معرفی و دانلود کتاب سنگهای لق روی دیوار
برای دانلود قانونی کتاب سنگهای لق روی دیوار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سنگهای لق روی دیوار
کتاب سنگهای لق روی دیوار مجموعهای از شش داستان کوتاه به قلم مهین سمواتی است که برای نوجوانان به نگارش درآمده و از دغدغههای آنان سخن میگوید. اثری جذاب و دلنشین، با بیانی ساده که با شخصیتهای اصلی آن احساس نزدیکی زیادی خواهید داشت.
درباره کتاب سنگهای لق روی دیوار:
مهین سمواتی شش داستان کوتاه را با نثری شیوا و دلپذیر به رشته تحریر درآورده است. این داستانها به قدری باورپذیرند که هنگام مطالعه، مدام خود را به جای شخصیتهای آن خواهید گذاشت و تا انتهای قصه با آنها همراه خواهید شد. گرچه تعداد صفحات این کتاب از صد صفحه بیشتر نمیشود، اما اثری که بر شما میگذارد، بسیار عمیق خواهد بود.
از میان این شش داستان، سه قصه (سنگهای لق دیوار، بچه درخت و روسری اسبی) در روستا روایت میشود؛ در خانوادههایی با وضع اقتصادی متوسط و دغدغههایی از این جنس. فعل و انفعالاتی که شخصیتها در مواجهه با چالشهای زندگی از خود نشان میدهند، با روحیات پسران نوجوان تناسب دارد.
کتاب سنگهای لق روی دیوار مناسب چه کسانی است؟
نوجوانانی که به داستانهای کوتاه علاقه دارند، از مطالعهی این اثر لذت خواهند برد. البته سنگهای لق روی دیوار فقط مختص نوجوانان نیست. بلکه بزرگسالان نیز میتوانند مخاطب این کتاب قرار بگیرند.
با مهین سمواتی بیشتر آشنا شویم:
او مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. لیست تقدیرنامهها و جوایزی که به مهین سمواتی اهدا شده، بسیار بلند بالاست. از دیپلم افتخار جشنواره شعر و داستان گرفته تا لوح تقدیر هشتمین جشنوارهی داستان انقلاب و رتبهی اول نهمین جشنواره ادبی همدان. او نویسندهای پرکار است و کتابهای گوناگونی از او منتشر شده. ما اینجا عاشق شدیم (خاطرات جمعی از شهدای همدان)، داستانهایی از سرزمین اطلسیها و خورشید خانهی ما از جمله آثاریست که از مهین سمواتی به چاپ رسیدهاند.
در بخشی از کتاب سنگهای لق روی دیوار میخوانیم:
امسال تابستان باز من به مسافرت رفتم و خیلیچیزها دیدم، شنیدم و یاد گرفتم و خیلی هم خوش گذشت؛ اما به جای آن مسافرتهای معمولی و تکراری به یک مسافرت درونی رفتم. شاید تعجّب کنید و بپرسید یعنی چی؟ مگه داریم؟ بله داریم! من بهخاطر بیکاری بابایم، مجبور شدم در خانه بمانم و کار کنم که صدالبته با هیچکدامشان حال نمیکردم. درواقع زجر میکشیدم؛ اما مجبور بودم.
چندبار هم دستهگل به آب دادم و خسارت زدم. صدای بچهمحلهایهایمان را میشنیدم. در ذهنم خودم را جلوِ دروازه میدیدم. ازاینکه مثل همۀ بچهها آزاد نبودم، حرص میخوردم. تااینکه یک اتّفاق و در نتیجه، آشنایی با یک آدم باحال و دلسوز زندگیام را تغییر داد و به تابستانم رنگوبویی تازه داد. آن اتّفاق تلخ باعث شد خودم را بررسی کنم. من الکیالکی تا یک قدمی قتل پیش رفته بودم. من امانتدار خوبی نبودم. شغل مناسبی پیدا کردم. کار برایم تفریح شده بود و ازش لذت میبردم. از همۀ آدمهای دوروبرم یاد میگرفتم. استاد من باعث شد تا من به خودم حتّی اسمم فکر کنم. من تا آنموقع هیچوقت خودم را به این شکل ندیده بودم و به تواناییهای خودم فکر نکرده بودم. خلاصه من در این سفر به جنگلهای دور با درختهای دوستی آشنا شدم و توی دریای محبّت شنا کردم. دریایی که هرچقدر در آن شنا کنی و دور شوی، هیچ کوسهای جرأت نمیکند به تو نزدیک شود. گاهی آنقدر دور میشدم که تبدیل به یک نقطه میشدم. اندازۀ آن نقطههایی که عموعطا روی کلمۀ خدا میگذاشت و جیررر نمیکرد.
فهرست مطالب کتاب
سنگهای لقّ دیوار
روسری اسبی
ناشناس بدشانس
بچهٔ درخت
میشوم قد یک نقطه
مزد صادق
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سنگهای لق روی دیوار |
نویسنده | مهین سمواتی |
ناشر چاپی | نشر محتوای الکترونیک صاد |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 88 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7459-57-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه نوجوان |