معرفی و دانلود کتاب دورریختی‌های عزیز من

معرفی کتاب دورریختی‌های عزیز من

کتاب دورریختی‌های عزیز من رمانی خواندنی از الی سوارتز، داستان‌نویس مطرح اهل آمریکاست. در این اثر، با ماجراهای «مگی» همراه خواهید شد؛ دختری نوجوان که در تلاش است تا به وسیله‌ی سرگرم ساختنِ خود با اشیای پیرامونش، بر اندوهِ ناشی از مرگ مادربزرگِ عزیزِ خود، فائق آید... لازم به ذکر است که اثر پیش رو، از نگاه نشریه‌ی Hopewell Library بهترین کتاب داستانِ سال 2019 لقب گرفته است.

درباره کتاب دورریختنی‌های عزیز من

داستانِ کتابِ دورریختنی‌های عزیز من (Give and Take) از زبان دختربچه‌ای دوازده‌ساله به نام مگی روایت می‌شود. در فصل اول کتاب، مگی ماجرای تولد خواهر کوچکش، ایزابل، را شرح می‌دهد. ایزابلِ تازه‌به‌دنیاآمده شور و شعفی وصف‌ناپذیر را در کانون گرم خانواده‌ی مگی پدید آورده است. مگی، به همراه برادر کوچک‌ترش، چارلی، حسابی از این‌که صاحب خواهری کوچک و بامزه شده‌اند، خوشحال‌اند. با این حال خوشحالی آنان، به زودی تحت تأثیر واقعه‌ای دلخراش قرار می‌گیرد: مرگ مادربزرگ!

پس از درگذشت مادربزرگ زندگی مگی به طرز غم‌انگیزی تغییر می‌کند. او که پیش از این دختری شاد و سبک‌سر، و حتی تا اندازه‌ای گستاخ و شیطان بوده، حال بدل به نوجوانی منزوی و تنها شده که حوصله‌ی معاشرت با هیچ‌کس را ندارد. مگی قبلاً در رشته‌ی تیراندازی به اهداف متحرک فعالیت می‌کرد، و انصافاً در این حیطه‌ی ورزشی استعداد درخشانی داشت. پدرش مربی او، و مادرش مشوق‌اش بود. حالا اما مگی حال و حوصله‌ی دنبال کردن تمرین‌هایش را ندارد. همان‌طور که حال و حوصله‌ی انجام تکالیف مدرسه را ندارد. زندگی او، پس از مرگ مادربزرگ، در یک چیز خلاصه شده: جمع کردن ابزار و اشیا و وسایل گوناگون، و انبار کردن آن‌ها در اتاقکی کوچک!

سرگرمی جدید مگی، به چشم اطرافیان او بسیار عجیب و غریب به نظر می‌رسد. مادر و پدر مگی بر این باورند که این سرگرمی، آخر و عاقبت خوشی ندارد. با این حال، گوش مگی به حرف‌های بزرگ‌ترهایش بدهکار نیست. او سرسختانه و مصرانه کار خودش را می‌کند، و هر چه بیشتر و بیشتر، درگیرِ انبار کردنِ اشیای مختلف می‌شود؛ اشیایی متنوع و به‌ظاهر بی‌ربط، که پیش از این هیچ جذابیتی در نظر مگی نداشتند، اما حالا به تنها دلخوشی‌های او در زندگی بدل شده‌اند. به نظر شما، مگی تا چه زمانی می‌تواند به این وسیله از مواجه شدن با علت اصلی اندوه خود، که همانا مرگ مادربزرگ است، طفره برود؟...

کتاب دورریختنی‌های عزیز من از اپیزودهایی کوتاه تشکیل شده که اگرچه به یکدیگر وابسته‌اند، در هر یک داستانک و خرده‌حکایتی مجزا روایت شده است. زبان این اثر بسیار شیرین، و اتفاقاتی که در آن روایت می‌شود، بی‌اندازه جذاب و پرکشش است.

چاپ نخست کتاب دورریختنی‌های عزیز من به سال 2019 بازمی‌گردد. ترجمه‌ی فارسی این اثر توسط مینا شهری فراهم آمده، و انتشار آن به همت نشر پرتقال میسر شده است.

افتخارات کتاب دورریختنی‌های عزیز من

• بهترین کتاب سال 2019 از نگاه نشریه‌ی Hopewell Library
• بهترین کتاب سال 2019 از نگاه نشریه‌ی Lesley Roessing
• بهترین کتاب سال 2019 از نگاه نشریه‌ی Pernille Ripp
• بهترین کتاب سال 2019 از نگاه نشریه‌ی Mighty Girl

نکوداشت‌های کتاب دورریختنی‌های عزیز من

• الی سوارتز در کتاب دورریختنی‌های عزیز من نگاهی دقیق و موشکافانه به مشکلی انداخته که معمولاً در کتاب‌های حوزه‌ی کودک و نوجوان اشاره‌ای به آن نمی‌شود. (Booklist)

• داستانی شفاف و خواندنی؛ مطالعه‌ی کتاب دورریختنی‌های عزیز من برای کودکان و نوجوانانی که درگیر فقدان‌های عاطفی و مشکلات روحی‌اند، بسیار ثمربخش خواهد بود. (Kirkus Reviews)

• این داستان خواندنی با ضرب‌آهنگ سریع و دیالوگ‌های عمیقی که دارد، برای مخاطبینی که در مواجهه با احساسات و عواطف خود مشکل دارند، بسیار مفید خواهد بود. (School Library Journal)

• رمان جدید الی سوارتز، داستانی نیرومند و لطیف در باب قدرت عشق است. خوانندگان کتاب دورریختنی‌های عزیز من، مگی، قهرمان خردسال این اثر را خواهند پرستید! (Barbara Dee)

• اثری شیرین، باورپذیر و مفرح. (Barbara O'Connor, author of Wish)

کتاب دورریختنی‌های عزیز من مناسب چه کسانی است؟

از تمام نوجوانانِ کتاب‌خوان دعوت می‌کنیم که به مطالعه‌ی رمان دورریختنی‌های عزیز من، اثر الی سوارتز، بنشینند.

با الی سوارتز بیشتر آشنا شویم

الی سوارتز (Elly Swartz) نویسنده‌ی جوانِ اهل آمریکاست که بیشتر در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان فعالیت می‌کند. او در یاردلیِ پنسیلوانیا متولد شده، و هم‌اینک به همراه همسرش ساکن ماساچوست است. سوارتز در رشته‌ی روانشناسی دانشگاه بوستون، و حقوقِ دانشگاه جورج تاون تحصیل کرده است. کتاب «دورریختنی‌های عزیز من» بهترین اثر ترجمه‌شده از این نویسنده به زبان فارسی است.

در بخشی از کتاب دورریختی‌های عزیز من می‌خوانیم

چهارشنبه، بعد از مدرسه، صاف می‌روم سالن تیراندازی برای انجام تمرینات اضافه‌ای که بابا داده؛ تیم ما شش تمرین دیگر احتیاج دارد تا برای مسابقه آماده شود. اهمیتی نمی‌دهم که هوا گرم و شرجی است و تی‌شرتم که رویش نوشته دختران قد‌رتمند، چسبیده به پشتم. چون امروز همه اینجا جمع‌اند. امروز، هنوز گروه پنج‌تفنگ‌دار پابرجا است. هنوز یک تیم تیراندازی کاملاً دخترانه هستیم، من، آوا، بل، گریسی و سام.

هوا ابری است. وقتی پاهایم را میزان می‌کنم و خم می‌شوم سمت جلو، دانه‌های عرق از گردنم می‌چکند پایین. مراقبم که تعادلم به هم نخورد. تفنگ ساچمه‌ای را می‌آورم بالا و دیسک نارنجی را می‌بینم که از جایگاه مخصوص، پروازکنان می‌آید بیرون. از آن لحظه‌ای که مسیر دیسک را متوجه می‌شوم، هیجانم بالا می‌رود. ماشه را فشار می‌دهم و شلیک می‌کنم. همین که آسمان پر از کاغذرنگی‌های نارنجی‌ می‌شود، خوشحالی تمام وجودم را پر می‌کند.

از بیست‌و‌پنج شلیک، بیست‌تا را به هدف می‌زنم. روز خوبی است. پانزده‌تا شنا روی زمین می‌زنم و تقریباً هشت‌تا بارفیکس. بابا می‌گوید هر چقدر قوی‌تر باشم، بهتر تیراندازی می‌کنم. شاید حق با او باشد.

بعد از اینکه تمرین تمام می‌شود و یک‌راست می‌رویم پشت میز پیک‌نیک برای برگزاری جلسه‌ی تیم، آوا زیر لب می‌گوید: «با بابات صحبت کردی درباره‌ی اینکه تیم رو به هم نزنه؟» او هم تی‌شرت دختران قدرتمند را پوشیده.

یک آب‌نبات توت‌فرنگی می‌اندازم توی دهانم. «سعی کردم، اما امیدی نیست.»

در حالی‌ که به تی‌شرتش اشاره می‌کند، می‌گوید: «نمی‌شه که یه تیم دخترونه‌ی نصفه‌و‌نیمه باشیم. جور درنمی‌آد.»

سام از توی کاسه‌ی بزرگ روی میز پیک‌نیک یک آب‌نبات سیب سبز برمی‌دارد و می‌گوید: «ببین، اگه میسون یا هر کس دیگه‌ای بیاد توی تیم و بهترش کنه، شاید فکر بدی نباشه. منظورم اینه که، من کاملاً طرفدار دختران قدرتمند و جمع دخترونه‌مون هستم، اما دلم می‌خواد برنده بشیم.»

فهرست مطالب کتاب

1: دختر کوچولو
2: بیانیه‌ی ژله‌ی سبز
3: چشم‌های عقاب
4: یک عالمه
5: از آن کارهایی که خواهرهای بزرگ‌تر انجام می‌دهند
6: یک مشت قاصدک و چند کرم چاق
7: اتاق چرت‌زنی
8: انبه‌ی خشک و دیگر خرت‌وپرت‌ها
9: اسپاگتی و گوشت‌قلقلی، شش‌نفره
10: حال خوش
11: آقای اِسپاد
12: هات‌داگ، خردل و پوشک
13: دوستت دارم، دونه کوچولو
14: اکلیل آبی و ماه
15: روز خداحافظی
16: روبی قرمزه
17: جشن‌
18: تغییر برنامه‌ها
19: محض اطمینان
20: قورباغه یا مارمولک
21: دختری با سربند براق
22: اون‌ها آشغال نیستن!
23: فروکش کردن احساسات
24: کلی ترس و وحشت
25: برنامه
26: ساندویچ گوشت قلقلی
27: جعبه‌های زیر تختم
28: حفره‌ای درون قلبم
29: درست مثل دومینو
30: خود من
31: سس تند
32: قولی که شکسته شد
33: تمامِ من
34: روزهای ماه
35: خداحافظ دونه کوچولو
36: یک آدم‌کوچولوی دیگر
37: فراموشم نکن
38: پرتابش کن
39: یک چیز واقعاً خوب
40: روز سنگ‌ها
41: دلتنگی باارزش
42: جزئی از وسایل
43: تک‌شاخ‌ها
44: لاک و بقیه‌ی چیزها
45: بارقه‌ی امید
46: گمشده یا پیداشده
47: گردنبند قاصدکی
48: فقط باور داشته باش
49: یک روز دیگر
50: قدرت دخترها
51: یک اشتباه تمام‌عیار
52: عواقب
53: راهم را پیدا می‌کنم
54: می‌دونستی؟
55: حیوان خانگی همیشگی
56: فقط یک جعبه
یادداشت نویسنده
مشاوره‌های متخصصان
سپاسگزاری
درباره‌ی نویسنده