معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی مرز

عکس جلد کتاب صوتی مرز
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی مرز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی مرز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی مرز

سمیه جعفری در کتاب صوتی مرز، داستان کوتاه و غمباری از وضعیت دشوار پناهندگان افغان روایت کرده و نشان داده که چگونه فقر می‌تواند زندگی‌های بسیاری را نابود و افراد زیادی را در راه گریز از آن قربانی کند؛ سرنوشت شومی که پیش‌از هر کس، گریبان کودکان و ضعیف‌ترها را می‌گیرد.

درباره‌ی کتاب صوتی مرز

داستان کتاب صوتی مرز نوشته‌ی سمیه جعفری، جایی در مرز میان ایران و افغانستان در جریان است. جاده‌های خاکی، آفتاب سوزان سر ظهر مردادماه، زنان و مردانی که با بقچه‌ها و گونی‌های بزرگ وسایل بر سر و شانه در حرکت‌اند و بچه‌های قدونیم‌قدی که با پای برهنه به دنبالشان می‌روند، تصویر خسته و تب‌داری از مهاجرت اجباری را شکل می‌دهد. ماشین‌های سواری و وانت و کامیون هرکدام در حرکت‌اند که این حرکت مدام خاک را در هوا می‌پراکند و تنفس در این محیط را دشوارتر می‌کند. بسیاری از مردم ماشین‌هایشان را در گوشه‌ای متوقف کرده‌اند و تا معین شدن تکلیفشان در این فضای داغ و خسته، استراحت می‌کنند.

شخصیت اصلی این داستان، پسربچه‌ی افغانستانی است که با شرایطی طاقت‌فرسا در حال کار کردن است. او با قیمتی بسیار کم، آب را با گالن به خانواده‌هایی که در آنجا منتظرند می‌رساند و با پولی که می‌گیرد برای خودش قرص نانی می‌خرد. حالا در این آفتاب آتشین ظهر، او با دو گالن آب بر دوش که با طناب به هم بسته شده‌اند، به سختی به راهش ادامه می‌دهد.

گالن‌های آب بسیار سنگین‌اند و فشاری که طناب روی دوش او انداخته، هر آن ممکن است کتفش را ببرد. پسر به‌آرامی راه می‌رود و نفس‌نفس می‌زند. با هر قدم کوچکش، کمی آب از گالن‌ها به زمین می‌ریزد که او را بسیار مضطرب می‌کند؛ آخر هرچه مقدار آبی که تحویل می‌دهد کمتر باشد، دستمزدش هم کمتر می‌شود.

پسرک بسیار تشنه است اما حق ندارد جرعه‌ای از آب بنوشد. بعد از هر چند قدم ناچار می‌ایستد و نفسی تازه می‌کند. در یکی از این توقف‌های کوتاه، چشمش به ماشین جیپ مشکی رنگی می‌افتد که چند نظامی اطراف آن ایستاده‌اند و مردان دستبندزده را یکی پس از دیگری سوار ماشین می‌کنند. پسرک بی‌توجه به آن‌ها، گالن‌های آب را به دوش می‌گیرد که به راهش ادامه دهد، تا اینکه با گذر آن جیپ مشکی، گرد و خاک زیادی در هوا بلند می‌شود...

کتاب صوتی مرز اثری از نشر صوتی خانه‌ی داستان چوک است و شما آن را با صدای شقایق مهرابی می‌شنوید.

کتاب صوتی مرز برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه اجتماعی، از شنیدن این کتاب استقبال خواهند کرد.

در بخشی از کتاب صوتی مرز می‌شنویم

گردوغبار مانند مه، همه‌جای اسلام‌قلعه را گرفته بود. هرازگاهی عبور ماشین یا موتوری، خاک را از زمین جارو کرده و به هوا بلند می‌کرد. هرازگاهی به غلظت این مه اضافه شده و عبور و مرور را سخت می‌کرد. از پشت این پرده‌ی مه پسرک می‌توانست جمعیت در رفت‌وآمد را ببیند.

فهرست مطالب کتاب صوتی

10 دقیقه
مرز

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی مرز
نویسنده
راویشقایق مهرابی
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۴۰۳
فرمت کتابMP3
مدت۹ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مرز

Sin90
۱۴۰۳/۰۵/۲۸
داستان صوتی "مرز" داستان کوتاه و غمگینی بود که موضوعش کودک کار افغان هستش
توصیفات داستان بسیار با جزئیات بیان شده که کاملا حس و حال موجود در محیط داستان رو برای شنونده ملموس میکنه، صدای خواننده هم خوب بود
واقعا تصور یک لحظه‌ی خودمون به جای کودکان کار چه ایرانی چه افغانستانی و.. ‌. خیلی سخت و است
ناراحت کننده که بچه‌ای که در سنی قرار داره که باید بازی کنه و زندگی شادی رو تجربه کنه در بین دود و دم کوچه و خیابان‌ها کار میکنه...
و فکر کنید برخورد بد آدم‌هایی که اطرافشونن چقدر میتونه در حقشون بی انصافی باشه...
داستان تاثیر گذاری بود و امیدوارم هر کسی که گوش میکنه به این فکر کنه که چطور میتونه در حد خودش تاثیر مثبتی روی زندگی چنین بچه‌هایی بذاره حداقل با برخورد درستش...
ممنون از کتابراه🌷
مجیدناجی
۱۴۰۳/۰۷/۰۹
خطر اسپویل:
داستان روایت کردن روزگار ملتی ست که استعمار سرمایه داری زندگی و آرامش را از آنان گرفته و زحمت و بی سوادی و ندادن هیچگونه حقوق. به اجبار وبا زور گلوله و تفنگ به اینگونه جوامع تحمیل کرده اند. مشکلاتی از قبیل کودکان کار، نداشتن سرپناه، نداشتن کار، مهاجرت اجباری و متاسفانه دزدی و خودفروشی
را به جامعه تحمیل میکنند. بقول قدیمیها به مرگ میگیرند که به تب رضایت دهیم. پلیسی که با مالیات ما حقوق میگیرد و قرار است امنیت فراهم کند. برعکس عمل میکند، ملت را میزند، میبندد، شکنجه میدهدو بقتل میرساند. جامعه شده است مانند خان و افرادش، در وسعت برزگتر. دولت و پلیس سرکوبگرش. ممنونم از تمام عزیزان روشنگر کتابراه
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۹/۱۴
این داستان کوتاه شرحی از مدت کوتاهی از زندگی مردم گرسنه و کودکان کار افغان رو میده. مردمی که غذایی برای خوردن ندارند و بچه‌ها مجبور به انجام کار سخت هستند. داستانش واقعا غم‌انگیز بود. خصوصا اونجایی که کودک با خودش میگه کاش گل هم مثل کیک خوشمزه بود تا بشه اون رو خورد. نویسنده خیلی آروم صحنه رو توصیف میکنه و گرسنگی و بی‌پولی اون مردم رو شرح میده و همین روایت آروم تاثیر عمیق و غم بزرگی رو در دل مخاطب به جا میذاره. خیلی کارشون هنرمندانه بود، با این که داستان نقطه‌ی اوج و فراز و فرودی به اون صورت نداشت، اما با وجود سیر روایی یکنواخت و آرام، کار خودش رو انجام داد و پیامش رو به مخاطب انتقال داد.
زری بانو
۱۴۰۳/۰۷/۱۲
کودک 6-7ساله‌ی افغان دوگالن آب را بسختی به وسیله‌ی نخ زمختی که به شانه هایش انداخته بود در مرز دو کشور جابجا می‌کرد. گرسنه و درمانده، عطش خوردن خوراکی‌های خوشمزه‌ی کودکی جایشان را به توان ناسر انجامی داده بود که کودک افغان با انگشتهای کوچکش رویای آن را در روی زمین گل آلوده می‌کرد. زنی، مرغی را به و شکم بسته بود وانمود می‌کرد باردار است تا برای کودکانش خوراک ماکیان ببرد. داستان تا حدودی نامفهوم بود که آن جا کجا بود که ساکنانش در مقابل چشمان پلیس تشنه و گرسنه بودند و از پلیس در هراس. پلیس اگر مراقب امنیت و دارایی مردمان نباشد... به چه کار آید🤔🤔🤔
Amin Bolandi
۱۴۰۳/۰۸/۲۶
کوتاه تر از کوتاه
دردی از درد‌های دردمندان همسایه‌ای که ده هه هاست که مردم‌اش عذاب کشیده‌اند. مدتی هم هست که ما ایرانیان بنا به دستور _ یا بدلیل دستورات و نتیجه نسنجیده شان _ با ایشان بسیار بدبین _ به حق یا نه _ شده ایم.
ممنون
قاصدک
۱۴۰۳/۰۶/۲۷
درسته داستان کوتاه بود و نویسنده موضوع بکر ونابی برای نوشتن داشت ولی درکل داستان نقطه عطفی نداشت ریتم داستان یکنواخت بود و پایانش هم بازموند و تاثیرگذار نبود می تونست از زاویه بهتر، مشکلات کودکان کار افغانستان رو بیان کنه
Nahid razdan
۱۴۰۳/۰۶/۲۸
سلام و سپاس از زحماتتون قدر میدونیم و موفق باشید ۹نامه آخر بخاطر تشایه شدید اسمی. تشخیص شخصیت نگارنده نامه برام نامفهوم بود ای کاش از همان تن و صدای گوینده در متن داستان استفاده می شد باز هم ممنونم
مریم وثوق
۱۴۰۳/۰۵/۲۷
متن روان و زیبا بود، اما انگار یک تکه از یک کتاب بود. ابتدا و انتهای آن مشخص نیست و پایان ندارد. خانم گوینده هم نتوانست به درستی متن را بخواند.
نازیلا کوهزاد
۱۴۰۳/۰۶/۱۸
داستانی کوتاه وغم انگیز ومتاسفانه خیلی نزدیک به واقعیت که تصورش برای هرکسی وحشتناکه با تشکر از نویسنده، راوی و کتابراه
کاربر ف
۱۴۰۳/۰۵/۱۷
داستان تلخی بود که متاسفانه تو واقعیت کم هم نیستن خانم گوینده؛ هر آزگاهی؟! کاش قبلش جایی میشنیدید این کلمه رو.
مهرداد
۱۴۰۳/۰۸/۱۶
نمیشه اسم این رو ادبیات داستانی گذاشت یه شرح حال بود بیشتر تا داستان نظر شخصی بنده
Negin
۱۴۰۳/۰۵/۲۴
واقعا غم انگیزه. تو واقعیت خیلی از بچه‌های افغان بی دلیل کشته میشن و بهشون ظلم میشه
عباس حیدری
۱۴۰۳/۰۴/۳۰
هرآزگاهی؟ هر از گاهی درسته گوینده عزیز... خانم گوینده بسیار بسیار کم مطالعه وکتاب نخون تشریف دارن.
امیرمجیدمطهری
۱۴۰۳/۰۴/۲۵
ادبیات کتاب بسیارپرمعنا وگیراست*درودبرخانم جعفری وخانم مهرابی*واقعن برهردونفرتان بایدبگم دست مریزاد
Zahra
۱۴۰۳/۰۷/۲۰
فایل صوتی مرز، داستانی غمگین در مورد کودک کار افغانی است.
مشاهده همه نظرات 39

راهنمای مطالعه کتاب صوتی مرز

برای دریافت کتاب صوتی مرز و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.