معرفی و دانلود کتاب روایت دوگانه گلدونه خانم: نمایشنامه در یک پرده

معرفی کتاب روایت دوگانه گلدونه خانم: نمایشنامه در یک پرده

کتاب روایت دوگانه گلدونه خانم، نمایشنامه‌ای به قلم رضا فیاضی است و داستان زوجی به اسم ملاحت و جلال را روایت می‌کند که هر دو به گونه‌ای در عرصه‌ی تئاتر مشغول به فعالیت هستند. درواقع نویسنده با نگاهی متفاوت به نمایشنامه‌ی گلدونه خانم اثر اسماعیل خلج روایت تازه‌ای را خلق می‌کند.

درباره‌ی کتاب روایت دوگانه‌ی گلدونه خانم

نمایشنامه‌ی روایت دوگانه‌ی گلدونه خانم نوشته‌ی رضا فیاضی، حول زندگی یک زوج می‌گردد. ملاحت ساجدی بازیگر تئاتر است و همسرش جلال نیک‌تبار به‌عنوان منتقد تئاتر و سینما روزنامه‌نگاری می‌کند. ملاحت قرار است در نمایش گلدونه خانم اثر اسماعیل خلج، نقش گلدونه را بازی کند. از این‌رو، زنی را که شباهت بسیاری به این شخصیت دارد و ازقضا نامش نیز گلدونه است، در خیابان پیدا می‌کند و همراه خود به خانه می‌آورد تا بتواند برای بازی در این نقش از او الگو بگیرد.

گلدونه در نمایشنامه‌ی اسماعیل خلج، یک زن روسپی است که در قامت زنی اثیری ظاهر می‌شود و شخصیت‌های مرد داستان در اوهام خود خیالِ به‌دست آوردن او را دارند. در نمایشنامه‌ی روایت دوگانه‌ی گلدونه خانم، به قلم رضا فیاضی، این زن روسپی از سرگذشت خود می‌گوید؛ اینکه در کودکی خواهر دو قلویش را گم کرده و همچنان غم آن را به دوش می‌کشد. بعد از ازدواج هم از ظلم شوهر به تنگ می‌آید و با مرد دیگری وارد رابطه می‌شود. این آشنایی پایش را میان آدم‌ها و مکان‌های تازه‌ای باز می‌کند، به همین خاطر تصمیم می‌گیرد اسم گلدونه را که نماد دوران معصومیتش است کنار بگذارد و با نام رُزی کسب درآمد کند. همان‌طور که زن نمایشنامه‌ی خلج، نام زری را جایگزین گلدونه کرده است.

ملاحت پس از ایفای نقش گلدونه، با شنیدن نقدهای شوهرش به این نتیجه می‌رسد که با ایفای این نقش در سطح مانده است؛ بی‌آنکه به این درک واقف شود که گلدونه‌ی نمایشنامه‌ی اسماعیل خلج، نماد یک تفکر و اندیشه‌ی انسانی بوده است. از سوی دیگر زبان و قلم جلال یکی از مشکلات زندگی این زوج است، چراکه او نقد تئاتر و سینما را بخش مهمی از زندگی اجتماعی می‌داند. در نهایت این قلم تند و زبان سرخ، دفتر روزنامه را به تعطیلی می‌کشاند و عواقب شومی را برای زندگی این زوج رقم می‌زند. درنهایت تمام این ماجراها در هم می‌آمیزند و کتاب روایت دوگانه‌ی گلدونه خانم شکل می‌گیرد.

در این نمایشنامه‌، مرز خیال و واقعیت در هم تنیده است و زمان سیر مشخصی ندارد. مخاطب به‌مرور از میان نشانه‌های نهفته در دیالوگ‌ها به فرازونشیب‌های زندگی زناشویی و حرفه‌ای ملاحت و جلال پی می‌برد و از مصائب زندگی آن‌ها آگاه می‌شود. در پایان هم به واقعیت تلخی می‌رسد که دلیل این تنیدگی خیال و واقعیت و آشفتگی‌های ملاحت را برایش روشن می‌کند. در این اثر، گلدونه، برخلاف نمایشنامه‌‎ی اسماعیل خلج، زنی اثیری نیست اما تأثیرش بر روان ملاحت چنان به‌جا مانده که رهایی از او برایش ممکن نیست، همان‌طور که رهایی از جلال برایش ناممکن است.

این اثر خواندنی و تأمل‌برانگیز به همت انتشارات نویسندگان آزاد منتشر شده و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

کتاب روایت دوگانه‌ی گلدونه خانم برای چه کسانی مناسب است؟

شیفتگان دنیای ادبیات نمایشی و نمایشنامه‌خوانی، از خواندن کتاب روایت دوگانه‌ی گلدونه خانم لذت می‌برند؛ به‌ویژه کسانی که با نمایشنامه گلدونه خانم اسماعیل خلج آشنایی داشته باشند، با نگاه متفاوتی با این اثر مواجه خواهند شد.

در بخشی از کتاب روایت دوگانه گلدونه خانم: نمایشنامه در یک پرده می‌خوانیم

گلدونه: بچه که بودم با ننه بابام و خواهر دوقلوم...

ملاحت: تو خواهر دوقلو داری؟ عینهو خودت؟!

گلدونه: کُپِ کُپِ خودم! کپی برابر اصل، اما دیگه ندارمش... بی خیال! بذار داستان عروسی رفتنمون را برات تعریف کنم... آره و اینا... جونم برات بگه ما رفتیم عروسی... مزقون و مزقونچی آورده بودن، یه پسره که لباس دخترونه تنش بود، می‌رقصید مثه چی، لامصب انگار نه انگار پسر بود... کمر باریک (دستش رو حلقه‌ی کوچکی می‌کند) این هوا... حالا داشته باش، ببین چند رقم رقصید، عربی، ترکی، گیلانی، مازندرانی، بندری، لزگی... جونم برات بگه، آها... خارجکی هم رقصید، کلی هم پول شاباش گرفت از مردم... ببین یه رقمش همین بابای خودم، صد تومن اون روزگار چپوند تو جیبش!

ملاحت: عجب!

گلدونه: عجب کمه... برو بالاتر! من داشتم شاخ در می‌آوردم، دهنم عین کروکدیل وا مونده بود از حیرت! خلاصه که جونوری بود واسه خودش! ها... یه چیزی یادم رفت بهت بگم، بعداز اینکه لباس عوض کرد اومد سر میز ما... تازه دوزاریمون افتاد که طرف پسره! نکبت دراومد گفت: حال کردی با رقص داش‌اِت؟! تو رو خدا ببین، به من گفت داش‌اِت! کم مونده بود پاشم یه کف گرگی بزنم تو ملاجش! اما خب ملاحظه کردم.