معرفی و دانلود کتاب حرف‌هایی که نگفته بودی

معرفی کتاب حرف‌هایی که نگفته بودی

کتاب حرف‌هایی که نگفته بودی، یک مجموعه داستان ایرانی به قلم سارا ذوالریاستین است. این کتاب مجموعاً شامل هفده داستان مستقل و کوتاه است که همگی در دسته‌ی ادبیات عاشقانه و ملودرام نوشته شده‌اند و هرکدام، داستان و ماجرای متفاوتی را روایت می‌کنند.

درباره‌‌ی کتاب حرف‌هایی که نگفته بودی

داستان‌های کوتاه همیشه از لذت‌بخش‌ترین راه‌ها برای سفر به دنیای خیال‌انگیز ادبیات و همراه شدن با ماجرا و روایت‌های پرکشش، در وقفه‌های میان روز است. جهانی پرکشش که به ما فرصت می‌دهد تا لحظاتی هرچند کوتاه را از عالم واقعیت جدا شویم و خود را همراه و شنونده‌ی زندگی‌ و سرنوشت‌هایی دور و نزدیک ببینیم. سارا ذوالریاستین داستان‌نویس پرتلاش ایرانی، در اثر داستانی خود یعنی کتاب حرف‌هایی که نگفته بودی، هفده داستان کوتاه و ماجرای مختلف را برای خوانندگان و علاقه‌مندان ادبیات و داستان‌های کوتاه فارسی آماده کرده است.

روایت‌های کوتاه کتاب حرف‌هایی که نگفته بودی همه از هم مجزا هستند و هریک سمت‌وسو و حال‌وهوای ویژه‌ و مخصوص به خود را دارند. با این وجود، می‌توان تمامی داستان‌های این مجموعه را در دسته‌ی درام‌های عاشقانه و احساسی جای داد. شخصیت‌های اصلی هر کدام از داستان‌ها، دنیای متفاوت و اندیشه‌های مستقلی دارند، با این حال می‌توان نگرانی و چالش‌های قهرمانان این مجموعه را، دغدغه‌های انسان عصر حاضر دانست. از همین‌روست که خواننده‌ی این کتاب، ضمن همراه شدن با روایت داستانی آن، ممکن است بار‌ها خود را هم‌سو و هم‌جهت با شخصیت‌ها بیابد و با جهان ذهنی آن‌ها به‌نوعی هم‌ذات‌پنداری کند. قلم نویسنده نیز در این اشتراک ویژه میان جهان تماشاگران و مخلوقات داستانی خود تأثیرگذار است. سارا ذوالریاستین، در کتاب حرف‌هایی که نگفته بودی که اولین اثر داستانی مستقل اوست، بیان و لحنی روان و ملموس پیش می‌گیرد و سعی دارد تا قلم خود را به خوانندگان و مشتاقان داستان‌های کوتاه ثابت کند؛ تلاشی که می‌توان آن را موفق و قابل‌تمجید دانست.

بهانه، واسطه، سلفی، پیک‌نیک، بازنده، شیرینی، جواب، قول، اولتیماتوم، سنگ صبور، نشکستنی، ماضی بعید، حک، مرداب، پیشنهاد، چشم‌هایش و استوری، نام داستان‌های این مجموعه است که با تلاش انتشارات نیلفام به دست شما رسیده.

کتاب حرف‌هایی که نگفته بودی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب خواندنی را به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و داستان‌های کوتاه فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب حرف‌هایی که نگفته بودی می‌خوانیم

بی‌حرکت نشسته بودم و به تلفنم که روبرویم بی‌وقفه زنگ می‌خورد نگاه می‌کردم. هفته قبل، حرف آخرم را زده بودم. باید محکم سر حرفم می‌ایستادم. سه ماه فرصت داده بودم که به زندگی‌اش سر و سامان بدهد و کار و باری پیدا کند. گفته بودم این دفعه تا به قولش عمل نکند جواب تلفنش را هم نمی‌دهم. خودم هم نمی‌دانستم چطور قرار است این مدت جدایی را تحمل کنم اما باید می‌فهمید این دفعه جدی‌ام. اگر جواب می‌دادم باز برمی‌گشتیم سر خانه اول. عین همین سه سالی که مرتب وعده داده بود و قدم از قدم برنداشته بود. حتی توی شرکتی که خودم کار می‌کنم برایش کار پیدا کردم اما یک هفته هم دوام نیاورد. گفت دارد کسب‌وکار خودش را راه می‌اندازد. می‌گفت باید بزرگ فکر کرد.

هر زنگ تلفن مثل خنجر توی قلبم فرو می‌رفت. کل این یک هفته تلفنم ساکت نشده بود، اما باید دندان روی جگر می‌گذاشتم. می‌خواستم به بابا ثابت کنم که در انتخابم اشتباه نکرده‌ام. بابا حامد را نمی‌پسندید اما تصمیم را به خودم واگذار کرده بود. گفته بود حتی اگر همین الان بخواهم با حامد ازدواج کنم جلویم را نمی‌گیرد. می‌گفت اگر حامد نصف مخارج عروسی را جور کند بقیه را خودش به عهده می‌گیرد و واحد پایینی را هم نصف قیمت به ما اجاره می‌دهد تا زندگی کنیم. این را با یک لبخند و یک لحنی می‌گفت که یعنی حامد مردش نیست. ولی من به حامد ایمان داشتم. فقط باید کاری می‌کردم که زودتر دست‌به‌کار شود. باید جدایی را تحمل می‌کردم تا حامد به خودش بیاید. از شدت دلتنگی و از فکر بی‌رحمی‌ای که داشتم با حامد می‌کردم گریه‌ام گرفته بود، ولی چاره‌ای نداشتم.

بعد از آن روز دیگر زنگ نزد. پیام هم نفرستاد. با اینکه تصمیم خودم بود که ارتباطمان قطع باشد، وحشت برم داشت. تحمل‌ بی‌خبری سخت‌تر از آن چیزی بود که فکر کرده بودم. در چه حالی بود؟ سرحال بود؟ نکند مریض شده بود؟ کار پیدا کرده بود؟

فهرست مطالب کتاب

بهانه
واسطه
سلفی
پیک‌نیک
بازنده
شیرینی
جواب
قول
اولتیماتوم
سنگ صبور
نشکستنی
ماضی بعید
حک
مرداب
پیشنهاد
چشم‌هایش
استوری