معرفی و دانلود کتاب حقیقتی دیگرگون
برای دانلود قانونی کتاب حقیقتی دیگرگون و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حقیقتی دیگرگون
کتاب حقیقتی دیگرگون، دومین کتاب از مجموعه آثار کارلوس کاستاندا، شامل آموزهها و تعلیماتی مرتبط با مقوله آگاهی، عرفان و ماوراءالطبیعه است. این مجموعه روایتی دنبالهدار و به هم مرتبط است که باید به ترتیب خوانده شود، در غیر این صورت محتوایش غیرقابل درک خواهد بود.
کتاب حقیقتی دیگرگون (Separate Reality)، ادامه کتاب «تعلیمات دن خوان» است و کاستاندا که پس از غیبتی طولانی دوباره نزد دن خوان بازگشته، این بار با ابعاد جدیدی از زندگی مواجه شده و تمام پیشفرضهایش نسبت به جهان هستی متحول میشود. هر آنچه که قبلا برایش ناممکن بود، اکنون مقابل چشمان متحیرش رخ میدهد، از سفر با آب، تا طیالارض و ورود به ابعاد دیگر جهان هستی.
کارلوس کاستاندا (Carlos Castaneda)، نامی شناخته شده برای تمام کسانی است که به کتابهای عرفانی و مسائل ماوراءالطبیعه علاقمند هستند. او در مجموعه کتابهایش، تعلیمات پیر دانایی به نام «دن خوان» را بازگو میکند که استادی بیبدیل در معرفت است و دانش و روشن بینی خود را از طریق تجارب عملی و صبوری بسیار، به کاستاندا منتقل میکند.
در بخشی از کتاب حقیقتی دیگرگون میخوانید:
او صدایی بسیار تیز و گوشخراش تولید کرد. درست مثل صدای چیزی بود که دارد پاره میشود. در همان لحظهای که صدا شنیده شد، احساس کردم زیر شکمم خالی شده. مانند حس ناخوشایند سقوط بود، دردناک نبود، اما ناخوشایند بود. یکی دو ثانیهای دوام آورد و بعد از میزان آن کاسته شد و خارشی عجیب در زانوهایم به جا گذاشت. در مدتی که این احساس دوام داشت، یک پدیدۀ غیرقابل باور دیگر را نیز تجربه کردم. دن خنارو را دیدم که بالای کوهستانی که شاید حدود ده مایل از ما دورتر بود، ایستاده است. این مشاهده فقط یکی دو ثانیه دوام داشت و آن قدر ناگهانی رخ داد که فرصتی برای بررسی آن نداشتم. درست به یاد ندارم آیا پیکری به اندازۀ یک انسان را دیدم که بالای کوهها ایستاده، یا تصویری کوچک شده از دن خنارو را آن بالا دیدم. حتی نمیتوانم به یاد بیاورم آیا آن فرد واقعا دن خنارو بود یا نه. اما در آن لحظه هیچ تردیدی نداشتم که او را دیدهام که بالای کوهستان ایستاده است. در هر حال درست در همان لحظهای که فکر کردم امکان ندارد بتوانم مردی را در فاصلۀ ده مایلی ببینم، آن منظره نیز ناپدید شد.
چرخیدم و به دنبال دن خنارو گشتم، اما او آن جا نبود.
گیجی و سردرگمیای که در آن لحظه تجربه میکردم، منحصر به فرد بود، درست مانند تمام چیزهای دیگری که در آن زمان برایم اتفاق میافتاد. مغزم زیر آن فشار در حال نابود شدن بود. به شدت مات و مبهوت شده بودم.
دن خوان از جا بلند شد و از من خواست دستم را روی قسمت پایین شکمم بگذارم و پاهایم را محکم به آن تکیه دهم و در حالت چمباتمه بنشینم. مدتی در سکوت نشستیم و بعد دن خوان گفت واقعا دیگر نمیخواهد چیزی را برایم توضیح دهد، زیرا انسان فقط با عمل کردن تبدیل به یک بروخو میشود و به من توصیه کرد بلافاصله آنجا را ترک کنم، زیرا احتمال داشت دن خنارو در تلاشش برای کمک به من، دستی دستی مرا به کشتن دهد.
او گفت: «تو باید تغییر جهت بدی و باید این زنجیرها رو بشکنی.»
و ادامه داد چیزی برای درک اعمال او یا دن خنارو وجود ندارد و بروخوها میتوانند کارهای بسیار خارقالعادهای انجام دهند.
دن خوان به یکی از آن نقاط اشاره کرد و گفت: «من و خنارو از اینجا عمل میکنیم و این مرکز ادراک نیست، با این حال تو میدونی چیه.»
فهرست مطالب کتاب
قبل از خواندن بخوانید
معرفی
فصل اول: مقدمات «دیدن»
فصل دوم: کارِ دشوار «دیدن»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حقیقتی دیگرگون |
نویسنده | کارلوس کاستاندا |
مترجم | غزال رمضانی |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 355 |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای ارتباط ماوراء الطبیعه |