معرفی و دانلود کتاب شدن
برای دانلود قانونی کتاب شدن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شدن
کتاب شدن اثر شگفتانگیز میشل اوباما، زندگینامه نخستین بانوی اول آفریقایی تبار ایالات متحده است که خاطرات خود را با زبانی شیرین و خواندنی از روزهای کودکی تا پایان دوران ریاست جمهوری همسرش روایت میکند. این اثر الهامبخش توانست به یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز تبدیل شود.
درباره کتاب شدن:
«شدن» تنها پس از 15 روز انتشار، توانست رکورد فروش دو میلیون نسخه در آمریکا و کانادا را به دست آورد و عنوان کتاب سال آمریکا را به خود اختصاص دهد. این کتاب توجه طیف گستردهای از مخاطبان را به خود جلب کرد به طوری که تاکنون به 24 زبان در کشورهای مختلف ترجمه شده است.
میشل اوباما (Michelle Obama) روایت این کتاب را از روزهای کودکی خود که در خانوادهای فقیر و متوسط رشد کرده، آغاز میکند و در ادامه از تلاشش در جهت تغییر مسیر زندگی سخن میگوید. او تحصیلات خود را در رشتۀ حقوق، در دانشگاه پرینستون ادامه داد و توانست علیرغم تمام موانع، زندگی ایدهآل خود را بسازد. حوادث مختلفی که در بخشهای نخست کتاب ذکر میشود، نشاندهنده شخصیت استوار و مسئولیت پذیر وی از کودکی است.
کتاب با مقدمهای تامل برانگیز و در عین حال ساده آغاز میشود و آن این پرسش کلیشهای است که «میخواهی بزرگ شدی چه کاره شوی؟» از همان آغاز ذهن مخاطب به چالش کشانده میشود که بزرگ شدن اساسا چیست؟
شدن (becoming) با زبانی بسیار روان و شیوا مخاطب را به شنیدن حوادث و فراز و نشیبهای زندگی همسر رئیس جمهور پیشین آمریکا دعوت میکند. در گوشه گوشۀ این سرگذشتنامه صمیمیتی حس میشود که ناشی از شخصیت نویسنده و سبک زندگیاش است. میشل همواره دغدغه کمک به همنوعان خود و ساختن دنیایی بهتر با توجه به حفظ و نجات محیط زیست را دارد. سالهای نخست زندگی او مانند بسیاری از همنژادانش با محرومیتهایی همراه بود که همین تجربیات، شخصیتی متفاوت و قوی از وی ساخته است. بیشک بخشی از جذابیت این کتاب به دلیل تلفیق خاطرات شخصی و حوادث سیاسی است؛ حوادثی که به مخاطب دریچهای متفاوت و دیدگاهی نو از اتفاقات دوران ریاست جمهوری باراک اوباما را میدهد. میشل اوباما که به تعبیر بسیاری از افراد، قدرتمندترین زن سیاهپوست محسوب میشود، نقش بسزایی در سالهای ریاست جمهوری همسرش داشته است. بیشک یکی از اساسیترین درونمایههای این کتاب، موضوع تبعیض جنسیتی و نقد نادیده گرفتن قدرت زنان و نقش آنها در جامعه است. سبک نگارش جزگرایانۀ نویسنده، این کتاب را به داستانی هیجانانگیز تبدیل کرده است.
با میشل اوباما بیشتر آشنا شویم:
میشل لاوون رابینسون اوباما، نویسنده و وکیل آمریکایی، نخسین زن آفریقایی تباری بود که عنوان بانوی اول ایالات متحده را داشت. تحصیلات او در زمینه حقوق باعث شد تا در زمان ریاست جمهوری همسرش به فعالیتهای گوناگونی از جمله مشاوره به خانوادههای نظامیان و رسیدگی به وضعیت پناهجویان بیخانمان و مشکلات اجتماعی بپردازد است. میشل دانشآموخته دانشگاه هاروارد است و به استناد مجله اسنس، میتوان او را یکی از تاثیرگذارترین چهرههای چند سال اخیر دانست.
جملات برگزیده کتاب شدن:
- اگر در زندگی چیزی یاد گرفته باشم، این است که قدرت استفاده از صدایم را داشته باشم. نهایت تلاشم را کردم که حقایق را بگویم و به زندگی مردمی که فراموش شدهاند، نور بتابانم.
- اگر به خودتان اجازه بدهید که شناخته و شنیده شوید، این نشانهی قدرت شماست و داستان منحصر به فرد خود را دارا باشید و از صدای خود بهره ببرید. اگر مایل باشید دیگران را بشناسید و صدایشان را بشنوید نشانهی مرحمت و خوش نیتی شما است. و این گونه من، من شدم.
- بیایید همدیگر را بپذیریم. شاید بتوانیم کمتر بترسیم. کمتر قضاوتهای اشتباه بکنیم. کلیشهها و تعصباتی که ما را بیهیچ دلیل و مفهومی از هم جدا میکنند را دور بیندازیم. شاید بهتر بتوانیم یکدیگر را همانطور که هستیم قبول کنیم و در آغوش بگیریم.
در بخشی از کتاب شدن میخوانیم:
گاهی به این چیزها فکر میکردم و سرگیجه میگرفتم. به شیوهی خودم سعی میکردم تشریفات آنجا را کمتر کنم. برای خدمتکاران روشن کرده بودم که دخترها درست مثل زمانی که در شیکاگو بودیم، هر روز صبح خودشان تختشان را باید مرتب کنند. همچنین به مالیا و ساشا گفتم مثل سابق رفتار کنند، مؤدب و مهربان باشند و چیزی بیش از نیاز خود سفارش ندهند. برایم مهم بود که دخترها از هر گونه تشریفات داخلی اینجا در امان باشند. به آنها گفتم بله میتوانید در راهرو توپبازی کنید. میتوانید در آشپزخانه بهدنبال خوراکی بگردید. مطمئن شدم که آنها میدانند برای بیرون رفتن و بازی کردن مجبور به گرفتن اجازه نیستند. یک روز بعدازظهر وقتی از لای پنجره دو دخترم را که روی چمنهای جنوبی سورتمه بازی میکردند دیدم، خوشحال و دلگرم شدم. برای سورتمه رفتن در شیب زمین چمن از چند سینی پلاستیکی استفاده میکردند که کارکنان آشپزخانه به آنها داده بودند.
حقیقت این بود که من و دخترها در تمام این مسائل از مزایا و تجملاتی که در اختیار باراک گذاشته شده بود قدردانی میکردیم و این مهم بود چون سعادت و دلخوشی ما به سعادت او وابسته بود. ما به یک دلیل امنیت داشتیم و آن این بود که اگر امنیت ما به خطر میافتاد، او نمیتوانست به خوبی فکر کرده و مملکت را اداره کند. انسان متوجه میشود که کاخسفید با این مقصود کار میکند که سلامتی و کارایی و قدرت یک شخص را تضمین کند و آن شخص رئیسجمهور است.
باراک حالا کسانی را در اطرافش داشت که کارشان این بود که با او همچون گوهری قیمتی رفتار کنند. البته گاهی احساس میکردم این مسئله یادآور دوران تلخی در زمانهای گذشته است که یک خانواده حول محور نیازهای یک شخص دور میزد و این درست متضاد چیزی بود که میخواستم دخترهایم فکر کنند. باراک نیز از این همه توجهی که به او میشد راحت نبود. هر چند کنترل اندکی روی این اوضاع داشت. او حالا پنجاه کارمند برای خواندن و جوابدادن به ایمیلهایش داشت. چند خلبان هلیکوپتر آماده به خدمت بودند تا او را به هر مقصدی که خواست برسانند. و یک تیم شش نفره که دفترچهی اطلاعاتی مفیدی تنظیم کردند که باراک از اوضاع جاری مطلع شود و تصمیماتی عاقلانه بگیرد. او چند سرآشپز داشت که به تغذیهاش رسیدگی میکردند و چند نفر که مسئول خرید موادغذایی بودند و مراقب بودند غذایی که میخوریم سالم باشد و گاهی به صورت ناشناس به مغازههای مختلف رفته و بدون اینکه بگویند این مواد را برای چه کسانی میخرند، مواد غذایی را انتخاب میکردند.. از زمانی که باراک را میشناسم هرگز از خرید، آشپزی یا خانهداری لذت نبرده است. او آدمی نیست که در زیرزمین جعبه ابزار داشته باشد یا اینکه برای کمکردن تنشهای کاری، خوراک ریزوتو بخورد، یا به کوتاه کردن چمنها روی آورد. حرف همهی مسئولیتها و نگرانیهای مرتبط با خانه او را خوشحال میکرد، بهخاطر اینکه ذهنش آزاد میشد و این امکان را داشت که به مسائل بزرگتر فکر کند که تعدادشان کم نبود. جالبترین مسئله برای من این بود که او حالا سه پیشکار نظامی شخصی داشت که وظیفهشان این بود که مراقب کمد لباس او باشند تا مطمئن شوند کفشهایش واکس خورده، پیراهنهایش اتو شده و لباسهای ورزشیاش تمیز و تا شده است. همهی زندگی در کاخسفید با زندگی در دخمه فرق داشت. یک روز وقتی سر میز صبحانه نشسته بودیم، باراک با چشمهایی که شاد و شنگول بود گفت: «میبینی حالا چقدر مرتب و آرسته شدهام؟ کمد لباسم را دیدهای؟» من هم لبخندی زده و گفتم: «دیدم ولی تو از هیچ یک از اینها امتیازی نمیگیری».
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
من شدن
ما شدن
بیشتر شدن
اختتامیه
تشکر و قدردانی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شدن |
نویسنده | میشل اوباما |
مترجم | ناردین مثنایی نجیبی |
ناشر چاپی | انتشارات فرشته |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 487 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7275-09-4 |
موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی |
شدن از دید من چگونگی رسیدن میشل رو از یکی از غیر قابل تصورترین شرایط و رسیدن به عالیترین مرتبه روایت میکنه