معرفی و دانلود کتاب آینهی واژگون
برای دانلود قانونی کتاب آینهی واژگون و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آینهی واژگون
کتاب آینهی واژگون نوشتهی رها تمیمی به سختیهای زندگی دختری به نام رها میپردازد که ترنسکشوال محسوب میشود و به رغم مخالفتهای خانواده و جامعه، عمل تغییر جنسیت را انجام داده است. این کتاب علاوه بر پرداختن به مشکلات این دختر، عاشقانهای جذاب نیز در دل خود دارد.
رمان متفاوت و جذاب آینه واژگون دربارهی زندگی ترنسکشوالی به نام رها است که با وجود مخالفتهای پدرش تغییر جنسیت داده است. او در میان تمامی مشکلاتی که دارد، عاشق همکلاسی خود امیرحسین میشود. رها و امیرحسین پس از پشت سر گذاشتن چالشها و کشمکشهای بسیار به هم میرسند. مادر امیرحسین از گذشتهی رها با خبر میشود و برای این زوج عاشق گرفتاری بیشماری به وجود میآورد.
رها تمیمی نویسندهی جوان و با استعدادی است که با قلم توانمند خود شما را با شخصیت اصلی داستان همراه میکند و تجربهای جالب برایتان رقم میزند.
در بخشی از رمان آینه واژگون میخوانیم:
رها سریع وسایل دوستش را گرفت، در کسری از ثانیه به داخل برگشت. دستش را روی قلبش گذاشته بود، حس میکرد هر آن است که از سینهاش بیرون بزند و رسوایش کند. سر بر خاک گذاشت، بلکه کمی آرام گیرد. امیرحسین که نقاشی خواهرش را از سارا گرفت، اصلاً متوجه صحبتهای سارا نشد، دلش تنهایی میخواست تا صحنهی چند دقیقه پیش را مرور کند. نمیدانست خواب است یا بیدار؟ حس میکرد فرشتهای آسمانی در جلوی چشمانش بال میزد.
سارا با شوک به مسیر رفتن امیرحسین خیره شد، چهرهی گلگون رها را که دید تعجبش چند برابر شد. سرش تیر کشید، مجال برای فکر کردن و کنجکاوی بیشتر را از او گرفت. شانهای بالا انداخت و بعد از خوردن مسکن سرش را به دیوار تکیه داد. چشمانش را بست. خاطرهی آخرین مهمانی که باهم رفته بودند دوباره پشت پلکهای بستهاش شروع به رقص کرد. بعد از اینکه امیرحسین آنگونه بین زمین و آسمان رهایش کرد، بدون اینکه زمان و مکان دستش باشد، لباسهایش را تن کرد. بدون توجه به سوالات و صدا زدنهای دوستانش، خواهشهای امیرحسین پشت رُل نشسته بود و بدون توقف تا خلوتگاهش راند. آن ساعت شب خلوتتر از همیشه بود. آنقدر جیغ کشید که حس میکرد تمام تارهای صوتیاش تحلیل رفت. با یادآوری آن شب چیزی مانند سنگ در گلویش شروع به حرکت کرد. خودش هم حال خودش را نمیفهمید. فقط چند ماه دیگر مهمان خاکش بود. شقیقه هایش را کمی ماساژ داد بلکه آرام گیرد.
- بذار من برات انجامش بدم عزیزم.
چشمانش را که باز کرد، گویا آن لبخند و دو گوی مهربان توسی جادویش کردند. متقابلاً لبخند زد و اجازه داد رها کارش را انجام دهد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آینهی واژگون |
نویسنده | رها تمیمی |
ناشر چاپی | انتشارات دانشیاران ایران |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 455 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-434-412-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |