معرفی و دانلود کتاب سلام همسایه؛ خرت و پرت‌های گمشده

معرفی کتاب سلام همسایه؛ خرت و پرت‌های گمشده

کتاب سلام همسایه؛ خرت و پرت‌های گمشده به قلم کارلی آنه وست نخستین داستان از مجموعۀ سلام همسایه است که از زبان پسر بچه‌ای به نام نیکی روایت می‌شود. او در طول این داستان هیجان‌انگیز و معمایی پی به راز سر به مهری می‌برد که مدت‌ها اهالی شهر آن را مخفی نگاه می‌داشتند.

درباره مجموعه کتاب سلام همسایه:

مجموعه‌‌ داستان‌های ترسناک و پر رمز و راز سلام همسایه (Hello Neighbor Series) در شش جلد تدوین شده و به عنوان مجموعه داستانی در ژانر وحشت و معمایی، هیجانی مورد توجه و استقبال بسیاری از مخاطبان و منتقدین قرار گرفته است. کارلی آنه وست (Carly Anne West) که ید طولایی در تألیف آثار داستانی کودک و نوجوان دارد، این مجموعه را از یک بازی ویدئویی پرطرفدار به همین نام اقتباس کرده است.

درباره کتاب سلام همسایه؛ خرت و پرت‌های گمشده:

کارلی آنه وست در نخستین جلد از این مجموعه داستان، قصۀ پسر کنجکاو و ماجراجویی به نام نیک را روایت می‌کند. نیکی راث به همراه خانواده‌اش به تازگی به شهر رِی‌وِن‌بروک نقل مکان کرده‌اند؛ شهر کوچکی که همه هم‌دیگر را می‌شناسند و گویی بر اساس یک توافق نانوشته، رازی را مخفی نگه می‌دارند و هیچ‌کس درباره آن حرف نمی‌زند!

در ادامه داستان سلام همسایه؛ خرت و پرت‌های گمشده (Missing Pieces) نیکی با پسر نسبتا عجیب همسایه روبه‌رویی‌شان دوست می‌شود و با رفت‌وآمدش به خانه آرون، توجهش به چیزهای مشکوکی جلب می‌شود. ماجراجویی نیکی و آرون در راهروهای طولانی، درهای تودرتو و مخوف خانه آرون آنها را به کشف رازی هولناک سوق می‌دهد!

یک سال پیش از مهاجرت نیکی و خانواده‌اش به این شهر، یک دختر 9 ساله از ترن هوایی سقوط می‌کند و می‌میرد! اما این که چرا آن‌ها ردپای این مرگ ناگوار و مشکوک در خانه آرون کشف شده، داستان را هیجان‌انگیزتر و خواندنی‌تر می‌سازد... حقیقتا چه ارتباطی میان این اتفاق تلخ و خانواده آرون است؟

خواندن کتاب سلام همسایه؛ خرت و پرت‌های گمشده به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

تمامی کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های ترسناک و معمایی را به خواندن این داستان جذاب و هیجان‌انگیز دعوت می‌کنیم.

با کارلی آنه وست بیشتر آشنا شویم:

او نویسنده‌ای استرالیایی‌ست که تاکنون دو رمان به نام‌های «پری دریایی شدن و چانه زنی» را در ژانر وحشت و معمایی نوشته است. کارلی آنه وست (Carly Anne West) توانست با نوشتن مجموعه جذاب سلام همسایه به شهرت و محبوبیت فراوانی برسد.

در بخشی از کتاب سلام همسایه؛ خرت و پرت‌های گمشده می‌خوانیم:

آن شب من در تختم دراز کشیده بودم و منتظر بودم که خوابم ببرد، اما شکمم به‌هم ریخته بود. نمی‌دانستم حالم به‌خاطر ساندویچ‌های مکزیکی بد شده بود یااینکه حرف‌هایم با آرون، دوباره ماجرای دنیای بازی سیب‌های طلایی را برای من یادآوری کرده بود. من نمی‌توانم دست از تصورکردنِ لحظه‌ای بردارم که یکی از واگن‌های ترن‌هوایی از ریل خارج شده و با درخت تصادف کرده است. من باید تنها بچۀ دوازده‌ساله‌ای در دنیا باشم که تکّه‌روزنامۀ خبر ناراحت‌کنندۀ یک تصادف را در تخت‌خوابش نگه می‌دارد. اینکه این مقالۀ نصفه را به‌دنبال سرنخی که قبلاً از چشمم افتاده است بخوانم‌ و بخوانم، برای من تبدیل به یک عادت شده است. بعدازاینکه با مادرم به کتابخانۀ دانشگاه رفتیم، بهانۀ موجهی برای برگشتن به آنجا نداشته‌ام و تکۀ دوم این مقاله برای من هنوز یک معما است.

شاید من منتظر این هستم که حال‌وهوای تمام ماجرا را بفهمم؛ شاید واقعاً به‌دنبال این نیستم که از پایان این ماجرا سر دربیاورم. به این فکر می‌کنم که آن دختر باید چقدر ترسیده باشد؟ به اینکه آدم‌های دیگری که سوار ترن‌هوایی بوده‌اند وقتی‌که یک واگن از دستگاه جدا شده، متوجه شده‌اند یا که به چرخیدنشان ادامه داده‌اند و تعجّب کرده‌اند که دیگران برای چه فریاد می‌کشند؟ به این فکر می‌کنم که اگر من به‌جای آن دختر بودم، مامان و بابا چه‌کار می‌کردند؟ تنها باری که گریۀ مامان را دیدم، وقتی بود که مامان‌بزرگ مرده بود. برایم جالب است که بدانم اگر من مثل لوسی ئی مرده بودم، مامانم همان‌ جور سفت‌وسخت گریه می‌کرد؟

تقریباً فکرهایم را به‌عنوان یک حقیقت قبول کرده بودم که ناگهان صدای یک جیغ، سکوت شب را شکست و من را از تخت‌خوابم بیرون کشید.

باعجله به‌سمتِ پنجره می‌روم و پیشانی‌ام را به شیشه می‌چسبانم که بفهمم آن صدای نگران‌کننده از چه‌چیزی بود؟ اطمینان دارم که صدا از آن‌طرف خیابان بود. هرچند ممکن است دیوانگی به‌ نظر برسد، اما قسم می‌خورم که آن صدا خیلی به صدای آرون شبیه بود. من هیچ‌وقت نشنیده‌ام که او جیغ بزند، اما چه اتفاقی ممکن است باعث شود که او ساعت دوی صبح جیغ بکشد؟ در انتهای آن صدا چیزی بود که آشنا به ‌نظر می‌رسید.