد که شاید اگر عزت نفسش را سفت چسبیده بود او هم می‌توانست سهمی از این برد داشته باشد...

کتاب صوتی مصائب یک فری کاری اثری مشترک از نشر صوتی سماوا و انتشارات مهرک است. ارسلان جولایی روایت این کتاب را به عهده دارد.

کتاب صوتی مصائب یک فری برای چه کسانی مناسب است؟

نوجوانانی که به داستان‌های طنز علاقه دارند، مخاطبان اصلی این کتاب محسوب می‌شوند.

در بخشی از کتاب صوتی مصائب یک فری می‌شنویم

معلم تاریخ ما یک جمله‌ی معروف داشت که به‌طور میانگین هر جلسه پنج بار تکرار می‌کرد. طوری‌که از بین همه‌ی مباحث مهم درس تاریخ و اسم یک میلیون پادشاه ایرانی و خارجی که باید ترتیب آن‌ها را مستقیم و معکوس و ضربدری با سال‌های پادشاهیشان حفظ می‌کردیم، همان یک جمله بهتر از همه یادم مانده. جمله‌ی معروف این بود که «خیلی از انقلاب‌های بزرگ با اتفاق‌های عجیب جرقه می‌خورند.» نتیجه‌گیری امیدوارانه این است که این جمله را حفظ شدم. چون شاگرد خیلی زرنگی هستم. یا اینکه از بین مباحث تاریخی به انقلاب کشورها علاقه‌ی بیشتری داشتم. اما فرض واقع‌بینانه و البته ناامیدکننده این است که حفظ شدن همین یک جمله هم فقط به خاطر این بود که یه نمونه‌ی عینی واضحش را جلوی چشمم داشتم و آن ساختمان خودمان بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی