معرفی و دانلود کتاب سورنا و جلیقه آتش - جلد اول
برای دانلود قانونی کتاب سورنا و جلیقه آتش - جلد اول و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سورنا و جلیقه آتش - جلد اول
کتاب سورنا و جلیقه آتش - جلد اول نوشتهی مسلم ناصری، داستان شاهزادهی نوجوانی به نام سورناست که میفهمد وزیر بدکار و پلید پدرش در حال خیانت به اوست. سورنا که مادرش را بهتازگی ازدستداده، متوجه میشود که وزیر، خواهر ناتنی او را طلسم و جایش را با یک هیولا عوض کرده! اما وقتی این موضوع را به پادشاه میگوید مورد خشم او قرار میگیرد و از قصر رانده میشود. این داستان فانتزی نوجوان، قسمت اول از سهگانهی سورنا بهشمار میرود.
دربارهی کتاب سورنا و جلیقه آتش - جلد اول
سورنا پسر بزرگ پادشاه ایران است. پس از مرگ مادر او، پادشاه تصمیم گرفته همسر دیگری اختیار کند و داستان از جایی آغاز میشود که سودابه، همسر جدید شاه باردار شده و قرار است فرزندی را به دنیا بیاورد. وزیر بداندیش و هیولاصفت که به تاجوتخت چشم دارد، عفریت را مأمور میکند تا به سراغ سودابه برود. عفریت خود را به شکل قابله درمیآورد و در لحظهی تولد نوازد حاضر میشود. او موجودی اهریمنی به نام «اشپخدر بچه» را به نوزاد تبدیل میکند و بهجای دختر پادشاه در بستر میگذارد و کودکِ اصلی را میدزدد. این هیولای کوچک باید همه اطرافیان پادشاه، ازجمله سورنا را بکشد و بخورد! اینچنین وزیر میتواند بهراحتی به پادشاهی برسد! آن شب جشنی برای تولد این کودک برپا میشود. سورنا احساس خوبی نسبت به خواهر ناتنیاش ندارد و تصور میکند اتفاق خوبی نخواهد افتاد، اما همهی افراد دربار، این موضوع را به چشم حسادت میبینند و جدی نمیگیرند. همان شب، یکی از اسبهای محبوب پادشاه گم میشود. درباریان فکر میکنند اسب دزدیده شده. شب بعد اسب دیگر پادشاه هم محو میشود. سورنا که نسبت به این قضیه مشکوک است، تصمیم میگیرد شب دیگر را بیدار بماند و مراقب اسطبل باشد تا دزد اسبها را بیابد. نیمههای شب او چیزی را میبیند که باعث ترس و شگفتیاش میشود؛ خواهر نوزادش به سمت اسبها میخزد و آنها را میبلعد...!
داستان سورنا و جلیقه آتش - جلد اول نوشتهی مسلم ناصری قسمت اول از سهگانهی سورنا است. این کتاب قصهای فانتزی و تخیلی دارد که با الهام از افسانههای ایران نوشتهشده. نویسنده برای خلق داستانش از الگوهای کلاسیک داستانهای فارسی استفاده کرده؛ پادشاهی ضعیف، بیاراده و پیر که وزیر بدطینتش میخواهد جای او را بگیرد. اما او قصد ندارد فقط همین خط ساده را روایت کند، بلکه عناصر ژانرهای ترسناک، فانتزی و ماجراجویی را هم به آن میافزاید و به داستانش عمق میبخشد. قهرمان او پسر نوجوانی است که متوجه حیلهی وزیر میشود ولی پدرش او را طرد میکند. سورنا حالا باید ثابت کند که محق بوده و اشتباه نکرده. اما ثابت کردن این موضوع کار سادهای نیست، چون دشمنش قدرتی اهریمنی دارد و میتواند هر کاری برای پیروز شدن انجام دهد.
مسلم ناصری در رمان سورنا و جلیقه آتش - جلد اول، از المانهای بومی و فولکلور بهخوبی استفاده کرده. عناصر ترسناک و فانتزی قصهی او تماماً ایرانی هستند که طبیعتاً برای مخاطب آشناترند و خواننده میتواند هر چه بهتر با آنها ارتباط برقرار کند. برای مثال عفریتی که نوزاد را میدزدد و جایگزین میکند، در فرهنگ ایرانی پذیرفته شده است و خواننده آن را بهراحتی درک میکند. ناصری بارها در کتاب خود از این تکنیک استفاده میکند که باعث شده اثر او از دیگر آثار مشابه متمایز شود و هویت و طرفداران مخصوص به خود را پیدا کند.
رمان سورنا و جلیقه آتش - جلد اول را انتشارات افق به چاپ رسانده است.
دربارهی مجموعهی سورنا
تریلوژی (سهگانه) سورنا، مجموعه داستانهایی فانتزی و خیالی از مسلم ناصری هستند که با الهام از اساطیر و افسانههای کهن ایرانی نوشته شدهاند. قهرمان این قصهها شاهزادهای ایرانی به نام سورناست که مادرش را ازدستداده. او پس از مرگ مادر میفهمد که در قصر پدرش اتفاقات ناگواری رخ میدهد و وزیر در حال خیانت به پادشاه است. همین باعث میشود از آنجا طرد و درگیر ماجراهایی سخت شود. «جلیقه آتش»، «تابوت ققنوس» و «حباب مرگ» عناوین سه کتابی هستند که ذیل این مجموعه به چاپ رسیدهاند.
کتاب سورنا و جلیقه آتش - جلد اول برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب به نوجوانانی که به داستانهای فانتزی علاقه دارند توصیه میشود. اگر به دنبال قصهای ملهم از اساطیر ایرانی هستید، این اثر میتواند گزینهی مناسبی برای مطالعه باشد.
در بخشی از کتاب سورنا و جلیقه آتش - جلد اول میخوانیم
سورنا نگاهی به اطراف کرد. تا دوردست، تپه بود و تپه. تپههای سرخ و خاکستری شبیه گلهی گوسفندی پشت سر هم نشسته بودند. آن دورها جنگلی به سیاهی میزد. هوا گرم و شرجی بود و سورنا گرسنه. ضربهای به اسب زد و یالنقرهای از تپه سرازیر شد و آهسته راه افتاد تا به جاده رسید. سورنا بقچهاش را از خورجین درآورد و گرهاش را باز کرد. بوی سیب پرههای بینیاش را لرزاند. سیبی برداشت. نگاهی به دوروبرش کرد. مثل قصر کسی نبود او را بپاید. آن را گاز زد، پرآب و شیرین بود. همانطور که میجوید چشمش به کتابچه افتاد. با دست چپ آن را برداشت. خیلی دوست داشت بفهمد چه چیزی در آن نوشته شده است. با کنجکاوی گوشهی برگهی هفتم را گرفت و کمی باز کرد. ناگهان رعد و برقی زد و هوا ابری و تیره شد. آذرخش چون اژدهایی در آسمان پیچوتاب خورد و همهجا به شدت نورانی شد. سورنا انگشتش را عقب کشید. رنگش پرید. پیرمرد گفته بود بیجهت آن را باز نکند، بهخصوص آخرین برگ کتاب را.
خورشید بالای سرش میتابید. پیرمرد ریشسبز سفارش کرده بود کتابچه را سر فرصت در جای مطمئنی پنهان کند. فکری کرد. بعد آن را در جیب جلیقهاش گذاشت و دکمهی آن را بست تا نیفتد و ضربهای به شکم برآمدهی اسبش زد. کرهاسب چهارنعل دوید. گرد و غبار از پی سمهایش بلند میشد. اسب نفسنفس میزد و پیش میتاخت. جاده از میان تپهها آشکار و گم میشد. سورنا از تپهای که فقط دو درخت بلوط داشت، بالا رفت. افسار کشید. اسب خرخری کرد و هوا را از میان لبهای کلفتش بیرون داد. سورنا لبخندی زد. پایین تپه، وسط دشتی، شهر بزرگی پهن شده بود. رودی پرآب شهر را به دو نیم میکرد. رود مانند تیغهی چاقوی براق میان خانهها افتاده بود و آینهوار میدرخشید. سورنا افسار را تکان داد و راه افتاد. درختان سپیدار و صنوبر دو طرف جاده قد کشیده بودند. نسیم سردی از میانشان میوزید. آواز چلچلهها قطع نمیشد. کلاغی قارقار کرد و به سمت شهر رفت. سورنا چشمانش را بست و نفس عمیقی کشید. هوای لطیفی بود
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سورنا و جلیقه آتش - جلد اول |
نویسنده | مسلم ناصری |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 240 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-353-383-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان معمایی و ماجراجویانه نوجوان |