معرفی و دانلود کتاب حباب ترس
برای دانلود قانونی کتاب حباب ترس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب حباب ترس
بدون ترس، هیچ چالشی وجود ندارد. بدون چالش، هیچ رشدی وجود ندارد. بدون رشد، زندگی وجود ندارد. آنت میدلتون در کتاب حباب ترس که از پرفروشترینهای نیویورک تایمز به شمار میآید، داستان هیجانانگیز صعود مرگبار خود به اورست را بازگو میکند و نشان میدهد که چگونه میتوان از ترس در زندگی استفاده کرد و به کمک آن از محدودیتهای خود عبور کنید.
دربارهی کتاب حباب ترس:
آنت میدلتون (Ant Middleton) با ترس غریبه نیست: او به عنوان یک مرد در نیروهای ویژه، هر روز با ترس روبرو میشود و هرگز نمیداند چه چیزی در انتظارش است. او به علت درگیری با یک افسر پلیس به زندان افتاد و چهار ماه را پشت میلههای زندان سپری نمود، در زندان لقب او را ناشناخته گذاشته بودند. از دوستان و خانواده جدا شد و با افکار شکست و ترس از آینده خود تنها ماند و زمانی که به اورست قدم گذاشت، در شرایطی که خطر مرگ او را تهدید میکرد و همه چیز در شرایط ناامید کنندهای قرار داشت، مجبور شد با بزرگترین ترس خود روبرو شود؛ ترس از اینکه مرگ او باعث شود همسرش بدون شوهر و فرزندانش بدون پدر شوند. اما ترس، دشمن او نیست بلکه همانند انرژی و نیرویی او را تحریک میکند.
ترس باعث میشود تا کل زندگی هراسناک و خطرناک به نظر برسد. به همین دلیل است که زندگی در هالهای از ترس، یک ذهن بیمار به وجود میآورد؛ ذهنی که همچون آتشی سهمگین و وحشی در جامعهی امروز ما در حال گسترش است و باعث ایجاد نسلی از زنان و مردانی شده که دوست دارند پایشان را بر زمین بکوبند و دیگران مسئولیت اعمالشان را بر عهده بگیرند.
با مفهوم حباب ترس، میدلتون یاد گرفته است که قدرت ترس را مهار و نیروی مثبتی را ایجاد کند. ترس به او اجازه میدهد تا چالشهای زندگی را دنبال کند، او میخواهد نشان دهد که ترس مهار نشده چقدر میتواند برای افراد و اطرافیانشان خطرناک باشد. زندگی در ترس و وحشت نابودکننده است. ترس باعث ایجاد نوعی منفیبافی میشود که کل زندگی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد و شیوهی دریافتی که فرد از حقیقت دارد را دچار دگرگونی میسازد. درست همانطور که بیست سال پیش در کوه اسناودن برای کوهنوردی که جلوی میدلتون حرکت میکرد، اتفاق افتاد، او وحشتزده شد و ناگهان کوه برایش به یک تلهی مرگ بدل گشت.
میدلتون در کتاب حباب ترس (The Fear Bubble) بدون اینکه واقعیت را پنهان کند، مرحلهای از زندگیاش را توصیف کرده که بسیار تاثیرگذار است. کتاب حاضر صرفاً یک داستان معمولی نیست بلکه روایتی واقعیست که در آن آموزههای بسیار مفیدی در مورد کنترل و مهار ترس در زندگی وجود دارد. میدلتون قصد دارد از ماجراجوییها، اتفاقات و رویدادهای آن کوه به عنوان سکویی برای شیرجه زدن به درون تمام چیزهایی که در زندگی آموخته استفاده کند و ثابت کند که مهار کردن ترس و استفاده از قدرت آن به همه این امکان را میدهد تا بدون محدودیت زندگی کنند.
کتاب حباب ترس مناسب چه کسانی است؟
کتاب حاضر برای علاقهمندان به خاطرات و آموزههای روانشناسی جذاب و خواندنی است. همچنین خواندن این اثر الهامبخش برای هر فردی که میخواهد ترس خود را مهار کرده و قلههای زندگی شخصی خودش را فتح کند، مناسب خواهد بود.
آنت میدلتون را بیشتر بشناسیم:
این نویسنده و مجری امریکایی در سال 1980 در پورت باوث متولد شد، سالها به عنوان سرباز در ارتش خدمت کرد و بعد از آن به عنوان مجری در یکی از پرطرفدارترین برنامههای تلویزیونی آمریکا تحت عنوان چه کسی جرأت برنده شدن دارد فعالیت نمود و به خاطر تجارب حیرت آوری که در دوران خدمتش کسب کرد، اشتهای سیری ناپذیری برای ماجراجویی دارد و همواره در پی به چالش کشیدن زندگی است.
او بعد از چندین سال فعالیت، تصمیم گرفت تا آموختههای خود را در قالب کتاب و سخنرانیهای انگیزشی با سایرین به اشتراک بگذارد. پس از انتشار نخستین کتاب در سال 2018 که جزو پرفروشترینها بود، در سال 2019 کتاب حاضر را روانه بازار کرد که در فهرست کتابهای پرفروش، رتبه نخست را کسب نمود.
در بخشی از کتاب حباب ترس میخوانیم:
با صعود از قلّۀ اسناودن شرایطم بهکلی تغییر کرد. واضحترین خاطرۀ من از آن رویداد، به زمانی برمیگردد که پای دوستم لغزید. ابتدا ترس در وجودش رخنه کرد و بعد وجودش را فراگرفت و درنهایت نیز دست از تلاش کشید و از کوه پایین رفت تا خودش را به زمین امن برساند. نزدیک بود تا ترس او به من هم سرایت کند، این حس داشت همچون یک مایع سنگین و فلجکننده در وجودم رخنه میکرد. با نگاهی به اطرافم، دریافتم که بر لبۀ مرگ ایستادهام. با کوچکترین اشتباهی به آغوش مرگ پرتاب میشوم. ممکن بود سُر بخورم. ممکن بود از سرما یخ بزنم یا از ترس سکته کنم. تا قبل از آن چنین شرایطی را تجربه نکرده بودم. برای نخستین بار در تمام طول عمرم احساس میکردم که مرگ و زندگیام در دستان خودم قرارگرفته است. در همان حین که ترس تلاش میکرد تا راهی به درونم بیابد، میبایست تصمیم نهایی را بگیرم. آیا میبایست به حرفهایش گوش دهم؟ یا اینکه به ندای وجودم گوش بسپارم؟ بالا بروم؟ یا پایین بیایم؟
در همان حال که از پلکان ایستگاه متروی لیورپول بالا و پایین میرفتم در افکارم غرقشده بودم و آنچنان در تفکراتم فرورفته بودم که گویی تمامی آن وقایع در آن لحظه در مقابلم در حال روی دادن بودند. آن روز، نزدیک بود ترس فائق شود، امّا بهمحض اینکه تصمیم گرفتم به مسیرم ادامه دهم و خودم را به قلّه برسانم، تحول غیرقابلباوری در وجودم رخ داد و تصوراتم تغییر کرد. به نظر میرسید که کوه دیگر نمیخواهد مرا از بدنش جدا کند، بلکه به یاریام شتافته تا در رسیدن به قلّه همراهیام نماید. در آن لحظه احساس ایستادن بر لبۀ مرگ از وجودم رخت بربست.
دلیل این تحول بزرگ چه بود؟ چطور چنین دگرگونیای اتفاق افتاده بود؟ به نظر خودم، بخشی از این تحول، بدان دلیل بود که وقتی تصمیم گرفتم به مسیرم به سمت قلّه ادامه دهم، مسئولیت عواقب عملم را پذیرفته بودم.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
فصل اول - رام کردن روح خودم
فصل دوم - شیوۀ مهار کردن ترس
فصل سوم - جادۀ چومولونگما
فصل چهارم - نوشداروی جادویی
فصل پنجم - قدمهای زنبوردار قدبلند
فصل ششم - ترس از درد و رنج
فصل هفتم - آبشار یخی
فصل هشتم - ترس از شکست
فصل نهم - مرگ برای خانۀ همسایه است
فصل دهم - ترس از مناقشه
فصل یازدهم - غلبه بر سلطان کوهها
فصل دوازدهم - ترسی که در وجود همه مخفی است
فصل سیزدهم - انتقام پادشاه
فصل چهاردهم - در برابر ترس
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب حباب ترس |
نویسنده | آنت میدلتون |
مترجم | شادی خادمی |
ناشر چاپی | انتشارات نسل روشن |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 264 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-247-508-6 |
موضوع کتاب | کتابهای خودسازی |
خیلی دلم میخواد این کتاب خوب رو چندین بار بخونم، اما افسوس که به جز موارد معدودی هیچ کتابی رو دوبار نخوندم! خواهش میکنم بخونید! محشره، برای ارامش درون ورشدذهنی، متشکر از کتابراه!
جذابیتش منحصر به فردی و خاص، تاثیر خوبی داره، قلمی که و روانه وبا ارامش القای امنیت شما رو به همه جا میبره، درها رو باز کنید، زندگی کنید، زندگی یعنی جلو رفتن! موفقیت یعنی جلو رفتن و ادامه دادن! موفقیت یه هدف نیست، یه فراینده! زندگی کردن همینه، جلو رفتن، ریسک، خطر، حس ناامنی؛ و دوباره امنیت را تجربه کردن، لازم نیست به دنبال توجه دیگران باشید، مادامی که مراقب خودتان هستید و مدام جلو میروید، بی انکه بخواهید توجهها به شما جلب میشوند و امکان از انها گریزان میشوید، شما میتوانید در دنیای کوچکی با احساس بدبختی در انتظار توجه شخص نامعلومی بمانید، یا هدفتان جلب توجهو تمجید دیگران و این لذت وافر باشد، و یا با غرور پیش بروید، خودپرستی را کنار بگذارید، در ارامش قدم بزنید و خودتان باشید و زندگی کنید و... جلو بروید، مثبت بیندیشید، زندگیتان را اینطور که میخواهید رقم بزنید، با ناملایمات نجنگید، با ملایمت عبور کنید، این جا موقتی ست، مگر الان احساس سال پیش یا هفته ماهو روز قبل بر شما مسلط است؟ مگر هنوز درگیر همان مسئله هستید؟ اوضاع فرق کرده؟ بله، اوضاع متحول میشود، شما ان را متحول میکنید!