معرفی و دانلود کتاب زمایا
برای دانلود قانونی کتاب زمایا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب زمایا
کتاب زمایا نوشتهی حامد خسروان، ماجرای کمک خلبانی ایتالیایی است که باید برای انجام مأموریتی به سارایوو برود ولی در زمان بازگشت به دستور مافوق خود در فرودگاه میماند و اتفاقات عجیبی برایش رخ میدهد.
دربارهی کتاب زمایا:
در ابتدای داستان کمک خلبان با یکی از پرسنل فرودگاه آشنا میشود که در پی آن تصمیمات عجیبی برای مافوق خود میگیرد. در ادامه او با یک خبرنگار زن ایتالیایی که زمانی عشق دوران جوانیاش بود روبهرو میشود و همه چیز به صورت ناگهانی تغییر میکند.
حامد خسروان در روایت داستان خود صرفا مسیری رو به جلو را بکار نمیگیرد و در مقاطع مختلف با استفاده از فلاشبکهای متعدد روند اتصال قسمتهای گوناگون قصه را به چالش میکشد. نویسنده در کتاب زمایا قصد دارد تا در قالب دیالوگهای خاص شما را به تفکر در مورد بنیادهای فکری، عاطفی و نیز روابط بین افراد در جامعه وادارد.
کتاب زمایا برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب به افرادی توصیه میشود که به حوزهی ادبیات و داستانخوانی علاقهمند هستند.
در بخشی از کتاب زمایا میخوانیم:
خورشید آخرین نگاههایش را در امتداد خیابان زمایا به شهر دوخته بود و شهر آماده میشد تا با رفتن او کابوس دیگری را تجربه کند.
در بازگشت از کنار مسجد علیپاشینا مسیر خود را به سمت شمال شهر تغیر دادیم. به تقاطعی رسیدیم که قسمت شمالی آن در اصل ایستگاه راهآهن بود و فرماندهی نیروهای سازمان ملل نیز در مجاورت آن قرار داشت. چند سرباز در کنار یک نفربر سفید ناتو وسط تقاطع ایستاده بودند و با دیدن جیپ ما یکی از آنها دست خود را بالا برد از ما خواست که توقف کنیم. اتو از او در مورد بسته بودن خیابان سؤال کرد. سرباز گفت:
- یکی از ماشینای ما رو نزدیک اداره برق زدن، الآنم سرهنگ دستور داده خیابون رو ببندن، هیچکس هم طرف نوی گراد نره. سرگرد گفت:
- پس چطور برگردیم فرودگاه؟
سرباز شانهاش را بالا انداخت. اتو رو کرد به سرگرد و گفت:
- من یه راهی رو بلدم که از وسط مارین دوور میره تا روبروی هراسنو، بعد از همون راهی که اومدیم برمیگردیم فرودگاه. نظرتون چیه؟ سرگرد مکثی کرد و گفت:
- اینطوری بازم باید بریم تو زمایا اونم درست الآن که همه زده به سرشون، نه بهتره یه فکر دیگه بکنی. سپس سیگارش را از پنجره به بیرون پرت کرد و نگاهی به ساختمان راهآهن انداخت و گفت:
- چطوره از روی ریل راهآهن برگردیم.
اتو ابرویی بالا انداخت و چیزی نگفت. سرگرد ادامه داد:
- پس از هر طرف که دوس داری برو اما فقط مواظب باش. با شنیدن این حرف راننده بلافاصله از اولین خیابان به سمت پایین حرکت کرد. متوجه ساختمان بزرگ زردرنگی که سمت چپ ما بود شدم و از سرگرد پرسیدم:
- اون ساختمون چیه؟
- هتل هالیدی.
- بدجور زدنش، مسافر هم داره؟
- این هنوزم بهترین هتل شهره، از اون گذشته اینجا کسی واسه تفریح نمیاد. نگاهی به ساختمان انداخت و ادامه داد:
- تنها چیزی که میخوان اینه که یه در باشه که بتونن بعد تاریکی قفلش کنن. بعد به سمت من برگشت و لبخندی زد و گفت:
- بیشترشون خبرنگارن.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: بل 212
فصل دوم: زمایا
فصل سوم: بیمارستان ارتش
فصل چهارم: مزرعه کولار
فصل پنجم: مهمانخانه هالیدی
فصل ششم: سارایوو
فصل هفتم: به دنبال آنجل
فصل هشتم: برزخ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب زمایا |
نویسنده | حامد خسروان |
ناشر چاپی | انتشارات آتریسا |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 280 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-875423-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |