معرفی و دانلود کتاب داستان طلوع خرداد
برای دانلود قانونی کتاب داستان طلوع خرداد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب داستان طلوع خرداد
کتاب داستان طلوع خرداد، تالیف محمدتقی قشقایی، مجموعهای ارزشمند از آثار برگزیده یادواره ملی طلوع خرداد است که در موضوعات مختلف 15 خرداد، انقلاب اسلامی و موضوعات مرتبط نوشته شده تا واقعه 15 خرداد را سرآغاز فصلی نوین در تاریخ ایران زمین کند.
هر آن، آنی دیگر را به یادمان میآورد و هیچگاه در آن همانند نداریم درست مثل عشق که هر چه دربارهاش گویند حدیث نامکرر است مانند شعر که آفریننده آن هر که باشد نمیتواند همانند دیگری شعر بگوید، قصه، داستان، خاطره، اگر چه درباره کنایی خاص باشد اما هرگز منیدههای همانندی به همراه ندارد، همانگونه که سر انگشتان انسانها همانند نیست نگاه هر کسی با دیگری درباره یک چیز مشترک یکسان نیست و این هنر و گوهری است ناشناخته که در نظام هستی وجود دارد.
ما در روی کره خاکی زمین زندگی میکنیم، نفس میکشیم، میمیریم، زنده میشویم، ما از خاکیم و به خاک بر میگردیم، اما آمدن و رفتن ما هر یک به گونهای است، با دیگران فرق دارد و این معجزه خلقت است. در سراسر زمین چه کسی میتواند ادعا کند که دو متر مربع زمین وجود داشته باشد که با دو متر دیگر از خاکهای زمین ویژگیهای همسانی داشته باشد؟
در زندگی ما و از ما، صداها، قصهها، خاطرهها، ترانکها، همه و همه در یافت زندگی مانند شدهاند. در کتاب داستان طلوع خرداد در مییابیم که ما از آنها جدا نیستیم اما هر کسی با نگاهش به شعر و قصه و خاطره نگاه میکند، این افزودگی نگاههاست که گاه از واژههایی عادی اندیشهای شاعرانه یا خردمندانهای در کلام میآورد. واژهها جامد و بیتحرک نیستند! زیرا در میان جمع اصلی ثابت و بر جایی نیست، همه هستند سرگردان چو پرگار.
قیام 15 خرداد سال 1342 واقعهای است که تا همیشه در تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین کهن ماندگار و جاوید خواهد بود، زیرا این واقعه سرآغاز فصلی نوین در تاریخ ایران زمین است و نقطه عطفی در تحولات کشور به حساب میآید. در واقع انقلاب اسلامی ریشه در قیام 15 خرداد دارد و از این مقطع حساس تاریخی است که مردم خواستههای خود را که همانا استقلال و آزادی و اسلام و مرجعیت است از عمق جان فریاد میزنند و تنها راه نجات را در ایجاد تحول در نظام حکومتی و سیاسی کشور میبینند و این راه طولانی به پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در 22 بهمن ماه 1357 منجر میگردد. بنابراین پاسداشت این واقعه تاریخی امری لازم و شایسته است و بیشک بهترین وسیله برای نکوداشت این رویداد، استفاده از ابزارهای فرهنگی و هنری است.
"یادواره ملی طلوع خرداد" با همین هدف و در این راستا از سال 1390 آغاز گردید و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران برای ایفای وظیفه فرهنگی خود، این رویداد فرهنگی و هنری را در سطح ملی رقم زد که در سال 1393 این حرکت فرهنگی در سطح مطلوب و وسیعتری در رشتههای مختلف فرهنگی و هنری در شهرستانهای جنوبشرق استان تهران (ورامین، پیشوا و قرچک) که خاستگاه اصلی قیام 15 خرداد است برگزار شد.
آثار کتاب داستان طلوع خرداد، خاطرات نویسندگان برگزیده جشنواره سراسری طلوع خرداد 1393 به میزبانی شهرستان تاریخی و استوار ورامین مبداء قیام خونین پانزده خرداد 1342 است.
در بخشی از کتاب داستان طلوع خرداد میخوانیم:
کتاب به دست زیر سایه سرو انتهای باغچه نشسته بودم و شکل ابرهایی را که تند تند رد میشدند، پیدا میکردم. یکیشان خیلی شبیه معلم زیستمان بود. طوری دستش را بالا برده بود که انگار میخواهد به سؤالهای سخت خودش زودتر از شاگردان جواب بدهد. هنوز امتحانش را نگذرانده بودم. داشتم به امتحان پایانی زیست و روزهایی که تنم از ترسش به لرزه میافتاد فکر میکردم که مادر سبد به دست آمد و رفت لابهلای تربچهها و ریحانهای تازه قد کشیده باغچه. نگاهم متوجه او بود و تا خواست سرش را بگرداند کتاب را جلوی صورتم گرفتم.
بفهمی نفهمی انگار یک جوری شد. خواست بروم کمکش. قیافه مظلومی به خودم گرفتم و گفتم: شعر حفظیهایش خیلی سخت است. بلند بلند شروع به خواندن کردم. بعد از چند دقیقه بلند شد و آمد طرفم. پرسید: امتحانت کیا؟ من و منکنان گفتم دو - سه روز دیگر. - کلاً سخته یا راحت؟- ای بدک نیست. سبد به دست رفت. داشتم شعر "انتظار" را میخواندم. رسیده بودم به بیتی که خیلی دوستش داشتم (از غم دوست در این میکده فریاد کشم) که زنگ زدند. از خدا خواسته دویدم سمت در. لاله بود. پرسید چند بار خواندهام؟ گفتم: تو که میدونی این درس برام خوندن نداره. انگار کتابو خودم نوشتم. هر دو خندیدیم.
پرسیدم تو چه طور؟ گفت قبلاً یکی دو بار همه کتاب را خوانده و میخواهد فردا همراه مادر و خواهرش بروند مرقد امام. متعجب پرسیدم پس امتحان جغرافیا، ریاضی، زیست و فیزیک چی؟ چهار امتحان مهم. بدون وقفه. چه طور میخواهی بروی؟ خودت که میدانی اگر بروی همه وقتت گرفته میشود. گفت: بیخیال... . شاید دیگر از این فرصتها پیش نیاید. تو هم همراه ما میآیی؟ جای خالی داریم. کمی فکر کردم. اول گفتم فکر نکنم بتوانم. فکر امتحانات پشت سر هم سفر را برایم زهر میکند. از طرفی دلم میخواست بروم.
تا به حال نرفته بودم. یعنی پیش نیامده بود که برویم. گفتم باید فکر کنم.
- هر طور راحتی.. فقط تا آخر شب بگو که اگر نیامدی شاید بخواهیم مادربزرگم را با خودمان ببریم. وقتی رفت یک راست رفتم پیش مادر. تا خواستم بگویم که لاله چه گفته، یاد نالیدنم از امتحانات و سخت بودن امتحان ادبیات افتادم. کتاب را دادم دست مادر و خواستم ببیند شعر را درست حفظ کردهام یا نه؟
فهرست مطالب کتاب
یادداشت نماینده هیئت داوران
سعید وزیری
یادداشت مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران
برزین ضرغامی
یادداشت
محمد تقی قشقائی
حدیثه آقارضایی
مریم آقا رضایی
مریم ابراهیمی
صفورا ابراهیمی
عبدالعلی اثنی عشری
بهاره ارشد ریاحی
مهدی ارگی
محمود اسماعیل زاده
نسرین اصانلو
محمد بکرانی
مصطفی بیان
محمد رضا پیرهادی
شعله جهانگیری
فروغ حاجیان
محمود حقیقت پژوه
مریم رضایی
لیلا روغنگیر قزوینی
محمد زندی
معصومه عیوضی
ناصر فرزین
علی اصغر کاویانی
مهدی کرد فیروز جایی
عباس کریمی عباسی
مهدی کمیزی
آریا معصومی
سید مهرداد موسویان
الهه ولیپور
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب داستان طلوع خرداد |
نویسنده | محمدتقی قشقایی |
ناشر چاپی | انتشارات نظری |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-289-301-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان انقلابی |