معرفی و دانلود کتاب داستان ممنوعه
برای دانلود قانونی کتاب داستان ممنوعه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب داستان ممنوعه
کتاب داستان ممنوعه نوشتهی جی. کاسپر کرامر ماجرای هیجانانگیز دختری به نام ایلیانا را در رومانیِ کمونیستی روایت میکند. وقتی که والدین ایلیانا از جانب کمونیسم احساس خطر میکنند، او را به روستایی دورافتاده میفرستند. مطالعهی این رمان خواندنی، باعث آشنایی نسبی شما با وقایع رومانیِ سال 1989، داستانهای عامیانه و جنگ سرد میشود. این کتاب در فهرست کتابهای برگزیدهی پابلیشرز ویکلی قرار دارد.
دربارهی کتاب داستان ممنوعه
شخصیت اصلی کتاب داستان ممنوعه (The Story That Cannot Be Told) نوشتهی جی. کاسپر کرامر (J. Kasper Kramer) دختری دوازدهساله به نام ایلیانا است. او با خانوادهاش در کشور رومانی زندگی میکند و روایت داستان مربوط به زمانی است، که این کشور توسط یک رژیم کمونیستی ستمگر بهرهبری نیکولای چائوشسکو (Nicolae Ceausescu) اداره میشود. چائوشسکو در ابتدا بسیار محبوب بود، اما قدرت، او را تغییر داد. این تغییرات باعث شد، که او به یک رهبر حریص، گستاخ و شکاک تبدیل شود. در نتیجهی این شکاکیت، رژیم یونان مردم عادی را وادار میکرد، که از یکدیگر جاسوسی کنند و اگر کسی حاضر به انجام این کار نمیشد، به قتل میرسید.
در کتاب داستان ممنوعه نوشتهی جی. کاسپر کرامر، خانوادهی ایلیانا، همگی آدمهای روشنفکری هستند؛ و حتی عموی او شعر میگوید. این ویژگی عمویش، یعنی نویسندگی، به ایلیانا هم به ارث رسیده است. از طرفی کمونیستهای یونانی روی روشنفکران حساساند؛ و این مسئله باعث میشود، که به سراغ خانوادهی او هم بیایند. زمانی که پدر و مادر ایلینا احساس میکنند، که سرویسهای امنیتی دولت آنها را زیرنظر گرفتهاند، دخترشان را به روستایی دورافتاده میفرستند، تا با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کند.
ایلیانا از شهر دور میشود؛ اما خطر هم پابهپای او میآید. ایلیانا تابهحال پدربزرگ و مادربزرگش را ندیده است. زندگی در این روستا روند کندتری نسبت به شهر دارد. در ابتدای رمان خواندنی جی. کاسپر کرامر، ایلیانا سعی میکند که با روستاییها آشنا شده و وقف بگیرد؛ اما با رسیدن نیروهای امنیتی همهچیز عوض میشود. به همین خاطر این روستا به محل شکلگیری روایت رمان داستان ممنوعه نوشتهی جی. کاسپر کرامر تبدیل میشود.
نویسنده در این رمان، ایلیانا را با وقایع مختلفی روبهرو میکند. در برابر این اتفاقات چالشی، او مجبور است، که تصمیمات مهمی بگیرد. جی. کاسپر کرامر در کتاب داستان ممنوعه، حوادثی را که ایلیانا تجربه میکند، از زبان خود او نقل کرده است. دختر نوجوان وقایع مختلف را با روایتهای عامیانه ترکیب میکند و به ما داستانهایی هدیه میدهد، که ترکیبی از تخیل، خاطرات و افسانهها هستند.
افرادی که کتاب داستان ممنوعه را مطالعه میکنند، در کنار لذت بردن از داستانهای جذاب و خواندنی، با وقایع کشور رومانی در زمان جنگ سرد و افسانههای محلی آن آشنا میشوند. کتاب داستان مجموعه، نوشتهی جر.کاسپر کرامر را صبا زردکانلو به فارسی ترجمه کرده. این کتاب توسط نشر پرتقال منتشر شده است.
نکوداشتهای کتاب داستان ممنوعه
- داستانی که حتماً باید خوانده شود. (آلن گراتز، نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز)
- کتابی خواندنی و جذاب که چگونگی شکلگیری حقایق گذشته را در ذهن ما به چالش میکشد. (اِسکول لایبرری ژورنال)
- افسانههای رومانی و داستانهای عامیانه و تاریخی در هم تنیدهاند، تا داستانی سرشار از تصاویر و احساسات را خلق کنند. (اِسکول لایبرری کانکشن)
- داستانها قدرت فوقالعادهای برای تغییر زندگی ما دارند و رمان جی. کاسپر کرامر یکی از این داستانهاست. کتاب داستان ممنوعه، تاریخی را روایت میکند، که هرگز نباید فراموش شود. (جنیفر نیلسون، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز)
کتاب داستان ممنوعه برای چهکسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب به نوجوانانی که به رمانهای تاریخی علاقه دارند، پیشنهاد میشود. ماجراهای کتاب داستان ممنوعه نوشتهی جی. کاسپر کرامر علاوهبر اینکه سرگرمتان میکنند، دید خوبی هم از وقایع رومانیِ کمونیستی به شما خواهند داد.
با جی. کاسپر کرامر بیشتر آشنا شویم
جی. کاسپر کرامر نویسنده و استاد زبان انگلیسی در ایالت تنسی آمریکا است. او که مدرک رشتهی نویسندگی خلاق را دارد، زمانی در ژاپن زندگی میکرد. کرامر بهجز رمان تحسینشدهی داستان ممنوعه، کتاب دیگری را هم با نام «ترسهای غیرقابل بیان (Unspeakable Fears)» نوشته است. او علاقهی زیادی به افسانههای قدیمی، بازیهای ویدیویی و گربهها دارد؛ و زمانی که مشغول نگارش کتابی نیست، با آنها خودش را سرگرم میکند.
در بخشی از کتاب داستان ممنوعه میخوانیم
مطمئن بودم عمویم شب را تا صبح دوام نمیآورد. با بزرگترهایی که دورش را گرفته بودند و چراغهایی که کلبه را روشن میکردند، حالش خیلی بدتر به نظر میآمد. هرکسی هم هرچیزی میگفت، از کنارش تکان نمیخوردم. آهسته گفتم: «نرو.» و اشکهایم از چشمانم بیرون ریختند. هرطوری که بود، فردا صبح هنوز زنده بود، صبح بعد از آن هم و صبحی که بعد از آن آمد هم همینطور. روزها برایم بهسرعت میگذشتند. مینشستم کنار تخت تاتای، جایی که عمو آندری استراحت میکرد و وقتی بیدار میشد، برایش آب و سوپ میبردم. وقتی ساندا میآمد تا ببیند حالش چطور است، دست سالمش را میگرفتم. هیچکس جرئت نمیکرد کسی را پی دکتر بفرستد.
ازآنجاییکه نمیدانستم پدر و مادرم کی قرار است بیایند یا اینکه اصلاً هیچوقت میآیند یا نه، هیچچیزی بیشتر از عمویم اهمیت نداشت. برای همین نزدیکش میماندم، داستانهایی را که فکر میکردم فراموش کردهام، در گوشش میگفتم، به این امید که مرگ را دور نگه دارند، همان کاری که گاهی توی افسانهها میکردند. اوضاع همینطور ادامه داشت تا اینکه یک روز شبزندهداریام با ضربهی آرامی به در ورودی قطع شد. وقتی در را باز کردم، گابی را دیدم که روی ایوان ایستاده و یک بسته دارو از طرف مادرش در دست گرفته. چشمهایش گرد شدند، چشمان من هم همینطور. ما هنوز از آن روز که او مرا از دست زنبورها نجات داده بود، با هم حرف نزده بودیم. بسته را به دستم داد و با عجله از پلهها پایین رفت. حتی با آن ارتوزش از بیشتر بچههایی که میشناختم سریعتر بود.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
شعری دربارهی سوسیالیسم
هجوم
پسر نانوا
یک جای امن
ایلیانای حیلهگر و سه شاهزاده
روستای قصههای مادرم
کلماتی که پنهان میکنی
داستان واقعی
چیزی که از درون من را میخورد
لانهی زنبور
داستان کنستانتای پیر
ردپاها
خانهای با سه چشم
ایلیانای حیلهگر و بالور
گرگ سفید
بیانیه
آنچه به ما تعلق دارد
سهتا سکهی تاتای
اولین برف
مامای و جعبهی شیطانی
خاکسپاری
به درون خانهی جادوگر
ایلیانای حیلهگر و مادر جنگل
جغد اوراسیایی
محصور در برف
پایان ماجراجوییها
خائن
ایلیانای حیلهگر و سیبهای طلایی
رادیو
ناجی
در تاریکئ پیش از سپیدهدم
داستان ممنوعه
ایلیانای حیلهگر و عروسک شکرین
پایین بهسوی دره
پایان داستان
یادداشت نویسنده
سپاسگزاری
دربارهی نویسنده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب داستان ممنوعه |
نویسنده | جی. کاسپر کرامر |
مترجم | صبا زردکانلو |
ناشر چاپی | انتشارات پرتقال |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 324 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-462-857-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی نوجوان |