معرفی و دانلود کتاب اسرار نیکولاس فلامل جاودان 3: ساحره

معرفی کتاب اسرار نیکولاس فلامل جاودان 3: ساحره

تعقیب‌وگریز از پاریس تا لندن! مایکل اسکات در کتاب اسرار نیکولاس فلامل جاودان 3: ساحره، از ماجراهای دزدیده شدن پرنل و زندانی شدنش در آلکاتراس می‌گوید. این مجموعه‌کتاب فانتزی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز و یواِس‌اِی تودی شده‌اند و از جمله کتاب‌های منتخب معلمان در سایت آمازون هستند.

درباره‌ی کتاب ساحره:

نیکولاس فلامل کیست؟ بر اساس آنچه در تاریخ آمده، فلامل در قرن چهاردهم میلادى در پاریس متولد شد و سال‌ها با کتابت و کتاب‌فروشی روزگار گذراند. در این میان، کتابی با عنوان کتاب آبراهام دانشمند خرید که این کتاب مسیر زندگی‌اش را تا ابد تغییر داد. نیکولاس و پرنل، همسرش، راهی سفری طولانی به سرتاسر اروپا شدند تا بتوانند کسی را پیدا کنند که زبان مرموز این کتاب را برایشان ترجمه کند. هیچ‌کس خبر ندارد که در این سفر چه بر آن‌ها گذشت، اما نیکولاس و پرنل، پس از سال‌ها، با ثروتی هنگفت به پاریس بازگشتند.

آن دو هیچ‌گاه نگفتند که این ثروت را از چه راهی به دست آورده‌اند، بنابراین، شایعاتی رواج یافت مبنی بر اینکه آن‌ها راز ساخت سنگ جادو و تبدیل کردن مس به طلا و مهم‌تر از همه، رازورمز جاودانگی را کشف کرده‌اند. شایعاتی که نیکولاس و پرنل هیچ‌گاه تأیید یا تکذیبشان نکردند.

مشخص نیست نیکولاس و پرنل چه زمانی از دنیا رفته‌اند، اما از شواهد برمی‌آید که فلامل در سال 1418 درگذشته است. پس از مرگ او، برای کشف گنج، خانه‌اش را زیرورو کردند و حتی قبر او و همسرش را شکافتند. غارتگران چیزی را که در جست‌وجوی آن بودند نیافتند، اما متوجه چیز عجیبی شدند: تابوت هر دو نفر خالی بود.

و چنین بود که شایعاتی بر زبان آمد که آن‌ها هنوز زنده‌اند، و بدین ترتیب، افسانه‌ی نیکولاس فلامل جاودان آغاز شد.

در دو کتاب نخستِ شش‌گانه‌ی اسرار نیکولاس فلامل جاودان (The Secrets of the Immortal Nicholas Flamel)، با سوفی و جاش، دوقلوهای افسانه‌ای، آشنا شدیم و نبرد آن‌ها را با جان دی و اربابان شرورش تا پاریس دنبال کردیم. حالا، در کتاب ساحره (The Sorceress)، سومین جلد از این مجموعه، به لندن سفر می‌کنیم تا دوقلوها سومین جادو، یعنی جادوی آب، را بیاموزند. اما مشکلی درمیان است: تنها کسی که می‌تواند این جادو را آموزش دهد گیل‌گمش است، و گیل‌گمش دیوانه است!

مشکلی دیگری نیز وجود دارد: پرنل در آلکاتراس زندانی است و اسکاتاچ مفقود شده است. قرار است سوفی و جاش را نیز به‌زودی دستگیر کنند. تنها مایه‌ی امید این است که آن دو صفحه‌ی کتاب از دست دی و اربابان شرورش دور مانده و آن‌ها هنوز قادر نیستند جهان را نابود کنند. آیا دوقلوها موفق می‌شوند ماجرا را به نفع خود تغییر دهند؟

مایکل اسکات (Michael Scott)، در مجموعه‌کتاب حاضر، به شخصیتی افسانه‌ای می‌پردازد که الهام‌بخش بسیاری از آثار ادبی است و در بسیاری از کتاب‌ها همچون مجموعه‌ی هری پاتر اشاره‌ای به شخصیت او شده است. کتاب ساحره سرشار از جادو، رمزوراز، اسطوره و خیال است که نبرد خیر در برابر شر را ترسیم می‌کند.

فیلم‌های اقتباس‌شده از کتاب کیمیاگر:

حق ساخت فیلم‌های این مجموعه‌کتاب به لورنزو دی بوناونتورا، تهیه‌کننده‌ی آمریکایی، واگذار شده است.

افتخارات کتاب ساحره:

- پرفروش‌ترین مجموعه‌کتاب نیویورک تایمز
- پرفروش‌ترین کتاب یو‌اِس‌اِی تودی
- کتاب برگزیده‌ی کتابخانه‌ی عمومی نیویورک برای نوجوانان
- کتاب منتخب آی‌اِل‌اِی برای نوجوانان
- برنده‌ی جایزه‌ی کتاب کودک آی‌اِل‌اِی
- کتاب منتخب معلمان در سایت آمازون

نکوداشت‌های کتاب ساحره:

- مجموعه‌کتاب اسرار نیکولاس فلامل جاودان هر آن چیزی را که از هری پاتر دوست دارید در بر دارد: جادو، رمزوراز، نبرد دائمی خیر با شر. (باستل)
- طرفداران کتاب‌های فانتزی عاشق این کتاب خواهند شد. (وویا)
- یک فانتزی هیجان‌انگیز و بی‌عیب‌ونقص. (بوک‌لیست)

کتاب ساحره برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن این کتاب را به تمامی نوجوانان و بزرگسالان طرفدار کتاب‌های فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

با مایکل اسکات بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده‌ی ایرلندی‌تبار سی سال است که به نوشتن اشتغال دارد و بیش از صد عنوان کتاب تألیف کرده است. مایکل اسکات، که بیشتر کتاب‌های فانتزی و علمی‌تخیلی می‌نویسد، یکی از موفق‌ترین و پرکارترین نویسندگان ایرلند است که تا کنون مفتخر به دریافت جوایز بسیاری نیز شده است.

کتاب‌های اسکات در 37 کشور و به بیش از 20 زبان منتشر شده‌اند. کتاب‌های «کیمیاگر»، «جادوگر»، «احضارگر»، «پیمان‌شکن» و «افسونگر» دیگر کتاب‌های شش‌گانه‌ی اسرار نیکولاس فلامل جاودان هستند که به فارسی برگردانده شده‌اند.

در بخشی از کتاب ساحره می‌خوانیم:

دى به مرد ایتالیایى زل زده بود. در چشم‌هاى طوسى‌اش، چیزى شبیه ترس و شاید هم تحسین دیده مى‌شد.

خط خش‌خش کرد. صداى پس‌زمینه تغییر کرد و بعد ارباب ماکیاولى که شادمانى کاملاً در صداى دورگه‌اش مشهود بود گفت: «پیشنهادت چیه؟ این دفعه دیگه حواست رو جمع کن. تو هم باعث شکست ما شدى. ما فکر مى‌کردیم فلامل و دوقلوها از پاریس بیرون مى‌رن.»

مرد ایتالیایى به سمت تلفن خم شد و با لبخند پیروزمندانه‌اى گفت: «ارباب! به من دستور داده شده بود تا رسیدن جادوگر انگلیسى کارى نکنم. و این جورى شد که ما زمان ارزشمندمون رو از دست دادیم. فلامل تونست با متحداش تماس بگیره، دنبال سرپناه بگرده و استراحت کنه.» همان‌طور که حرف مى‌زد با دقت به دى نگاه مى‌کرد. مى‌دانست که مرد انگلیسى با اربابش تماس گرفته و اربابش هم به ارباب ماکیاولى دستور داده بود تا رسیدن دى، مرد ایتالیایى دست به هیچ اقدامى نزند. ادامه داد: «با همه‌ى اینا، این تأخیر به نفع ما تموم شد. نیروهاى پسره توسط یه باستانى وفادار به ما بیدار شده.» با تکبر به حرفش ادامه داد: «ما هم یه چیزهایى در مورد قدرت دوقلوها مى‌دونیم، هم مى‌دونیم کجا رفته‌ن.» به دى که آن طرف میز نشسته بود نگاه کرد و به آرامى سرش را تکان داد. مرد انگلیسى منظورش را متوجه شد.

جان دى گفت: «اونا تو لندنن و بریتانیا بیشتر از هر جاى دیگه‌اى تو این دنیا، کشور ماست. برخلاف پاریس، اونجا کلى متحد داریم: باستانى‌ها، نسل بعدى‌ها، جاودان‌ها و خدمتکاراى انسانى که به ما وفادارن. البته تو انگلیس کساى دیگه‌اى هم هستن که به هیشکى وفادار نیستن ولى خب مى‌شه خریدشون. تمام این‌ها مى‌تونن تو پیدا کردن فلامل و دوقلوها به ما کمک کنن.» به جلو خم شد، مشتاقانه به تلفن چشم دوخت و منتظر جواب ماند.