معرفی و دانلود کتاب شنای خونین: خاطرات سرباز وظیفه اسداله پرهیزکار مغانلو
برای دانلود قانونی کتاب شنای خونین و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شنای خونین: خاطرات سرباز وظیفه اسداله پرهیزکار مغانلو
ابراهیم صادقی مغانلو در کتاب شنای خونین زندگینامهی این رزمندهی دلاور را از دوران کودکی تا روزهای پرصلابت دوران دفاع مقدس به تصویر کشیده است. لحظههای دفاع مقدس مدیون رشادتها و ایثارگریهای این مردان بیادعاست.
دربارهی کتاب شنای خونین:
رزمندگان و شهیدان دفاع مقدس همچون ستارگان درخشانی هستند که چراغ پرفروغ عشق و معرفت را روشن نگه داشتهاند. مردانی از جنس آهن و خاطرههایی که مملو از عشق و اخلاصاند. روایتی از مردان بیادعا که عرفان نظری را از اسلام و عرفان عملی را در جبهههای جنگ آموختند.
مردم خوب، شریف و نجیب ایران زمین هشت سال جنگ را اداره کردند. البته در طول تاریخ نیز همین بوده است. هیچ گاه دولتها مردم را اداره نکردند. بعضیشان خواستند ولی در میانهی راه ماندند. چه بسا که بار کج دولتها را همین مردم سامان دادند. همیشه مردماند که به داد دولتها میرسند. فرزندان مردم در لباس سرباز، بسیج، پاسدار، نظامی یا شخصی. جیب و درآمدشان در قالب هدایای مردمی؛ بیحساب و کتاب و با بخشندگی وصفناشدنی. نظام مردمی، رهبر مردمی، جنگ و دفاع نیز مردمی. همه چیز مردمی. زنده باد ملت ایران.
کتاب شنای خونین مناسب چه کسانی است؟
این کتاب به علاقهمندان به خاطرات و زندگینامهی رزمندگان جنگ ایران و عراق پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب شنای خونین میخوانیم:
درهی بین ما و عراقیها مینگذاری شده بود. تپهای که در دست عراقیها بود، دید و تیر بهتری داشت. از تپهای که ما در آن مستقر بودیم، بلندتر بود. از تپهی در دست آنها، ایلام و کرمانشاه در تیررس دشمن قرار میگرفت و با توپخانه آن شهرها را هر روز و هر ساعت میزدند. نیروهای اشغالگر بعثی که شهر مهران را در دست داشتند از این امتیازها استفاده کرده و پیوسته از ما شهید و مجروح میگرفتند. ساعت یک بامداد 59/10/15 اعلام آمادهباش شد. هدف حمله، تپهی مقابل بود. سه روز قبل یک گروه شصتنفری از نیروهای ما حمله کرده و تقریباً همه قلعوقمع شده بودند. میگفتند این محل برای تک مناسب نمیباشد. فکر دیگری باید کرد. از طرفی بنیصدر خائن که خیلی دوست داشت خود را در مناطق مرزی و عملیاتی مثلاً موفق نشان دهد، دستورهای غیرمنطقی صادر میکرد. میگفتند، او با نظرات کارشناسی و طرحهای فرماندهان دلسوز ارتش و نیروهای مردمی چندان کاری ندارد! مشاورانی دارد که معلوم نیست از کجا آمدهاند و کجا دوره دیدهاند! مشاورانی عبوس و خبیث!
قمقمهها را پر آب کرده و به غیر از خشاب بیست تیری که روی اسلحه بود دو خشاب ذخیره هم پر کردیم. سه عدد نارنجک تحویل گرفته، کلاه آهنی و کولهپشتیهایمان را نیز آماده کردیم.
یکی از سربازان که اهل ارشق پارس آباد دشت مغان بود، همان روز پایش آسیب دید. پایش لای سنگ گیر کرد و شکست. بچهها به او میگفتند: خدا تو را دوست دارد. به موقع آسیب دیدهای. بیهوده در این درگیری بینتیجه و محکوم به شکست جانت را از دست نمیدهی! یکی میگفت: بچهها قول بدهید اگر مجروح شدم تیرخلاص به من بزنید، دوست ندارم به دست عراقیها بیافتم.
فهرست مطالب کتاب
طلیعه گفتار
پیشگفتار
دوران کودکی و کار وتلاش
سوادآموزی
سربازگیری
سرباز زرنگ پایگاه شکاری
نامه
مرخصی
کوچ
احضار
گردان123
زیارت آقا
بیدار پس از دیدار
ناشنوا
باید محکم بود
شنای خونین
ازدواج
عکسها
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شنای خونین: خاطرات سرباز وظیفه اسداله پرهیزکار مغانلو |
نویسنده | ابراهیم صادقی مغانلو |
ناشر چاپی | نشر برتر اندیشان |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 80 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-8838-84-5 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |