معرفی و دانلود کتاب دلباخته
برای دانلود قانونی کتاب دلباخته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دلباخته
کتاب دلباخته یک رمان پرماجرای دیگر از محمد تهرانی است که داستان زندگی پرفراز و نشیب دختری به نام منیژه را روایت میکند. منیژه دختر زیبا و ثروتمندیست که پدر و مادرش را از دست داده و ارث کلانی به او رسیده است. این مساله آتش حرص و طمع اطرافیانش را شعلهور کرده و هر کدام به نحوی برای بالا کشیدن اموال او نقشهای برایش در سر میپرورانند.
درباره کتاب دلباخته:
رمان دلباخته از پیچیدگیهای زندگی دختری تنها به نام منیژه حکایت دارد. پیچ و خمهایی که در مسیر زندگیاش وجود دارد، او را با مشکلات زیادی مواجه میکند. او از دار دنیا یک عمو دارد که به ظاهر از منیژه مراقبت میکند اما در واقعیت افکار پلیدی در سر دارد و میخواهد ارثیه منیژه را از چنگش بیرون بیاورد.
منیژه در این مسیر با پسری به نام کیوان آشنا میشود که او نیز بد ذات و خبیث است و با نقش بازی کردن، احساسات این دختر معصوم را به بازی گرفته تا از او سوء استفاده کند.
مریم یکی از دوستان منیژه در این داستان نقش کلیدی بر عهده دارد و با کارهایی که انجام میدهد روند جریان را به شکل دیگری رقم میزند. با قلم محمد تهرانی همراه شوید و به عاقبت این رمان پرماجرا و سرنوشتی که در انتظار هر یک از شخصیتهای داستان است پی ببرید.
خواندن کتاب دلباخته به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
علاقمندان رمانهای هیجانانگیز و پرفراز و نشیب ایرانی از خواندن این داستان لذت میبرند.
در بخشی از کتاب دلباخته میخوانیم:
کیوان در یک خانواده متوسط در تهران به دنیا آمده بود. تا کلاس سوم متوسطه درس خوانده بود و چون استعداد و علاقهای به درس نداشت درس را نیمه کاره رها کرده بود و در یک تولیدی تریکو مشغول کار شده بود وقتی از خدمت نظام برگشت در مغازه یکی از دوستانش که تلفن همراه میفروخت شروع به کار کرد.
بعد از چند سال کار وضع مالیاش خوب شد و توانست برای خودش یک اتومبیل بخرد. اما همیشه دلش میخواست که در زندگی پیشرفت کند و بهترینها رو داشته باشد تا در برابر دیگران احساس ضعف و حقارت نکند. اما چون امکانات کافی نداشت و پدرش هم کارمند سادهای بود و نمیتوانست از نظر مالی به او کمک کند همیشه در اندوه و حسرت زندگی لوکس دیگران میسوخت و روزگار را به تلخی میگذراند.
یک روز بهاری که هوا بسیار مطبوع و روح پرور بود و خورشید فروزان در پهنه آسمان نور افشانی میکرد دختری شیک پوش و زیبا که لبانش از فرط ترس آشکارا میلرزید و رنگ از چهرهاش پریده بود هراسان وارد مغازه شد و با لحنی وحشت زده گفت: آقا کمک کنین این آقا مزاحم من شده. به دنبال بیان این جمله برگشت و با دست لرزانش پسر جوانی را که چند قدم دورتر از مغازه ایستاده بود نشان داد.
کیوان از دیدن چهره زیبا و دلربای دختر حس خوشایندی پیدا کرد. مصمم و با اعتماد به نفس به طرف پسر جوان رفت و با عصبانیت گفت: مگه تو خودت خواهر و مادر نداری؟ چرا مزاحم ناموس مردم میشی؟ پسر جوان با لحن تندی گفت: به تو هیچ ربطی نداره. مگه خواهرته؟ کیوان موجی از خشم در دلش به تلاطم در آمد بلافاصله دستش رابلند کرد و سیلی محکمی به صورت او زد. هر دو با هم گلاویز شدند...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دلباخته |
نویسنده | محمد تهرانی |
ناشر چاپی | نشر همخونه |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 144 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-99655-5-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |