معرفی و دانلود کتاب باشگاه دختران قهرمان - جلد دوم: خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی

معرفی کتاب باشگاه دختران قهرمان - جلد دوم: خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی

اگر دوست دارید عضو متفاوت‌ترین باشگاه زندگی خود شوید، کافی‌ست تا کتاب باشگاه دختران قهرمان - جلد دوم: خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی را دست بگیرید؛ چون قهرمانانِ قصه‌ی پیشِ رو معتقد‌ند این باشگاه بزرگ متعلق به همه‌ی ماست! نینا وگر در قسمت دوم مجموعه‌ی جذابش از تلاش قهرمانان داستان برای پیروزی در یک مسابقه‌ی مهیج خبر می‌دهد.این سه دختر قرار است تمام تلاش خود را برای پیروزی در این مسابقه به کار بگیرند، اما هیچ از نقشه‌ی خبیثانه‌ی دشمن بزرگشان خبر ندارند!

درباره‌‌ی کتاب باشگاه دختران قهرمان - جلد دوم: خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی

این‌جا یک باشگاه معمولی نیست! همه‌ی دختران حاضر در این باشگاه قهرمانند! با کتاب باشگاه دختران قهرمان - جلد دوم: خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی (Hochverrat im Internet)، همراه شوید تا بار دیگر قدرت و شجاعت این دختران کوچک را به شما اثبات کنیم! نینا وگر (Nina Weger) نویسنده‌ی این داستان پرماجرا و مهیج، حوادثی را سر راه شخصیت‌های داستانی‌اش قرار داده که حتی تصورش را هم نمی‌کنید!

در قسمت قبلی این مجموعه‌ی خواندنی، با «پینا»، «فلو» و «بیانکا» سه قهرمان اصلی داستان آشنا شدیم. آن‌ها در مدرسه‌ی شبانه‌روزی پترونا درس می‌خوانند؛ مدرسه‌ای با عجیب‌وغریب‌ترین‌ رخداد‌های دنیا! با‌این‌حال، سه دختر دوست‌داشتنی داستان ما از هیچ چالشی نمی‌ترسند و به دل ماجراهای تازه خواهند رفت. می‌دانید برای چه؟ چون آن‌ها عضوی از باشگاه دختران قهرمان هستند!

داستان باشگاه دختران قهرمان - جلد دوم: خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی از روزهای نابه‌سامان مدرسه‌ی پترونا و خزانه‌ی خالی از پول آن شروع می‌شود. در همین شرایط است که برخی از مسئولان، فکر اخراج کردن دخترهای بی‌بضاعت مدرسه را در سرمی‌پرورانند. اما آن‌ها هیچ از قدرت باشگاه دختران قهرمان خبر ندارد! قهرمانان قصه‌ی ما هرچه‌زودتر خود را آماده می‌کنند تا به مسابقه‌ی استعداد‌های برتر برسند و خود و اهالی مدرسه را از یک فاجعه و تعطیلی بزرگ نجات دهند!

با‌این‌حال، باشگاه دختران قهرمان دشمنان قسم‌خورده‌ی زیادی دارد! شاید ماجراها و چالش این سه دوست برای پیروزی در مسابقه نیز زیر سر یکی از همین دشمنان سیاه‌دل باشد. حالا باید دید آیا قهرمانان این قصه‌ می‌توانند به سلامت از پس این خیانت بزرگ بربیایند یا ممکن است برای همیشه همه‌چیز خود را از دست دهند؟!

نینا وگر، نویسنده‌ی محبوب نوجوانان، در سری کتاب «باشگاه دختران قهرمان» رویکرد متفاوتی را در شخصیت‌پردازی قهرمانان خود انتخاب کرده است. نجات‌بخشان دنیای قصه‌های او همگی دختر هستند و برای حل چالش‌های پیشِ رو خبری از شاهزاده‌ی سوار بر اسب نیست! فلو، بیانکا و پینا در عین سادگی و مهربانی، ناجیان بزرگ دنیای خود هستند و به خوانندگان ثابت می‌کنند یک دختر هم می‌تواند عضوی از یک باشگاه قهرمانی باشد!

این اثر ویژه و خواندنی محصول سال 2017 میلادی است. هنگامه ایرانی مترجم این داستان جذاب و انتشارات کتاب چ، ناشر ایرانی آن است.

درباره‌ی مجموعه باشگاه دختران قهرمان

باشگاه دختران قهرمان (Club der Heldinnen) یک مجموعه رمان فانتزی برای گروه سنی کودک و نوجوان و به قلم نویسنده‌ی آلمانی یعنی «نینا ورگر» است. ماجراهای این مجموعه در یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی می‌گذرد و محوریت آن بر اساس حوادث و چالش‌های زندگی سه دختر و قهرمان اصلی قصه شکل می‌گیرد. این اثر با ته‌مایه‌ی طنز و فضایی هیجان‌انگیز نگارش یافته و در خلال خود نکات آموزنده‌ی مثبتی را به مخاطبش می‌رساند. دو جلد اول این مجموعه با نام‌های «آدم‌ربایی در مدرسه‌ی شبانه روزی» و «خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی» به فارسی نیز ترجمه شده است.

نکوداشت‌های کتاب باشگاه دختران قهرمان - جلد دوم: خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی

• نینا وگر بار دیگر داستانی سراسر هیجان را خلق‌ کرده. داستانی که دختران آن دلیر و خونسرد و هوشمند هستند. (zuckersuesseaepfel.de)
• یک داستان مهیج که قطعا شما را برای خواندن قسمت بعدی ترغیب می‌کند. Grafschafter Nachrichten))
• با این کتاب سرگرم‌کننده، پایان بخشیدن به بی‌حوصلگی خود را تضمین کنید! آن قدر با آن خواهید خندید که فردا باید با درد پهلو دست‌وپنجه نرم کنید! داستانی‌ست که واقعا شما را شادمان خواهد کرد! (literaturmarkt.info)

کتاب باشگاه دختران قهرمان - جلد دوم: خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی برای چه کسانی مناسب است؟

اگر می‌خواهید مقدمات یک تفریح حسابی را برپا کنید، این پیشنهاد درجه‌یک و داستان مهیج متعلق به شماست! گروه سنی نوجوان مخاطبان اصلی این اثر هستند.

در بخشی از کتاب باشگاه دختران قهرمان - جلد دوم: خیانت در مدرسه‌ی شبانه روزی می‌خوانیم

وقتی فلو درِ اصطبلِ داوید را باز کرد، قلب‌آهنی سُم‌هایش را با بی‌قراری روی زمین می‌کشید. تمام انرژی‌اش جمع شده بود و می‌خواست آن را خالی کند. فلو سرش را روی گردن قلب‌آهنی گذاشت و بغلش کرد و درِ گوشش گفت: «امروز باید خودت رو نشون بدی. جونِ من! مبادا خیطم کنی.» قلب‌آهنی را زین و افسار کرد. یک طرفش پینا بود و طرف دیگرش آورون. به‌ سمت ماتیلدا تاختند.

پینا به فلو گفت: «امروز غوغا می‌کنی.»

«این رو خواب دیدی یا داری می‌گی که آرومم کنی؟»

پینا لبخندی زد. «نه خواب دیدم، نه می‌خوام آرومت کنم. این رو گفتم، چون می‌دونم. هیچ‌کس نمی‌تونه از تو جلو بزنه. مثل همون مسابقه‌ت با لوچا و بقیه، تو و قلب‌آهنی در مقابل دوچرخه‌سوارهای کوهستان. قلب‌آهنی بلده به‌موقعش چی‌کار کنه، مثل خودت.»

فلو آهی کشید و گفت: «آره، دیدی که سرِ استراتژی چه گندی زدم.»

پینا واقعاً عصبانی شد. «این‌قدر ناشکر نباش. با وجود اون داروی بی‌هوشی نود امتیاز گرفتی. غیرقابل‌تصور بود. هر کی دیگه جای تو بود اصلاً نمی‌تونست مسابقه بده. اگر هم می‌داد، نصف امتیاز تو رو هم نمی‌آورد.»

فلو با بی‌اعتنایی شانه‌هایش را بالا انداخت. «راستی، توی اون چایی که مینِروا برام آورد چی بود؟ عجب معجونی بود. چرا از اون چایی‌ها قبل از هر مسابقه بهمون ندادن؟»

«یه دم‌نوش معمولی بود. با اسطوخودوس و یه چیزِ دیگه مثل زالزالک. مینِروا گفت چون نمی‌دونه با چی تو رو بی‌هوش کرده‌ن، دیگه کُلاً می‌ترسه بهت دم‌نوش‌ بده.»