معرفی و دانلود کتاب صوتی دید و بازدید

معرفی کتاب صوتی دید و بازدید

کتاب صوتی دید و بازدید اولین مجموعه داستان منتشر شده توسط جلال آل احمد است. داستان‌های این مجموعه به ماجراهای جوانی می‌پردازند که در ایام عید به خانه‌ی نزدیکان و آشنایانش می‌رود و حوادث جالبی برایش اتفاق می‌افتند. جلال آل احمد در این داستان‌ها، برخی از رسم‌و‌رسومات زمانه‌ی خودش را نقد می‌کند و با زبانی طنز و ساده، به باورها و عقاید اشتباه مردم می‌تازد.

درباره‌ی کتاب صوتی دید و بازدید

جلال آل احمد کتاب دید و بازدید را در سال 1324 منتشر کرد. نسخه‌ی اولیه این کتاب، مشتمل بر 10 داستان کوتاه از این نویسنده بود ولی پس از اینکه کتاب به چاپ هفتم رسید، او دو داستان دیگر نیز به این کتاب اضافه کرد. این کتاب نام خود را از اولین داستان این مجموعه برگرفته است و باقی داستان‌های آن از این قرارند: «گنج»، «زیارت»، «افطاری‌های بی‌موقع»، «گلدان چینی»، «تابوت»، «شمع قدی»، «تجهیز ملت»، «پستچی»، «معرکه»، «ای لامس، سبا!» و «دو مرده».

تقریباً تمامی داستان‌های کتاب صوتی دید و بازدید، به رسم‌و‌رسومات و باور‌های خرافی مردم می‌پردازند. جلال آل احمد در زمان نوشتن این کتاب 22 سال سن داشت و بسیاری از این داستان‌ها حاصل تجربیات و مشاهدات خودش هستند. در داستان اول، ما با جوانی روبرو می‌شویم که برای دید و بازدید عید در چندین میهمانی شرکت می‌کند و با دیدن خرافات و تجملات مردم متعجب می‌شود. در داستان دوم، در یکی از مراسم‌های دید و بازدید، خاله‌ی بزرگ یک خانواده، برای اهل خانه داستان زندگی کسی را تعریف می‌کند که با پیدا کردن گنجی ثروتمند شده بود ولی بعد زندگی‌اش دچار مشکلات زیادی می‌شود. جلال آل احمد در این داستان به این باور و خرافه‌ی اشتباه می‌پردازد که «آدم بدبخت و بیچاره را هر گُلی به سرش بزنی بدبخت است».

یکی از اصلی‌ترین مضامینی که جلال آل احمد در کتاب صوتی دید و بازدید و همینطور دیگر داستان‌هایش به آن می‌پردازد، رفتار متظاهرانه است و این مسئله در داستان «گلدان چینی» به بهترین شکل نشان داده می‌شود. در این داستان، مردی که گلدانی چینی خریده است، سوار اتوبوسی می‌شود. در یکی از پیچ‌ها، راننده به شکلی ناشیانه می‌پیچد و گلدان از دستش می‌افتد و می‌شکند. پس از این، مسافران که همگی نمازخوان و خداشناس هستند به جای اینکه طرف او را بگیرند، از راننده حمایت می‌کنند و با بی‌رحمی عدالت را زیر پا می‌گذارند.

مضمون تظاهر و دورویی در داستان دیگری به نام «تابوت» نیز به خوبی مشاهده می‌شود. در این داستان جمعیتی ده پانزده نفری در روزی زمستانی در حال حمل کردن تابوتی هستند و به سرعت آن را به سمت قبرستان می‌برند؛ اما زمانی که تابوت به روی زمین می‌افتد و جسد مرده از آن بیرون می‌آید، جمعیت با دیدن جسد و فهمیدن اینکه جسد متعلق به چه کسی‌ست، فرار می‌کنند.

به طور کلی می‌توان گفت جلال آل احمد در کتاب صوتی دید و بازدید مثل همیشه با نگاهی ظریف و درعین‌حال متعهد به جامعه‌ی پیرامونش نگاه می‌کند و طنز نیش‌دار و تیزش، زشتی‌های جامعه را مورد انتقاد قرار می‌دهد. قلم و لحن او در این کتاب نیز مانند دیگر آثارش شیوا، روان و ساده است و جلال آل احمد با همین صمیمیت و سادگی در دل مخاطبین خود نفوذ می‌کند و آن‌ها را تا انتها با خود همراه می‌کند.

ناشرین زیادی کتاب دید و بازدید را منتشر کرده‌اند. نسخه‌ی صوتی این کتاب را نشر صوتی آوای چیروک به گویندگی بهمن وخشور تهیه کرده است.

کتاب صوتی دید و بازدید برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدن کتاب صوتی دید و بازدید به تمامی کسانی که به داستان‌های کوتاه ایرانی و همینطور نثر و قلم جلال آل احمد علاقه دارند، توصیه می‌شود.

با جلال آل احمد بیشتر آشنا شویم

جلال آل احمد (1302-1348) نویسنده و مترجم مشهور ایرانی‌ست. او که یکی از روشن‌فکران مهم قبل از انقلاب به شمار می‌رود، در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود و تا مدت‌ها در مبارزات سیاسی شرکت می‌کرد. آثار ادبی و غیرادبی او تأثیر فراوانی بر جریان داستان‌نویسی و روشن‌فکری در ایران گذاشتند. ازطرف دیگر، او با ترجمه‌هایش برخی از نویسندگان مشهور جهان را نیز به مخاطبین ایرانی معرفی کرد. از آثار مشهور جلال آل احمد می‌توان به کتاب‌های «پنج داستان»، «از رنجی که می‌بریم» و «سرگذشت کندوها» و همینطور ترجمه‌ی او از کتاب‌های «بازگشت از شوروی» نوشته‌ی آندره ژید و «کرگدن» نوشته‌ی اوژن یونسکو اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی دید و بازدید می‌شنویم

تابوت روی شانه‌ی یک جمعیت ده پانزده نفری شاید به برکت کارهای نیکی که میّت در مدت زندگانی‌اش کرده بود، تند می‌رفت. یک صبح زود زمستان بود. برف تک‌و‌توک می‌بارید و روی زمین تا آن‌وقت توری سفیدی از برف که طبیعت هنوز می‌توانست از پشت آن رنگ‌و‌روی خود را بنمایاند کشیده شده بود. سپورها که اگر می‌دانستند امروز برف خواهد بارید، این‌قدر زود سر کار خود حاضر نمی‌شدند، در گوشه‌ای زیر یک ایوانِ پیش‌آمده در خیابان نشسته بودند و چپق می‌کشیدند و یا به جمع‌آوری پهن‌هایی که در طول هفته در گوشه‌ای انباشته بودند و می‌ترسیدند دوباره خیس بشود، مشغول بودند. اتوبوس‌ها هنوز به راه نیفتاده بودند و گداها که از راه می‌رسیدند جای هر روزی خود را می‌گرفتند و تازه بساط خود را می‌چیدند.

دسته‌ی مشاع آن تند می‌رفت. یا مردم کار داشتند و یا نه، از بس مرده سبک‌بار بود و همه به دنبال «لا اله الی الله»ای که یکی از آن میان کشیده و بلند می‌گفت و شاید می‌خواست مردمانی را که در خانه‌های خود آسوده و فارغ از خیال مرگ زندگی می‌کردند به فکر آخرت بیاندازد و یا آن‌هایی را که نه از قال‌و‌قیل خروس‌ها و نه از صدای مؤذن پیر مسجد نزدیک برای نماز صبح بیدار نشده بودند، برخیزاند.

فهرست مطالب کتاب صوتی