معرفی و دانلود کتاب داستان راز تابلوی غول اعظم
برای دانلود قانونی کتاب داستان راز تابلوی غول اعظم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب داستان راز تابلوی غول اعظم
کتاب داستان راز تابلوی غول اعظم از جمله افسانههای عامه و فولکلور قدیمی است که توسط زینب اروجی و فاطمه اروجی بازآفرینی شده. این کتاب ماجرای سرزمین طلسم شدهای را به تصویر میکشد که اگر خانوادهای سومین دخترش را به دنیا بیاورد، آن نوزاد دختر به خدمت غول بزرگ ساکن آن سرزمین در میآید و از خانه و خانواده اصلیاش جدا میشود.
موضوع کتاب داستان راز تابلوی غول اعظم چیست؟
در زمانهای قدیم پادشاهی به همراه همسر و دو دخترش زندگی میکرد. قرار بود او صاحب فرزند جدیدی شود و از ته دل آرزو داشت فرزند جدیدش پسر باشد. چرا که در سرزمین آنها غول بزرگی زندگی میکرد. آن غول همیشه سومین دختر تازه متولد شده هر خانواده را با خود به کنیزی میبرد و آن را به غول تبدیل میکرد.
از قضای روزگار سومین فرزند پادشاه هم دختر بود و به ناچار آن را به غول بزرگ سپردند. مدتی بعد پادشاه فراخوان میدهد که اگر کسی بتواند دخترش را از چنگال غول نجات دهد، او را به همسری دخترش و جانشینی خود خواهد پذیرفت. اما نبرد با غول و پیدا کردن دختر پادشاه کاری نبود که بتوان به راحتی و دست خالی انجام داد.
کتاب داستان راز تابلوی غول اعظم مناسب چه کسانی است؟
مطالعه این کتاب به کودکان 7 تا 12 ساله که به افسانههای عامه درباره غولها و پادشاهان علاقه دارند، پیشنهاد میشود.
در بخشی از کتاب داستان راز تابلوی غول اعظم میخوانیم:
به جای خوشحالی و جشن و سرور همه غرق در ماتم بودند. پادشاه اسم دختر نگون بختش را مهردخت گذاشت؛ و سپس رو به همسرش کرد و گفت: چارهای نیست باید هرچه زودتر دختر دلبندمان را تحویل غول دهیم قبل از آنکه او با طلسمهای شیطانیاش همهی ما را نابود کند. همسر پادشاه با دلی خونین و چشمی گریان با دختر دلبندش وداع کرد. کیاندخت و گوهردخت نیز آنقدر گریه کردند که دیگر داشتند از حال میرفتند و در دل خود از اینکه خواهر دلبندشان به کنیزی غول میرود بسیار غمگین بودند. همگی به ناچار با مهردخت وداع کردند؛ و مهردخت بدبخت را تحویل غول دادند. غول بیرحم مهردخت را نیز مانند سایر دختران به غول تبدیل کرد. وقتی با طلسم دختری را به غول تبدیل میکرد مهم نبود آن دختر چقدر کوچک باشد، در هر صورت با طلسم به یک غول بزرگ و نیرومند تبدیل میشد. روزها و ماهها و سالها گذشت و پادشاه پیر و ناتوان شد. پادشاه که فرزند پسری نداشت تا جانشین او باشد. تصمیم گرفت تا یک جانشین از میان پسران سرزمینش برگزیند. برای همین یک فراخوان داد. فراخوان از این قرار بود: پسری که بتواند دخترم مهردخت را بیابد و از طلسم غول اعظم نجاتش دهد، وارث تاج و تخت من و همسر دختر دلبندم، مهردخت خواهد شد. پسران زیادی در جستوجوی مهردخت به همه جا رفتند. همه میدانستند که دختر پادشاه در نوزادی به کنیزی غول درآمده است؛ اما دیگر کسی نمیدانست که کدام غول دختر پادشاه است. حتی غول اعظم هم نمیدانست کدام غول دختر پادشاه است.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب داستان راز تابلوی غول اعظم |
نویسنده | زینب اروجی، فاطمه اروجی |
ناشر چاپی | انتشارات متخصصان |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 10 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-292-091-3 |
موضوع کتاب | کتابهای قصههای کهن کودک |