معرفی و دانلود کتاب راز جمجمه سرخ: کتاب دوم مجموعه پارک وحشت

معرفی کتاب راز جمجمه سرخ: کتاب دوم مجموعه پارک وحشت

اگر اهل ماجراجویی و هیجان هستید، احتمالش زیاد است که اسم ویلیام دیپ پسر ماجراجو را شنیده باشید. او حتی یک لقب قهرمانی هم برای خود برگزیده؛ اعجوبه‌ی دریا! آر ال استاین در کتاب راز جمجمه سرخ قرار است با ویلیام که آدم‌های معمولی بیلی صدایش می‌کنند، همراه شده و به یک دریانوردی و ماجراجویی جدید برویم. خدا را چه دیدی شاید این بار ما هم در کنار بیلی موجودات پلید را شکست دادیم و قهرمان قصه شدیم.

درباره‌ی کتاب راز جمجمه سرخ

بیلی پسربچه‌ی 12 ساله‌ای است که تابه‌حال ماجراجویی‌ها و نبردهای خوفناک بی‌شماری را از سر گذرانیده؛ به گفته‌ی خودش او سندیِ مرکب‌ماهی را شکست داد و دماری از روزگار ریِ خشمگین درآورد که دیگر هیچ‌جوره نمی‌شد خشمگین نامیدش. از آن طرف هم یک موجود هیولایی دیگر به نام جوِ خارماهی، با خارهایش زد به چاک و لاک‌پشت وحشت‌آفرین هم که بعد از سه روز نبرد جان‌فرسا افتاد توی کاسه‌ی سوپِ بیلی... راستی صبحانه‌ی موردعلاقه‌ی بیلی هم یک کاسه خطرِ تروتازه با نمک اضافه است... این‌طوری نگاه نکنید! بهتر عینک تردید را از روی چشمانتان بردارید و اگر اشتهای شما هم خطرپسند است، کتاب راز جمجمه سرخ (Creep from the Deep) از آر. ال. استاین (R. L. Stine) اینجاست؛ آرام‌آرام کتاب را بخوانید و خودتان را به دل خطراتی که در کمین‌اند، بسپارید.

در این سفر دریایی هم بیلی همان‌طور که روی عرشه لم‌داده و در حال گوش‌دادن به صدای امواج است دارد با خودش فکر می‌کند که وقت آن رسیده که برود سراغ خطرناک‌ترین دشمنش؛ مارماهی سفیدِ برقی که از نوع خودش فقط همین یک‌دانه توی کل دنیا باقی‌مانده است. شکار این مارماهی کار خیلی سختی است و گفته‌ی بیلی آدم‌های معمولی این موجود را بیشتر شبیه یک کپه خزه‌ی دریایی دراز و بدقواره می‌بینند. علتش هم این است که خب همه که مثل او دیدِ اعجوبه‌ای ندارند. بیلی توی همین خیالات است که عمویش دکتر دی صدایش می‌زند و پسربچه‌ی سرتق داستان ما را از خواب‌وخیال می‌کشد بیرون تا بیشتر از این ادای ابرقهرمان‌ها را درنیاورد.

اما حتی این قوه‌ی تخیل شگفت‌انگیزی که بیلی دارد، هم نتوانست ماجراهای وحشتناک واقعی‌ای را تصور کند که در ته اقیانوس انتظارشان را می‌کشد... چیزی که آن‌ها اصلاً انتظارش را ندارند، یک جستجوی گنجِ تمام‌عیار است که در نهایت در اعماق تاریک اقیانوس به یک کاپیتان دریایی 200ساله می‌رسد... کاپیتانی که مرده و کپک زده؛ اما دیگر دلش نمی‌خواهد مرده بماند! درست زمانی که فکر می‌کنند، آب‌ها از آسیاب افتاده و وقت فرار است، بیلی به شکلی کاملاً تصادفی می‌افتد وسط یک معمای خطرناک و یک ماجرای حسابی... جایی که بوهای خوبی از آن به مشام نمی‌رسد و بیلی حدس می‌زند که بدترین کابوس‌هایش در شرف زنده‌شدن‌اند.

این کتاب پابه‌پای مخاطب خوش‌ذوق و عاشق ترس راه می‌آید و ماجراها و اتفاقات پیش‌بینی‌نشده را کنار هم ردیف کرده است. اگر ترس و هیجان خونتان کم شده راز جمجمه سرخ با ترجمه‌ی شهره نورصالحی از نشر پیدایش اینجاست تا معرکه به پا کند.

کتاب راز جمجمه سرخ برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب مناسب نوجوانانی است که به خواندن داستان‌های ترسناک علاقه دارند. البته که هرکسی طرف‌دار ژانر وحشت باشد و هرازگاهی دلش هوسِ تجربه‌ی کمی ترس و هیجان و خنده‌ی با هم را داشته باشد، می‌تواند کتاب راز جمجمه سرخ را بخواند و هم با مسخره‌بازی‌های بیلی بخندد و هم در ماجراجویی‌های شگفت‌انگیزشان همراه شود.

در بخشی از کتاب راز جمجمه سرخ: کتاب دوم مجموعه پارک وحشت می‌خوانیم

دکتر دی اول مکث کرد. از قیافه‌اش معلوم بود که دارد فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد.

بالاخره گفت: «خب... این‌طور که می‌گن، جمجمه سرخ جن‌زده است. بن لندهور دائم تو کشتی غرق‌شده‌اش پرسه می‌زنه... همیشه بیداره، گوش به زنگه که از گنجش محافظت کنه.»

من بی‌اختیار نفس بلندی کشیدم. اما شینا خندید و گفت: «عمو جورج، شما که باور نمی‌کنید روح وجود داشته باشه... باور می‌کنین؟»

دکتر دی از پشت شیشة کلفت عینکش به او زل زد و جوابی نداد.

شینا با سماجت پرسید: «باور می‌کنید؟ یعنی شما واقعاً به ارواح اعتقاد دارید؟»

دکتر دی زیرلبی گفت: «اون... اون روح نیست. براساس افسانه‌ای که پشت سرش هست، اون ناخدا زامبیه.»

وقتی این را شنیدم، یک‌مرتبه تو ذهنم از فاصله خیلی دور نجوای شیطانیِ ضعیفی شنیدم: «منتظرتم... من منتظرتم.»

یعنی شینا و دکتر دی دیدند که پشتم لرزید؟

گمانم متوجه نشدند.

البته که آن نجوا فقط تو ذهن من بود. قوه تخیل من دوباره اوج گرفته بود. آنجا نشسته بودم و بیخودی خودم را می‌ترساندم!

به خودم گفتم، این یک مأموریت عالی برای اعجوبه دریاست. دزدهای دریاییِ زامبی، تو کشتی غرق شده. عالیه!