معرفی و دانلود کتاب سفید و سیاه
برای دانلود قانونی کتاب سفید و سیاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب سفید و سیاه
کتاب سفید و سیاه نوشته صدیقه حیدری رامشه، مجموعه داستانهای کوتاهی است که از محتوا و درونمایه اجتماعی برخوردارند و با لحن و زبانی شیوا و روان نگاشته شدهاند.
درباره کتاب سفید و سیاه:
مهمترین و بزرگترین تحولات سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و ... در جوامع امرزی به دست اهل قلم به رشته تحریر در میآید. نویسنده مینگارد تا مخاطب مطالعه کند، از این رو هر صاحب قلمی باید نهایت دقت و ریزبینی خود را به کار ببندد تا بداند که چه مینویسد، مخاطبش چه کسی است و نیازش چیست.
یکی از رکنهای اساسی نوشتن، شناختن هنجارها و تعهد و پایبندی به ریشهها و اصول آنهاست. هنجارهایی که در بند هیچ گونه قیدی غیر از انسانیت و خدمت برای ارتقای آن نباشد. از این رو نویسنده و شاعر متعهد، شخصی است که قلمش را به خدمت باورها، هنجارها و ارزشهای انسانی در میآورد و برای هیچ مصلحتی از ارزشهای اثرش کم نمیکند.
مجموعه داستان پیش رو، اثری متعهد به ارزشهای انسانی و حاوی داستانهایی اثرگذار و انسانساز است که نویسنده هنگام حکایت آن تلاش میکند تا شما را با جنبههایی از زندگی و درونیات انسان آشنا سازد؛ داستانهایی که میتواند دقایقی خوب و زیبا را برای شما رقم بزند.
کتاب سفید و سیاه برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به ادبیات داستانی و داستانهای کوتاه اجتماعی علاقهمند هستید، این کتاب برای شماست.
در بخشی از کتاب سفید و سیاه میخوانیم:
خیلی کوچک بودم که پدرم از دست رفت و مادرم شد مرد خونه. بعد از مرگ بابا، مادرم ما رو به سمنان، زادگاه خودش برد. تفاوت سنی ما بچهها که، دو برادر و دو خواهر بودیم، کم بود. مادر در اوج جوانی با چهار تا بچهی قد و نیم قد، سرپرست خانواده شده بود. در یک بیمارستان بزرگ در بخش نظافت، مشغول کار شد و همزمان در آشپزخانهی همان بیمارستان هم کار میکرد.
روزگار هر قدر که میتونست سختی و مشکلاتش رو به ما نشون میداد و ما با سختی درس میخوندیم و بزرگ میشدیم. مادرم همیشه میگفت که ما بچهها باید فقط به فکر درسهامون باشیم و به مشکلات و سختیهای زندگی توجه نکنیم، تا بتونیم مراحل موفقیت رو پشت سر بگذاریم.
کلاس سوم دبیرستان در رشتهی ریاضی مشغول تحصیل بودم. خواهر بزرگترم عروس شده بود و رفته بود دنبال بخت و سرنوشت خودش. برادر بزرگترم هم در لباس سربازی بود و مرد خونه من شده بودم. روزها که مادرم بیمارستان بود، من به خواهر کوچکترم که کلاس اول دبیرستان بود کمک میکردم تا در درسهاش مشکلی نداشته باشه. حالا تمام امید مادرم، من بودم و مدام میگفت: محمد! من میدونم که تو آیندهی درخشانی خواهی داشت. و به هر طریقی که میتونست من رو تشویق میکرد تا با پشتکار درس بخونم.
خیلی دوست داشتم که به بالاترین مراحل علمی و اجتماعی برسم و بعد با افتخار بگم که مرد نمونهی زندگی من، مادرمه.
کمکم امتحانات ترم اول شروع میشد و مریم با جدیت و پشتکار درس میخوند، من هم برای رسیدن به اهدافی که داشتم تا جایی که برام ممکن بود تلاش میکردم.
فهرست مطالب کتاب
سخن ناشر
لیلا
یک پیچ مانده به آخر
قدم قدم
بازیگوش نابغه
چاهی که پر نشد
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب سفید و سیاه |
نویسنده | صدیقه حیدری رامشه |
ناشر چاپی | انتشارات گیوا |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 112 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-451-335-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |